اهداف و اصول گرایش مارکسیست های انقلابی ایران (۱): چشم انداز و وظایف ما (+شنیداری)/ مازیار رازی
اهداف و اصول
گرایش مارکسیست های انقلابی ایران
عضویت در گرایش مارکسیست های انقلابی ایران مستلزم پذیرش خطوط کلی مفاد زیر (و اسناد پیوست شده) است.
۱–مفهوم حزب پیشتاز کارگری
استراتژی حزب پیشتاز کارگری
تاکتیک های حزب پیشتاز کارگری
۲–مفهوم انقلاب سوسیالیستی
تکالیف انقلاب آتی ایران
ماهیت طبقاتی دولت فعلی ایران
ماهیت طبقاتی دولت آتی ایران
۳–مفهوم برنامه انتقالی
چرا روش برنامه “حداقل” مردود است؟
برنامه عمل کارگران
برنامه عمل و پیشگام کارگری
اهداف سوسیالیست های انقلابی
۴–مفهوم سوسیالیزم
مرحله انتقال از سرمایه داری به سوسیالیزم
نقش دیکتاتوری پرولتاریادر مرحله انتقال از سرمایه داری به سوسیالیزم
۵–مفهوم امپریالیسم
مقدمه
چشم انداز سیاسیووظایف کنونی مارکسیست های انقلابی
با تعمیق بحران اقتصادی و سیاسی در ایران و گسترش تخاصم های طبقاتی، مسئله چگونگی ایجاد ابزارهای ضروری برای مقابله با رژیم سرمایه داری و نهایتاً سرنگونی و جایگزینی آن با یک حکومت کارگری، به مسئله محوری جنبش کارگری تبدیل شده است. یکی از مهمترین ابزارها، برای براندازی دولت سرمایه داری، بنابر تجربه انقلاب های پیروزمند قرن اخیر، حزب پیشتاز کارگری است. شاید کلیه جریان های سیاسی با ضرورت طرح و تشکیل «حزب کارگری»توافق عمومی داشته باشند، اما بر سر چگونگی ایجاد، ترکیب و ساختار درونی آن نه تنها توافقی وجود ندارد که اختلاف های عمیق و متضادی موجود است. به همین علت هنوز نه تنها حزب کارگری سراسری در ایران وجود ندارد . نیروهای «چپ»هنوز در افتراق و پراکندگی کامل بسر می برند.با جرأ ت می توان اذعان داشت که کلیه سازمان ها و احزاب «چپ» دچار بحران عمیق سیاسی و تشکیلاتی هستند.
در میان مدعیان ساختن «حزب کارگری»، عموماً دو انحراف وجود دارد.
اول، جریان هایی که بر این اعتقاد هستند که حزب طبقه کارگر را می توان توسط عده ای «روشنفکر کمونیست»حتی جدا از پیشروی طبقه کارگر ساخت، به شرطی که این حزب مجهز به یک «برنامه انقلابی»باشد. بر این اساس، طبق روال همیشگی حزب های مشابه، «برنامه انقلابی» خود را تدوین، اعضای «انقلابی» خود را جلب و «حزب» خود را اعلام می کنند. به زعم آنها این حزب از طریق نشریه ای می تواند خط مشی صحیح را از بیرون به درون طبقه کارگر برده و آن طبقه را نیز طی دوره اعتلای انقلابی جذب کند. آنها بر این باورند که سایر افراد و جریان ها برای انجام کار متشکل سیاسی بایستی به آنها بپیوندند! این انحرافی است که اکثر سازمان های سنتی به آن آغشته هستند.
انحراف دوم، برخورد افراد و محافلی است که به علل مختلف به کار متشکل سیاسی با تردید می نگرند. آنها حتی آغاز کار متشکل به شکل نطفه ای را نیز موکول به بحث» بیشتر «جمع بندی» عمیق تر می کنند» و آموختن کتب کلاسیک مارکسیستی در انزوا و جدا از طبقه کارگری باور دارند. آنها بر این اعتقاد استوارند که تنها در انتهای مرحله ای نامعلوم همه جریان های اپوزیسیون چپ می توانند به یک تشکل نوین و پاکیزه از همه عیوب گذشته برسند!
گرچه این دو برخورد انحرافی در ظاهر در مقابل یکدیگر قرار گرفته اند، اما نکات بسیار مشترکی نیز با یکدیگر دارند. هر دوی این انحراف ها وضعیت کنونی جنبش کارگری و مبارزات قشر پیشروی کارگری را، نادیده می گیرند. از این زاویه، روش کار هیچ یک منطبق با وضعیت کنونی نیست. هر دو نقش محوری رهبران طبیعی طبقه کارگر را از محاسبات خود حذف می کنند. انحراف اول، ساختن حزب کارگری را بدون رهبران طبیعی کارگران تجویز می کند و خود را محور کل جنبش کارگری قرار می دهد. انحراف دوم ،خود رااز نیازهای ملموس این قشر، مبنی بر ضرورت حیاتی ایجاد نطفه های اولیه حزب پیشتاز انقلابی، جدا می کند. انحراف اول، راه را برای ایجاد یک حزب واحد کارگری که امر سازماندهی و سرنگونی رژیم حاکم را بایستی در دستور کار خود قرار دهد، کاملاً می بندد. انحراف دوم، در انتظار منجی نشسته و امر تدارک اولیه ساختن حزب را به تعویق می اندازد.
انحراف اول، روشی است که سازمان های سنتی اتخاذ کرده و به هیچ وجه پاسخگوی نیاز جنبش کارگری نیست. اینها نهایتاً نیروهای خود را نیز تحلیل برده و به فرقه های در بسته بدون پایه توده ای تبدیل خواهند شد. اضافه بر این برنامه شان برنامه ای انقلابی نیست. زیرا که اکثر این برنامه ها به انحراف های تاریخی جنبش کمونیستی در قرن اخیر آغشته اند؛ و هیچ یک هنوز از انحراف های برنامه ای گذشته برش قاطع نکرده اند. از این گذشته، حتی بهترین برنامه ها نیز بدون آزمایش در درون مبارزات زنده روزمره طبقه کارگر، صرفاً مطالب خوبی بر روی کاغذ باقی خواهند ماند.
انحراف دوم، روشی است که محافل، کادرها، اعضای سابق سازمانهای سنتی و یا فعالان جنبش کارگری سیاسی را به تعویق انداخته و عمدتاً با خرده کارهای بی حاصل سر خود را گرم می کنندآغاز کار متشکل
ما با هر دوی این روش ها مخالفیم. زیرا اینها دو روی یک سکه اند. روش کار ما با هر دوی اینها متفاوت است. زیرا که هیچ یک از این برخوردها را منطبق با وضعیت کنونی جنبش کارگری ایران نمی بینیم.
به اعتقاد ما از یکسو، حزب پیشتاز کارگری، تشکیلاتی که جدی ترین، فعال ترین و متعهدترین عناصر طبقه کارگر را دربر می گیرد، بایستی در کنار مبارزات طبقه کارگر ساخته شود.برنامه انقلابی این حزب باید بطور روزمره در مبارزات کارگران علیه کارفرمایان و نظام سرمایه داری، صیقل خورده و تدقیق شود. حزبی که قرار است کل کارگران و زحمتکشان و قشرهای تحت ستم در جامعه را برای سرنگونی رژیم سرمایه داری و تسخیر قدرت سازمان دهد، نمی تواند توسط چند روشنفکر آن هم در خارج از کشور ایجاد و یا اعلام شود.
از سوی دیگر، ما اعتقاد بدست روی دست گذاشتن و انتظار روز موعود کشیدن را نداریم. وضعیت جنبش کارگری در ایران در واقع وظایف ما را به بهترین نحوی تعیین کرده است.سازماندهی مخفی کمیته های عمل کارگری در دهه گذشته، همراه با ایجاد هسته های محلی در نقاط مختلف ایران، روش سازماندهی را در این مرحله از مبارزات، نشان می دهد.ما نیز بعنوان بخشی از جنبش کارگری، بایستی در درون هسته های کارگری سوسیالیستی خود را متشکل کرده و امر ارتباط گیری با پیشروی کارگری و محافل کارگری را از طریق انتشار نشریات کارگری همراه با آنها عملی کنیم.
اما، در وضعیت کنونی با اوج گیری مبارزات کارگران و زحمتکشان در ایران و وخیم تر شدن بحران اقتصادی، باید ساختار تشکیلاتی ای فراتر از اینها ایجاد کرد. ساختاری که در درون آن، هسته ها(چه در خارج و چه در ایران) خود را برای تشکیل گروه انقلابی آتی، در سطح عملی و نظری، آماده کنند. ساختاری که در واقع به مثابه پلی است در راستای ایجاد یک«حزب پیشتاز انقلابی» در ایران.
در نتیجه، این تشکیلات نه یک «حزب» می تواند باشد و نه یک محفل بحث. حزب یا گروه باید در ایران همراه با پیشروی کارگری ایجاد کرد. کلیه افراد و نیروهایی که خود را مارکسیست انقلابی می دانند باید کار متشکل خود را در راستای ایجاد حزب پیشتاز انقلابی از هم اکنون آغاز کنند. بحث های فراتر ، می توانند در درون یک ساختار تشکیلاتی دمکراتیک، ضمن کار متشکل، ادامه یابند. گرایش ها و افرادی که اعتقاد به انقلاب کارگری– سوسیالیستی، برنامه انقلابی– انتقالی وحزب پیشتاز انقلابیدارند؛ کسانی که در گفتار و کردار مارکسیست انقلابی اند، یعنی و جه تمایز خود را از استالینیسم، سانتسیزم، آنارکو– سندیکالیسم به روشنی بیان و از خرده کاری های بی نتیجه پرهیز کرده و در عمل خواهان پیوند با کارگران پیشرو در ایران در راستای ایجاد حزب پیشتاز کارگری اند، بایستی در یک ساختار تشکیلاتی مشخص گرد هم آیند. ما خواهان کار مشترک با این طیف در درون یک تشکیلات دمکراتیک و با رعایت حق گرایش هستیم
چرا ایجاد گرایش مارکسیست های انقلابی ضروری است؟
علت ضرورت تشکیل گرایش مارکسیست های انقلابی ایران در وضعیت کنونی چندگانه است.
اول، تشکیل چنین ساختاری منطبق با شکل سازماندهی مبارزات کارگران و زحمتکشان در ایران است. طی سال های گذشته تشکل هایی نظیر «کمیته های عمل مخفی»،«هسته های کارگری»، «محافل کارگری»، «هسته های سوسیالیستی» و غیره میان کارگران مبارز و انقلابیون در ایران شکل گرفته و در حال گسترش اند. اینها ساختارهایی برای پیشبرد مبارزات ضدسرمایه داری در وضعیت اختناق آمیز موجود، هستند. اینها در ضمن یکی از مؤثرترین ابزار مبارزاتی علیه رژیم سرمایه داری، در دهه گذشته، بوده اند.
با در نظر گرفتن وضعیت سیاسی کنونی جنبش کارگری و حالت های انفجاری توده ای، آن چه در درون این محافل بیش از گذشته احساس می شود، ساختاری است که زمینه اتحاد و سازماندهی این تشکل ها را فراهم آورد. وجود چنین گرایشی کانونی خواهد بود برای گرد آوردن حداقل بخشی از این هسته ها نهادهای مخفی. بخشی که در عمل به برنامه انقلابی و ضرورت سرنگونی قهرآمیز رژیم و جایگزینی آن با یک دولت کارگری رسیده اند. بدیهی است که برای رسیدن به چنین هدفی، گرایش بایستی در ایران شناخته شده و دوره ای از مداخله را از سر گذشته باشد.
دوم، طیف مارکسیست های انقلابی بایستی در مقابل گرایش های موجود اپوزیسیون رفرمیست، سانتریست و خرده بورژوا رایکال خود را متشکل کرده و آماده مداخلات مستقیم تر در جنبش کارگری باشد. البته ما مدعی نیستیم که دوره اعتلای انقلابی امروز در ایران فرا رسیده و انقلاب در راستای سرنگونی رژیم، قریب الوقوع است. بلکه ما بر این اعتقادیم که وضعیت و موقعیت انفجاری و انقلابی در ایران وجود دارد. قیام های توده ای در دوره های بعدی عمیق تر، گسترده تر و با فاصله های کوتاه تر و به خصوص با شرکت مستقیم کارگران جوان رخ خواهد داد. در چنین وضعیتی، چنانچه طیف مارکسیست های انقلابی از هم اکنون تدارک سازماندهی و دخالت را نبیند، در دوره اعتلای انقلابی، سازماندهی جنبش به بدیل های انحرافی چپ و یا بورژوایی سپرده خواهد شد. به سخن دیگر، خیانتی دیگر صورت خواهد پذیرفت.
سوم، تجربه چند سال گذشته نشان داده است که امر سازماندهی فعالیت های عملی و نظری، بدون وجود یک تشکیلات منجسم و منضبط یا اصولاً امکان پذیر نیست و یا به کندی پیش خواهد رفت. کسانی که به بهانه های مختلف از قبیل زود بودن ایجاد یک تشکیلات، آماده نبودن شرایط و لزوم ادامه بحث ها و جمع بندی تجارب گذشته، از تشکیل ایجاد گرایش مارکسیست های انقلابی طفره می روند، باید کارنامه کارهای چند سال گذشته خود را در ارتباط با سازماندهی و جمع آوری طیف مارکسیست های انقلابی ارائه دهند. تجربه همه اینها منفی بوده است. نه تنها کسی را متشکل نکردند که خود نیز به اضمحلال، انحطاط و یا پراکندگی هر بیشتر کشیده شده اند. درست برعکس، بهترین راه پیشبرد بحثها و نتیجه گیری از آنها، در درون یک ساختار تشکیلاتی است. تجربه ما نشان داده است که بیش از این نمی توان برای افراد و جریان هایی که فعلاً علاقه ای برای دخالت در جنبش کارگری ندارند، صبر کرد؛ بخصوص کسانی که خود فعالیت متشکل سیاسی را رها کرده اند! انتظار برای متقاعد کردن این قبیل افراد، دیگر جایز نیست. چنانچه آنها جدی باشند خود در آتیه یا به ساختار دمکراتیکی که ایجاد می شود ملحق خواهند شد و یا هسته های دخالتگر خود را تشکل می دهند. روش «همه با هم» همیشه به عقب افتاده ترین نظریات تمکین خواهد کرد.
ساختار تشکیلاتی گرایش چگونه است؟
گرایش نه یک حزب است و نه یک کلوب بحث. در نتیجه بایستی ساختار تشکیلاتی ای مترادف با موقعیت ویژه خود داشته باشد. از یکسو گرایش قصد دارد که زمینه مساعدی برای همگرایی های آتی در راستای تشکیل یک گروه انقلابی و نهایتاً حزب پیشتاز کارگری ، ایجاد کند. و از سوی دیگر ادعا ندارد که صرفاً شرکت کنندگان فعلی آن، تنها گرایشی اند که گروه انقلابی آتی را شکل خواهند داد. گرایش از یکسو، قصد پیشبرد امر دخالتگری در جنبش کارگری و تماس گیری با پیشروی کارگری را دارد؛ و از سوی دیگر مایل به ادامه بحث های درونی طیف مارکسیست های انقلابی است.
در نتیجه چنین ساختاری هم باید محکم و منضبط باشد، تا بتواند در بیرون بطور جدی به کارها و وظایف خود عمل کند، و هم باید از آنچنان انعطافی برخوردار باشد تا سایر گرایش های مارکسیست انقلابی بتوانند به راحتی به درون آن راه یابند. به سخن دیگر ساختار درونی این گرایش باید انعطاف پذیر تر از یک حزب باشد.حق گرایش باید به عنوان یکی از مسایل اساسی آن تلقی گردد. افراد و گرایش هایی که پلاتفرم عمومی آن را پذیرفته باشند، قادرند با حفظ استقلال نظری خود به شکل یک گرایش مستقل در درون آن فعالیت کنند.
ادامه دارد
آخرین دیدگاه ها