افغانستان: “نان، کار، آزادی، مشارکت سیاسی”، درنگی بر شعار ما و شعار آنها!

پس از حقنه‌شدن گروه تروریستی طالبان از سوی امپریالیسم به سیستم سرمایه‌داری ناقص‌الخلقه‌ی افغانستان، صوری‌ترین آزادی‌ها و حقوق دموکراتیک کلیه قشرهای تحت ستم لگدمال شد. توده‌های نه‌چندان آشنا با اعتراض و اعتصاب وارد فاز جدیدی از استثمار طبقاتی شدند. این یعنی استثمارشدن کارگران و زحمتکشان و پامال‌شدن آنها به توسط بدسگال‌ترین تفاله‌ی سرمایه‌داری وابسته به امپریالیسم(طالبان). توده‌ها سالیان متمادی در تعیین سرنوشت‌شان موضع انفعالی داشته‌اند یا هم به نحوی وادار به چنین موضعی شده‌اند، و بنابر آن به این انفعال عادت کرده‌اند. بسیاری از مردمان اقشار تحت ستم منتظرند تا یکی از راه برسد و به آن‌ها “مسکن، لباس، غذا”(شعار حزب خلق) هدیه دهد، اما بدون داشتن آزادی در تعیین سرنوشت سیاسی. این یعنی توافق با یک سلسله اصلاحاتی که برای این ستمدیده‌گان منفعلانه‌ترین موضع ممکن را حفظ می‌کند. در مقابل این‌ها، گروه کم‌وبیش لیبرالیست، شعار نه‌چندان مترقیانه‌ی “نان، کار، آزادی، مشارکت سیاسی” را سر می‌دهند. این شعار البته، در ظاهر مترقی به‌نظر می‌رسد ولی بنابر سرشت تفکر لیبرالیستی، می‌توان ماهیت غیرمترقی آن را تشخیص داد. “نان و کار” وابسته به‌هم، در معنای لیبرالیستی‌اش، نان‌ی است که به‌وسیله‌ی کاری‌ مبتنی بر استثمار کارگر توسط کارفرما یا طبقه‌ی حاکم پدید می‌آید. نان‌ی که وابسته به کاری‌است که در ذات خود در بند و زنجیر سرمایه به‌سر می‌برد. کاری‌که در واقع بیش از نان‌ی که از سرمایه‌دار دریافت می‌کند، می‌ارزد. کاری که دو یا سه چند مزدش، ارزش اضافی تولید می‌نماید و این ارزش اضافی را کارفرما یا دولت می‌دزدد. از سوی دیگر، مفهوم “آزادی” آنها، صرفاً وابسته است به آزادی بیان و عقیده، نه از آن فراتر. “مشارکت سیاسی” آنها به حق انتخاب “ولی‌نعمت” و “سردار” و “رییس دولت” محدود می‌شود.
حالا باید به این بپردازیم که منظور مارکسیست‌ها از شعار “نان، کار، آزادی” چیست؟ و بر آن چه چیزی دیگری در همان محدوده‌ی واژگانی اضافه شود؟
ما “نان‌”ی را می‌خواهیم که محصول واقعی کارمان باشد. ما مزدی را می‌خواهیم که در واقع هیچ‌چیزی از ارزش کار هشت‌ساعته‌مان کم نباشد. ما نمی‌خواهیم ارزش اضافی تولیدشده توسط کار ما، به شکل سود به جیب کارفرما و دولت واریز شود. ما “کار”ی را می‌خواهیم که از زنجیرهای سود و سرمایه آزاد شده باشد. کاری را می‌خواهیم که به ما اجازه بدهد، در کنار آن، به زندگانی بایسته‌ی بشری خویش ادامه بدهیم. فقط رهایی کار از بند سرمایه است که می‌تواند مفهوم “رهایی‌بخشی” کامل انسانی را عینیت ببخشد. ما خواهان تمامی آزادی‌‌ها و حقوق دموکراتیک بشری استیم. و اما برعلاوه‌ی “نان، کار، آزادی” شعار اداره شورایی مکمل لازم آن است. ما نمی‌خواهیم در قالب شعار لیبرالی “مشارکت سیاسی” صرفاً عروسک‌هایی خیمه‌شب‌ازی در دست این سگ هار امپریالیسم باشیم. ما نمی‌خواهیم مشارکت سیاسی ما به حق انتخاب رییس دولت یا مناصب تشریفانی دیگر محدود شود. ما می‌خواهیم دولت حاکم در ذاتش مشارکتی باشد، مشارکت عامه‌ی مردم در تصمیم‌گیری‌ها، در تعیین سرنوشت‌ها، در تعیین اهداف، در تعیین شکل اعمال قدرت. این مشارکت بایستی به‌شکل کاملاً دموکراتیک-از پایین- باشد. ما می‌خواهیم؛ تولید و توزیع کالا و خدمات، بانک‌ها و سرمایه‌ها، نهادهای اداری و نظامی، همه و همه تحت کنترل دموکراتیک‌ شوراهای کارگری و مزدبگیران فقیر باشد. تا هدف از تولید و تکنولوژی نه انباشت ثروت و سود یک اقلیت، بلکه رفع مشکلات اکثریت مطلق جامعه باشد. ما به “اداره‌ی شورایی”ی پافشاری می‌کنیم که بتواند استثمار انسان توسط انسان را نابود کند و بتواند مالکیت خصوصی، که حاصل کار و زحمت طبقه‌ی کارگر و زحمتکش است، به مالکیت اجتماعی مبدل شود. که دیگر نظام اجتماعی، نه باری بر دوش توده‌ها، بلکه در خدمت آنها باشد.
پس در این مقطع شعار ما این است؛
ما با شعار “نان، کار، آزادی” در حالی به توافق می‌رسیم که این شعار در حالت صرف اکونومیستی و در چارچوب بورژوا دمکراتیک‌ متوقف نماند. ما ادعا می‌کنیم حتا این حداقل مطالبه نمی‌تواند در چارچوب تنگ نظام سرمایه‌داری حاکم بر افغانستان متحقق شود و باید پتانسیل فراتر رفتن از این چارچوب را داشته باشد. بناَ لازم است این شعار در ترکیب با وجه انتقال‌دهنده به سیاست ضدسرمایه‌داری قرار گیرد. “اداره‌‌ی شورایی” حداقلی از این هدف را تامین می‌کند، اما این همه موضع ضدسرمایه‌داری نیست، چه ما بر “اداراه‌ی شورایی” فراتر از سرمایه‌داری تأکید داریم. داشتن افق سوسیالیستی برای فراتر رفتن از وجه اکونومیستی که “نان” بیان‌گر آن است، و رهایی از استثمار که فراتر از مفهوم “آزادی” در چارچوب سرمایه‌‌داری است، می‌تواند دست‌کم نشان دهد؛ شعاردهندگان توهمی به نظام موجود ندارند.لذا “نان و کار” مشروط به رهایی از قید استثمار. آزادی بیان و عقیده، آزادی ایجاد تشکل‌ها و احزاب مستقل، مشارکت در تعیین استراتژی‌های دولتی از طریق شوراهای کارگری، می‌تواند مضامینی باشد برای پرهیز از ایجاد توهم به نظام سرمایه‌داری و در توهم قرار نگرفتن خود شعاردهنده‌گان.

گرایش مارکسیست‌های انقلابی افغانستان
۲۸ قوس ۱۴۰۰

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران