دیکتاتوری بی‌هنر علّیه هنر / امین ماسوری

امین ماسوری ـ نویسنده، محقق و منتقد هنر
دیکتاتوری بی‌هنر علّیه هنر

در جهان هنر، نبرد برای آزادی نه‌تنها یک خواسته زیبایی‌شناختی بلکه یک تقابل سیاسیِ واقعی است. دیکتاتوری در هنر، صرفاً به‌معنای سانسور مستقیم نیست، بلکه شبکه‌ای پیچیده از سلطه، بازنمایی، کالایی‌سازی و جهت‌دهی به تخیل جمعی را شامل می‌شود. از رئالیسم سوسیالیستی در شوروی استالینی تا صنعت فرهنگی در سرمایه‌داری متأخر، هنر هم‌واره میدان کشاکش قدرت بوده است. این مقاله با نگاهی ژورنالیستی-تحلیلی، مفاهیم و نمودهای دیکتاتوری در هنر را بررسی می‌کند.
سلطه‌ی دولتی از استالین تا نعلین:
در دوران استالین، هنر به ابزار پروپاگاندا تقلیل یافت. رئالیسم سوسیالیستی، تنها سبک و شیوه مجاز بود. هرگونه تجربه‌گرایی، فُرمالیسم یا گرایش فردی، “انحراف” تلقی می‌شد. اما تروتسکی در ادبیات و انقلاب (۱۹۲۴) با چنین رویکردی مخالفت کرد. او تأکید داشت که انقلاب باید فضای آزادی برای فرم‌ها و تجربه‌های هنری بیافریند، نه اینکه هنر را به خدمت ایدئولوژی درآورد.
در ایران، پس از انقلاب ضدسلطنتیِ ۵۷، ساختارهای مذهبی جایگزین دستگاه ایدئولوژیک شاهنشاهی شدند، اما سانسور و مهندسی فرهنگی با شدّت بیشتری تداوم یافت. وزارت ارشاد نقشی مشابه گلاوکولت شوروی ایفا کرد که سانسور، ممیزی، تعیین خطوط قرمز، مجوزدهی، و… از جمله این موردها است.
دیکتاتوری هنر به سبک لیبرال:
دیکتاتوری در هنر، همیشه با چکمه نمی‌آید. آدورنو و هورک‌هایمر در دیالکتیک روشنگری (۱۹۴۴) مفهوم “صنعت فرهنگ” را معرفی کردند. در این چشم‌انداز، نظام سرمایه‌داری با تولید انبوه سرگرمی‌های همگن‌شده، تخیل و اعتراض را خنثی می‌کند. کالاهای فرهنگی—از فیلم تا موسیقی پاپ—با وعده‌ی آزادی، نوعی یک‌نواختی و فرمان‌پذیری می‌آفرینند.
مارکوزه در انسان تک‌ساحتی (۱۹۶۴) نیز به‌خوبی نشان داد که چگونه سرمایه‌داری پیش‌رفته با جذب و خنثی‌سازی نقد، فضای مقاومت را به انقیاد می‌کشاند. به‌تعبیر او، حتی شورش‌ها در نهایت در فرم‌هایی گنجانده می‌شوند که نظام بر آن مسلّط است. این نیز شکلی از دیکتاتوری است، دیکتاتوری بدون سانسورِ آشکار، اما با انحصار در معنا.
هنر مستقل و مبارزه با دیکتاتوری زیبایی‌شناختی:
تلاش برای خلق هنر مستقل، هم‌واره یک کنش مقاومت‌آمیز بوده است. تروتسکی و آندره برتون در مانیفستِ هنرِ انقلابیِ مستقل (۱۹۳۸) اعلام کردند که “انقلاب به هنری نیاز دارد که آزاد باشد”. آن‌ها خواستار هنری شدند که در برابر سانسور حزب و سرمایه، خلاق، انتقادی و مستقل باقی بماند.
ژاک رانسیر در سیاست زیبایی‌شناسی (۲۰۰۴) نیز نشان می‌دهد که چگونه زیبایی‌شناسی، خود محل نزاع قدرت است. تقسیم‌بندی اینکه چه چیز قابل دیدن و شنیدن است، یعنی سیاستِ حواس، هم‌واره واجد بُعدی ایدئولوژیک است. از این‌رو، دیکتاتوری نه‌فقط در محتوای آثار، بلکه در امکان دیدن و شنیدن آن‌ها رخ می‌دهد.
آزادی هنری، سیاستی رهایی‌بخش:
دیکتاتوری در هنر، چه در قالب سانسور مستقیم، چه در شکل پیچیده‌ترِ مهندسیِ فرهنگی و بازار، هم‌واره در پی مهار تخیل و ساختن سوژه‌های رام است. اما هنر، در بهترین شکل خود، هم‌واره نوعی عصیان بوده است. دفاع از آزادی هنری نه‌تنها دفاع از زیبایی، که دفاع از امکان اندیشیدنِ آزاد و خلق‌کردنِ نو است. هنرِ آزاد، خود کنشی انقلابی است.
پانویس
۱. ادبیات و انقلاب:
کتابی که در آن لئون تروتسکی از آزادی هنری دفاع می‌کند و علّیه محدود کردن هنر در قالب‌های خشک ایدئولوژیک هشدار می‌دهد. او معتقد بود که انقلاب نباید خلاقیت را سرکوب کند.
۲. آدورنو و هورک‌هایمر، دیالکتیک روشنگری:
در این کتاب، نویسندگان مفهوم “صنعت فرهنگ” را برای نقد شیوه‌ای به‌کار می‌برند که سرمایه‌داری از طریق آن محصولات فرهنگی را هم‌سان‌سازی و تهی از اندیشه‌ی انتقادی می‌کند.
۳. گلاوکولت:
اداره کل سانسور در اتحّاد جماهیر شوروی که از سال ۱۹۲۲ تا اوایل دهه ۱۹۹۰ بر تمام آثار نوشتاری، هنری و رسانه‌ای نظارت داشت. این نهاد ابزاری کلیدی برای کنترل ایدئولوژیک فرهنگ در دوران استالین و پس از آن بود.
۴. رئالیسم‌سوسیالیستی:
سبکی ادبی‌هنری که در دوران استالین به‌عنوان تنها فرم رسمی هنر پذیرفته شد و هنرمندان موظف بودند در خدمت ستایش از کارگران، انقلاب و رهبران حزب کمونیست آفرینش هنری کنند. تخطی از آن می‌توانست منجر به سرکوب یا تبعید شود.
۵. مارکوزه، انسان تک‌ساحتی:
مارکوزه در این اثر تحلیل می‌کند که چگونه نظام سرمایه‌داری با ادغام اعتراض در ساختار خود، آن‌را بی‌اثر می‌سازد و انسان را به موجودی تابع و فاقد چندساحتی بودن تبدیل می‌کند.
۶. مانیفست هنر انقلابی مستقل:
نوشته‌ی مشترک لئون تروتسکی، آندره برتون و دیگو ریورا که خواستار استقلال هنر از احزاب سیاسی و سرمایه‌داری شد. این متن بر آزادی بی‌قیدوشرط خلاقیت هنری تأکید دارد.
۷. ژاک رانسیر، سیاست زیبایی‌شناسی:
رانسیر در این کتاب استدلال می‌کند که زیبایی‌شناسی همواره عرصه‌ای سیاسی است و آن‌چه قابل دیدن و شنیدن دانسته می‌شود، تابع مناسبات قدرت است.
۸. پروپاگاندا: مفهومی برگرفته از لاتین propagare به‌معنای «گسترش دادن». در کاربرد مدرن، به تولید و توزیع هدفمند اطلاعات (اعم از درست یا نادرست) برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی و پیشبرد منافع سیاسی، ایدئولوژیک یا اقتصادی اطلاق می‌شود. پروپاگاندا معمولاً با بهره‌گیری از تصویر، زبان احساسی و تکرار، مخاطب را به پذیرش دیدگاهی خاص سوق می‌دهد. در رژیم‌های تمامیت‌خواه، پروپاگاندا ابزاری مرکزی برای مشروعیت‌بخشی به قدرت و سرکوب آلترناتیوهای فکری و هنری است.
منابع:
– آدورنو، تئودور و هورکهایمر، ماکس. دیالکتیک روشنگری. ۱۹۴۴
– تروتسکی، لئون. ادبیات و انقلاب. ۱۹۲۴
– تروتسکی و برتون. مانیفست هنر انقلابی مستقل. ۱۹۳۸
– کلاین، نائومی. دکترین شوک. ۲۰۰۷
– مارکوزه، هربرت. انسان تک‌ساحتی. ۱۹۶۴
– مارکس، کارل. سرمایه، جلد اول. ۱۸۶۷
– رانسیر، ژاک. سیاست زیبایی‌شناسی. ۲۰۰۴.

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران