طبقۀ کارگر: سازمانیابی توده ای و حزبی (۵)

گفتگوی مازیار رازی با نشریۀ میلیتانت (بخش ۵ )

بخش های پیش: بخش ۱– بخش ۲– بخش ۳بخش ۴

میلیتانت: رفیق مازیار رازی وضعیت آتی جنبش کارگری و مسایل آن پس از انتخابات حسن روحانی را چگونه ارزیابی می کنید؟

مازیار رازی: به اعتقاد من رژیم امروزه بیش از پیش به عنوان یک رژیم یکپارچه، و از روی استیصال در حال زدو بند با امپریالیزم هست (گرچه هنوز اختلافاتی بین جناح های هیئت حاکم دیده می شود، اما روال معاملات با امپریالیزم به خوبی پیش رفته است. عقب نشینی های رژیم برای رسیدن به توافقات دائمی با تأیید خامنه ای در جریان است). در واقع همان طور که پیش از انتخابات ریاست جمهوری 92 ارزیابی کردیم، جو نارضایتی عمومی و بی اعتمادی مردم جامعه به دنبال وقایع 88 از یک سو، و مسائل داخلی سوریه و وضعیت حاد رژیم بشار اسد به عنوان یکی از مهم ترین حامیان رژیم جمهوری اسلامی در منطقه از سوی دیگر، به همراه تأثیر روزافزون تحریم های اقتصادی امپریالیزم به ویژه با محوریت صنایع نفت و پتروشیمی، و همین طور اختلافات شدید درون جناحی، این نیاز شدید را ایجاد می کرد که جمهوری اسلامی با یک مهندسی از بالا، گزینه ای به اصطلاح «معتدل» را مطرح کند که اولاً تودۀ ناراضی جامعه را به پای صندوق های رأی بکشد، ثانیاً از نظر سوابق کاری مورد شناخت و اعتماد سرمایه داری جهانی برای معاملات آتی باشد، و ثالثاً بتواند ولو موقتاً جناح های مخالف را حول خود به اجماع و نزدیکی بکشاند. این گونه بود که گزینۀ حسن روحانی، به عنوان ادامه دهندۀ خط رفسنجانی مطرح شد. بدیهی است که این زد و بندهای پشت پرده امنیت سرمایه را برای سرمایه داری شرکت های سرمایه داری کشورهای غربی دنبال می کند. تضمین و ایجاد محیط امن برای سرمایه گذاری های کلان دول امپریالیستی در وهلۀ نخست به مفهوم کنترل جنبش کارگری از بالا است. کنترل جنبش کارگری نیز تنها بر اساس قوانین بین المللی امپریالیستی و در محور آن «سازمان بین المللی کار»، عملی خواهد شد. از این رو سازمانیابی طبقۀ کارگر توسط کارگران پیشرو و تدارک برای مقابله با سیاست های از بالا و تحمیق کارگران برای دورۀ بعدی در محور تحلیل های ما قرار می‌گیرد (در این مورد می تونم به کلیپی اشاره کنم از سایت مؤسسۀ «شهروندیار» با عنوان «گام به گام تا سندیکا های آزاد» که طی آن به وضوح از سندیکا به عنوان نهادی جهت جلوگیری از اعتصاب صحبت می کند)

برای ترسیم دقیق‌تر دورۀ آتی باید بر گردیم به یک دهۀ پیش (دورۀ ریاست جمهوری خاتمی) که وضعیت بسیار مشابهی در ایران وجود داشت. موضوع از این قرار بود که در مهرماه ۱۳۸۳ هیئت نمایندگی سازمان بین المللی کار (آی ال او) برای بار دوم به ایران آمد و این بار با «وزارت کار ايران» به توافقنامۀ جديدى رسید؛ که امضای «کنفدراسيون انجمن هاى کارفرمايان ايران» و «خانۀ کارگر» را نيز شامل می شد. نکتۀ مهم اين توافقنامه اين بود که بر خلاف توافق سال ۱۳۸۱، «آى ال او» پذیرفت که شوراهاى اسلامى، با تغييراتى در قوانين و آئين نامه ها، شرايط مطروحه در مقاوله ‌نامه هاى ٨٧ و ٩٨ «آى ال او» را برآورده مى‌کندبه این مفهوم که از اين پس از نظر «آى ال او»، شوراهاى اسلامى و «خانۀ کار» می توانند در مرکز ایجاد سندیکاهای کارگری قرار گیرندبه اين ترتيب دولت ايران مهمترين شرط مورد نظر «آى ال او» را در آن زمان تأمين کرده و «آی ال او» در موضع سال پیش خود که شوراهای اسلامی و خانۀ کارگر را در حاشیه قرار داده بود، تجدید نظر کرد. به سخن دیگر «آى ال او» که قرار بود با توافق اصلاح طلبان (حزب مشارکت اسلامی)، «سندیکای مستقل» در ایران تأسیس کند، پس از کنار گذاشتن «اصلاح طلبان» درانتخابات مجلس هفتم؛ وارد معامله و توافق با جناح راست دولت شد.

این روند از تدارکات دخالتگری آی ال او با رژیم برای ایجاد تحولاتی در درون جنبش کارگری و تشکیل اتحادیه های کارگری زرد می تواند، پس از به توافق رسیدن در معاملات پشت پرده بین رژیم ایران و غرب، مجددا مطرح گردد. در نتیجه فعالان کارگری از هم اکنون باید آماده دخالتگری در تحولات احتمالی نوین، باشند.

میلیتانت: منظور شما از آمادگی برای دخالتگری چیست؟

مازیار رازی: باز اگر دخالتگری کارگران پیشرو در قبال تحولات یک دهۀ پیش را مرور کنیم شاید درس هایی برای نحوی دخالتگری بعدی به دست آوریم. در سال ۱۳۸۳ به دنبال توافقات رژیم و آی ال او، تعدادی از فعالان كارگری (عمدتاً سندیکالیست و رفرمیست ها) با محوریت خواست آزادی ايجاد تشكل های كارگری، دست به كار تدارک اعتراض شدند و به جمع‌آوری امضا از كارگران پرداختند. در پروسۀ تهيه متن نامه اعتراضی و چگونگی جمع‌آوری امضا بود كه ايدۀ ايجاد كميته‌ ای جهت تدارک به اين حركت و گسترش دامنۀ آن، مطرح شد. تا این جا هیچ تخلفی صورت نگرفته و این یک روال عادی بود. اما بیشتر جریانات به اصطلاح رادیکال و چپ گرای کارگری از امر دخالتگری امتناع کردند. اصولاً کارگران پیشرو چپ گرا و نهادهایشان از قبل تحولات نوین را پیش بینی نکرده بود. تنها سؤالی که در ذهن کارگران طرح می گشت این بود که چرا گرایش «رادیکال» به ابتکار عملی دامن نزدد؟ چرا گرایش رادیکال زمانی که این اتفاقات رخ داد، توده های کارگران را برای یک اعتراض گسترده سازمان ندادد؟ در آن زمان، برخلاف برخی از گرایش های فرقه گرا، که این حرکت را مورد انتقاد قرار می دادند، «کمیته اقدام کارگری» این حرکت به سوی ایجاد تشکل های مستقل کارگری را مورد حمایت مشروط قرار داد. مشروط به صراحت بخشیدن به مطالبات مطروحه و شناخت و افشای ماهیت سازمان بین المللی کار (و نهادهای دولت سرمایه داری).

بدیهی است که محکوم کردن این حرکت به دلایل واهی روش درستی نمی توانست باشد، حتی چنان چه مطالبات این کمیته رفرمیستی و مخاطبان آن اشتباه انتخاب شده باشند. زیرا  مسألۀ محوری جنبش کارگری در دورۀ آتی، ایجاد اتحاد و یکپارچگی میان کارگران است؛ اتحادی بر محور یک سلسله فعالیت های مشخص عملی؛ متکی بر یک برنامۀ عمل کارگری. امروز کارگران ایران بیش از پیش به اتحاد عمل مشترک نیازمندند. هرگونه افتراق و چند دستگی، جبهۀ سرمایه داری را تقویت کرده و کل کارگران را تضعیف خواهد کرد. گرایش های منتقد باید درک می کردند و می پذیرفتند که تعدّد آرا و اختلافات سیاسی امری است واقعی در درون جنبش کارگری. همه یک رنگ نمی توانند باشند. نظریات مختلف از جمله نظریات سوسیالیستی؛ آنارکوسندیکالیستی؛ سندیکالیستی، آنارشیستی و رفرمیستی در درون جنبش کارگری وجود دارند. اختلافات می تواند در درون یک اتحاد عمل کارگری به بحث و تبادل نظر گذاشته شود و در ضمن مبارزات ضد سرمایه داری در راستای حفظ منافع جمیع کارگران متحدانه صورت پذیرد. انشعابات و افتراقات تنها زمانی موجه هستند که عده ای از خط و مرز طبقاتی عبور کرده و در کنار طبقه و دولت سرمایه داری قرار گیرند. موقعیت در میان کارگران این گونه است که مرزبندی با نهادهای دولتی (خانۀ کارگر و شوراها و انجمن های اسلامی کارتا حدود زیادی صورت گرفته است؛ اما در عین حال انحرافات و کجروی ها و تناقضات وجود خواهد داشت. این امر طبیعی است زیرا کل طبقۀ کارگر برای نخستین بار پس از۳۵ سال از زیر آوار اختناق و سرکوب سر بیرون خواهد آمد. اختناق و ارعاب تاثیرات خود را نه تنها به شکل فیزیکی، بلکه همچنان به صورت سیاسی و تشکیلاتی در اذهان کارگران گذاشته است. نباید فراموش شود که ایدئولوژی غالب در جامعۀ سرمایه داری (به ویژه نظیر ایران) ایدئولوژی هئیت حاکم است و تمام انحرافات جامعۀ سرمایه داری در درون طبقۀ کارگر نیز راه می یابد. اما در عین حال، گسست از انحرافات، در وضعیت گشایش ها سیاسی، می تواند به سرعت انجام گیرد. بنابراین نمی توان پیش از آغاز مبارزۀ سیاسی و ایدئولوژیک و کار عملی سیاسی، افتراق های کاذب را دامن زد.

به اعتقاد من در وضعیت تغییرات احتمالی در ایران (همانند یک دهۀ پیش) طرح مطالبات برای بهبود وضعیت کارگران از هر نهاد پیشنهادی و مطروحه (از جمله اتحادیه های زرد ساخته شده توسط آی ای او) بلاایراد است؛ به شرطی که ماهیت این نهادهای دولتی (وزارت کار) و امپریالیستی (سازمان بین المللی کار)؛ حداقل در ذهن کارگران روشن باشد. در چنین وضعیتی ضمن حفظ کمیته های مخفی کارگری، فعالیت های نیمه علنی و بازتر می تواند در دستور کار جنبش کارگری قرار گیرد. این روش بلا ایراد است به شرطی که چشم انداز عملی آن روشن باشدنامه نگاری و طومار نویسی اشکالی ندارد، به شرطی که مطالبات کارگری برای تحقق درازمدت کارگران در آن درج شده باشد. طرح سؤال از دولت سرمایه داری ایرادی ندارد، به شرطی که در راستای افشای آن باشد و نه مماشات با آن. این کمبودهایی بود که «کمیتۀ پیگیری» در آن دوره به همراه داشت. مبارزۀ سیاسی گرایش رادیکال در سال ۱۳۸۳ می بایستی بر محور این نکات اساسی بنا نهاده می شد و نه انشقاق جنبش کارگری. از این رو حمایت مشروط از حرکت بخشی از کارگران و نقد روش مسئولان آن، یک گام اصولی است. لازم به تذکر است که حمایت از یک حرکت کارگری به مفهوم تأیید برنامه و سیاست مسئولان سازماندهی آن حرکت نمی باشد.

دوازده خرداد ۱۳۹۳

بخش های پیش: بخش ۱– بخش ۲– بخش ۳– بخش ۴

 

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران