«نگاهِ بی‌زمان»: عکسی که جهانگیر شد

نویسنده و تحلیلگر: امین ماسوری

گاهی یک عکس، از قاب دوربین فراتر می‌رود و به نمادی جهانی بدل می‌شود که تاریخ، هنر و اعتراض را در هم می‌آمیزد. عکسی که آلبرتو کوردا در یک روز معمولی از چهرهٔ انقلابی افسانه‌ای، ارنستو چه‌گوارا گرفت، دقیقاً چنین سرنوشتی داشت. این تصویر که با نام «چهٔ قهرمان» شناخته می‌شود، نه تنها پرتره‌ای از یک مرد، که آیینه‌ای از آرمان‌ها، مبارزات و تناقض‌های یک قرن پرتلاطم است. از میدان‌های انقلاب تا دیوارهای شهری و از صفحات تاریخ تا طرح روی تی‌شرت‌ها، این نگاه مصمم و تابناک، همچنان روایت‌گری می‌کند که چگونه یک لحظه می‌تواند برای همیشه در حافظهٔ جهان نقش ببندد.

در سپیده‌دم انقلاب کوبا، هنگامی که آلبرتو کوردا– عکاس رسمی روزنامهٔ انقلابی «انقلاب»– در مراسم یادبود شهدای فاجعهٔ انفجار کشتی «لاکوبره» در گورستان کولون هاوانا حضور داشت، دوربینش نه تنها چهره‌ای را ثبت کرد، بلکه چشم‌اندازی تاریخی را در قابی بی‌زمان جاودانه ساخت. این مراسم، که در ۵ مارس ۱۹۶۰ تنها یک روز پس از انفجار مرگبار آن کشتی باری برگزار شد، فقط یک سوگواری نبود؛ بلکه صحنه‌ای سیاسی بود که در آن فیدل کاسترو برای نخستین بار شعار «میهن یا مرگ» را فریاد زد و خشم انقلابیون از آنچه عملیات خرابکارانهٔ دشمن می‌خواندند، موج می‌زد. در میان این هیجان و اندوه جمعی، نگاه دور و مصمم چه‌گوارا– که خود ساعاتی پیش در کمک به مصدومان حادثه کوشیده بود– در لنز دوربین کوردا گیر کرد و «چه قهرمان» متولّد شد.

از منظر فنی، این تصویر تبلور نگاه دیالکتیکی هنرمندی متعهّد است. ابزار تولید هنری– از دوربین لایکا اِم۲ و لنز تله‌فتو ۹۰ میلی‌متری گرفته تا فیلم سیاه‌وسفید که گویاترین بیان تضادهای طبقاتی در عرصهٔ بصری است همگی در خدمت بیان آرمان‌های خلقی قرار گرفتند. همچنین ترکیب‌بندی اثر نیز حکایت از بینشی انقلابی دارد. قرارگیری چشم‌های «چه» بر خط یک‌سوم بالایی، نماد بینشی فراتر از وضع موجود است؛ زاویه انتخابی عکاس، در نمای پایین‌به‌بالا، بیانگر قدرت چهره و نگاه خلق به رهبری است که از میان خودشان برخاسته، و کِراپ کردن حرفه‌ای تصویر، حذف عناصر حاشیه‌ای (درخت در سمت راست و چهره در سمت چپ عکس) تمرکز بر ماهیت اصلی مبارزه را ممکن ساخته است. پرترهٔ «کوردا» از «چه‌گوارا» فراتر از یک دستاورد کمپوزیسیونی است؛ آن پیروزی زیبایی‌شناسی ماتریالیستی است، جایی که صورت، تسلیم محتوای انقلابی می‌شود. این تصویر گواهی می‌دهد که چگونه هنرمندی آگاه به تضادهای طبقاتی، با تسخیر ابزار تولید هنری عصر خود، نه صرفاً آیینه‌ای در برابر واقعیت، که سلاحی برای نبرد اندیشه‌ها می‌سازد و طرحی از فردایی را پیشانگاری می‌کند که از قید استثمار رسته است.

این تصویر، به‌مثابه سنتزی دیالکتیکی، ادامه‌دهندهٔ راه هنر متعهّد از «فرانسیسکو گویا» تا «دیه‌گو ری‌وِرا» است که ثابت می‌کند بزرگترین آثار هنری، آنانی هستند که از دل مبارزات خلقی برمی‌خیزند و در خدمت پیشبرد آگاهی تاریخی بشریت قرار می‌گیرند.

نورپردازی تصویر، خود گویای تضادهای اجتماعی عصر است. نور طبیعی خورشید کارائیب، نماد روشنایی آرمان‌های خلقی در تاریکی استعمار است، حال آنکه کُنتراست بالا، تجسم عینی تقابل تاریخی میان استثمارگران و استثمارشوندگان را پیش چشم می‌آورد. سایه‌روشن‌های رامبراندی موجود در اثر، تلفیقی است هوشمندانه از سنّت هنری اروپایی با بیان انقلابی آمریکای لاتین.

در عناصر تصویری، زیبایی‌شناسی پرولتری به وضوح قابل مشاهده است. نگاه «چه» به فراسوی کادر، حسّ آینده‌نگری و نگاه به دوردست یک انقلابی، امید به تعهد و آرمانی بزرگ‌تر را القا می‌کند. نشانه‌های طبقاتی– از کلاه ستاره‌دار نماد ارتش خلق و پیروزی انقلاب کوبا، تا ریش و موهای انقلابی که ظواهر بورژوایی را رد می‌کند و سادگی زندگی چریکی را یادآور می‌شود، و پالتوی نظامی که نشان وحدت روشنفکر با کارگر – دهقان در مبارزه مسلحانه است، همگی در خدمت بیانی یکپارچه قرار گرفته‌اند. این اقتصاد بصری سوسیالیستی، با حذف هرگونه عنصر تزئینی و تجملی، تصویر را به بیانیه‌ای بصری در خدمت توده‌ها تبدیل کرده است.

اما قدرت این اثر در انتقال از قالب یک اثر هنری به سلاحی ایدئولوژیک نهفته است. فرآیند تولید انبوه، از چاپ پوسترهای توده‌ای تا انتشار بین‌المللی، این نماد مبارزه ضداستعماری را به ابزاری برای آگاهی‌بخشی طبقاتی تبدیل کرد. تصاحب این تصویر توسط جنبش‌های خلقی– از دیوارهای پاریس در مِه ۱۹۶۸ تا جنگل‌های آمریکای لاتین– آن را به بیانیه‌ای بصری برای همهٔ مبارزین ترقی‌خواه بدل ساخت. حتی تناقض تاریخی استفاده از این نماد انقلابی در بازار مصرف سرمایه‌داری، گویای توان مقاومت ذاتی نشانه‌های هنری مردمی در برابر کالایی‌سازی امپریالیستی است.
میراث این عکس، همچون پدیده‌ای زنده، در نبض هنر معاصر جریان دارد. این تصویر نشان داده است که هنرِ برخاسته از متن مبارزه و متعهد به آرمان‌های خلق، نه تنها در جغرافیای زادگاهش محبوس نمی‌ماند، که توانسته به سلاحی بصری در نبرد جهانی زحمت‌کشان بدل شود. قدرت آن در همین نهفته است؛ در مقاومتی جانانه در برابر تحریف و مصادره توسط جریان‌های مسلّط، و در تزریق شدن به رگ‌های حافظهٔ جمعی توده‌ها، تا از آنان روایتی یکپارچه و انقلابی بسازد.

پرترهٔ «کوردا» از «چه‌گوارا» فراتر از یک دستاورد کمپوزیسیونی است؛ آن پیروزی زیبایی‌شناسی ماتریالیستی است، جایی که صورت، تسلیم محتوای انقلابی می‌شود. این تصویر گواهی می‌دهد که چگونه هنرمندی آگاه به تضادهای طبقاتی، با تسخیر ابزار تولید هنری عصر خود، نه صرفاً آیینه‌ای در برابر واقعیت، که سلاحی برای نبرد اندیشه‌ها می‌سازد و طرحی از فردایی را پیشانگاری می‌کند که از قید استثمار رسته است.

این تصویر، به‌مثابه سنتزی دیالکتیکی، ادامه‌دهندهٔ راه هنر متعهّد از «فرانسیسکو گویا» تا «دیه‌گو ری‌وِرا» است که ثابت می‌کند بزرگترین آثار هنری، آنانی هستند که از دل مبارزات خلقی برمی‌خیزند و در خدمت پیشبرد آگاهی تاریخی بشریت قرار می‌گیرند.

این عکس از چه‌گوارا، داستانی سه‌لایه است: یک رویداد تاریخی، یک شاهکار ترکیب‌بندی در عکاسی و یک پدیدهٔ جامعه‌شناختی. این اثر، نقطهٔ تلاقی هنر، سیاست و اسطوره‌سازی است و یادآوری می‌کند که گاهی یک تصویر، نه فقط یک شخص، که یک ایده را به جهان عرضه می‌کند، ایده‌ای که می‌تواند دهه‌ها پس از ثبت، زنده، بحث‌برانگیز و الهام‌بخش باقی بماند.
باری، آلبرتو کوردا این عکس را به‌صورت رایگان منتشر کرد و هرگز حق‌امتیاز نگرفت و این پرتره یکی از پر تکثیرترین عکس‌های تاریخ محسوب می‌شود.

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران