نقد فرهنگ، نبرد با استبداد: تروتسکی، آدورنو، بنیامین

امین ماسوری | پژوهشگر و منتقد حوزه‌ی فرهنگ و هنرسیاسی

نقد فرهنگ، نبرد با استبداد: تروتسکی، آدورنو، بنیامین

لئون تروتسکی را بیش از همه با انقلاب اکتبر و مبارزه‌اَش علیه استالین‌ایسم می‌شناسند، اما سهم او در نقد فرهنگ و هنر، آن‌گونه که باید، دیده نشده است؛ سهمی که بی‌واسطه بر ذهنیت روشن‌فکران اروپایی، از جمله “والتر بنیامین” و “تئودور آدورنو”، سایه افکند. این یادداشت به تقاطع‌های فکری میان تروتسکی، بنیامین و آدورنو می‌پردازد؛ جایی‌که نقد هنر رسمی، نسبتِ میان سیاست و زیبایی‌شناسی، و مسئله‌ی آزادی خلاقیت به محور گفتگو بدل می‌شود.

اگرچه مسیرهای آشنایی این سه با یک‌دیگر مستقیم نبود، اما اشتراکات و تضّادهایشان تصویری ژرف از مواجهه چپ رادیکال با مسئله‌ی فرهنگ در قرن بیست‌اُم ترسیم می‌کند. تروتسکی برای آدورنو و بنیامین نه صرفاً یک چهره‌ی سیاسی، بلکه بدیلی جدی در برابر اندیشه‌ورزی رسمی شوروی بود؛ منتقدی که تحلیل‌های فرهنگی‌اَش از طریق آثاری چون «ادبیات و انقلاب» و به‌واسطه‌ی چهره‌هایی مانند “برتولت برشت”، بر خوانش انتقادی آنان از هنر و ایدئولوژی اثر گذاشت.

از این‌رو، هرچند رابطه‌ای مستقیم میان تروتسکی و این دو متفکر برقرار نشد، اما تلاقی افکارشان در بستر نقد سرمایه‌داری و استالین‌ایسم، نقطه‌ی پیوندی ناگزیر برای پروژه‌ی نظری آنان رقم زد.

آدورنو، بنیامین و تروتسکی: برخوردی فکری در حاشیه‌ی انقلاب

لئون تروتسکی، رهبر انقلابی روسیه و نظریه‌پرداز مارکسیست، هیچ‌گاه به‌طور مستقیم با اعضای مکتب فرانکفورت، تئودور آدورنو یا والتر بنیامین دیداری نداشت، اما آثار و تحلیل‌های او در باب سیاست، فرهنگ و هنر، تاثیری انکارناپذیر بر فضای فکری این دو متفکر آلمانی بر جای گذاشت.

بنیامین: میان برشت و تروتسکی

ارتباط فکری والتر بنیامین با لئون داویدُویچ تروتسکی عمدتاً از مسیر دوستی نزدیک با برتولت برشت و از خلال مطالعه‌ی آثار تروتسکی شکل گرفت. بنیامین در سال‌های ۱۹۳۲ تا ۱۹۳۳ به‌طور جدی به خواندن کتاب‌هایی چون «زندگی من» و «تاریخ انقلاب روسیه» پرداخت و در نامه‌ای به گرتل کارپوس این آثار را از مهم‌ترین کتاب‌هایی دانست که در سال‌های اخیر خوانده است (Platypus 1917).

برشت نیز که علاقه‌مند به نقدهای تروتسکی بر استالینیسم بود، در مکالمات خصوصی‌اش با بنیامین بارها به تحلیل مواضع تروتسکی پرداخت. بازتاب این گفت‌وگوها را می‌توان در یادداشت‌های بنیامین به‌ویژه در حوالی سال ۱۹۳۸ مشاهده کرد، جایی که به مواضع انتقادی تروتسکی نسبت به سیاست‌های فرهنگی شوروی اشاره دارد (Red Wedge Magazine).

هم‌زمان با تهدید اتریش توسط هیتلر در مارس ۱۹۳۸، بنیامین برای دریافت تابعیت فرانسه اقدام کرد اما ۱۸ ماه در بوروکراسی گرفتار شد و به‌زودی دریافت که فرانسه نیز پناهگاه امنی در برابر نازی‌ها نیست. در این دوره، تئودور آدورنو از پرینستون به او نامه نوشت و خواندن ترجمه‌ی فرانسوی کتاب «انقلابی که به آن خیانت شد» اثر تروتسکی (ترجمه‌ی ویکتور سرژ) را توصیه کرد؛ اثری که نقدی صریح بر استالینیسم و دفاعی از دموکراسی سوسیالیستی چندحزبی ارائه می‌داد.

بنیامین پیش‌تر با آثار تروتسکی چون «زندگی من»، «ادبیات و انقلاب» و «تاریخ انقلاب روسیه» آشنا بود. در تابستان ۱۹۳۸، طی دیداری با برشت در دانمارک، بحث‌های بسیاری پیرامون استالین و تروتسکی میان آن‌ها شکل گرفت. برشت هرچند تحلیل‌های تروتسکی را تا حدی تأیید می‌کرد، اما در اتخاذ موضعی سیاسی علیه اتحاد جماهیر شوروی مردد بود. بنیامین نیز، با وجود تردیدهای جدی، همچنان شوروی را سدی در برابر فاشیسم می‌دید.

با این حال، دادگاه‌های نمایشی مسکو و سیاست‌های مماشات با هیتلر، بنیامین را به این نتیجه رساند که آنچه در بیست سال گذشته از آن دفاع کرده‌اند، به‌شدت آسیب دیده است. با این وجود، واقعیت‌های پیشِ رو از بدبینانه‌ترین پیش‌بینی‌های او نیز تلخ‌تر بود (nationalww2museum).

آدورنو: تقاطع تروتسکی و مکتب فرانکفورت

تئودور آدورنو، دیگر چهره‌ی کلیدی مکتب فرانکفورت، به‌رغم عدم ارتباط مستقیم با تروتسکی، از تأملات او در حوزه‌ی هنر و فرهنگ متاثر شد. کتاب «ادبیات و انقلاب» (۱۹۲۴) تروتسکی، با تاکید بر این نکته که هنر پرولتری تنها در شرایط فرارفتن از محدودیت‌های جامعه بورژوایی ممکن است، زمینه‌ای نظری فراهم کرد که در تحلیل‌های زیبایی‌شناسانه آدورنو بازتاب یافت.

آدورنو در «نظریه زیبایی‌شناسی» (۱۹۶۹) با رویکردی مشابه تصریح می‌کند که هنر والا، حتی در نفی بورژوازی، هم‌چنان درون بستر بورژوایی تعریف می‌شود. این تقاطع فکری، هرچند با تفاوت در سبک و زبان انتقادی، نشان‌گر تاثیرات غیرمستقیم تروتسکی بر تحلیل‌های فرهنگی آدورنو است (Platypus 1917).

فضای فکری مشترک در نقد ایدئولوژی رسمی

هر دو متفکر، با وجود اختلاف در روش و لحن، با تروتسکی در انتقاد به استالین‌ایسم و هنر واقع‌گرای سوسیالیستی هم‌فکری و هم‌سویی داشتند. آدورنو و بنیامین، هر دو به‌شدّت منتقد کارکرد ایدئولوژیک هنر تحت سلطه‌ی دولت بودند و در این مسیر، تحلیل‌های تروتسکی درباره‌ی «ایدئولوژی رسمی» شوروی را مبنای تأملات خود قرار دادند.

نتیجه‌گیری

هرچند آدورنو و بنیامین هر یک در منظومه‌ی فکری خاص خود به نقد سرمایه‌داری و ایدئولوژی پرداختند، اما تروتسکی برای هر دو، الگویی زنده از مواجهه‌‌ی انتقادی با «قدرت» بود؛ روشن‌فکری که در برابر تحریف‌های ایدئولوژیک ایستاد و از استقلال هنر در برابر سلطه‌ی سیاسی دفاع کرد. تأثیر تروتسکی بر آنان نه در تکرار آموزه‌ها، بلکه در جسارت طرح پرسش‌های ریشه‌ای درباره‌ی نسبت هنر، سیاست و حقیقت نمود یافت. از همین رو، تروتسکی را باید یکی از حلقه‌های پنهان اما کلیدی در زنجیره‌ی اندیشه‌ی انتقادی قرن بیست‌اُم دانست.

فهرست منابع کلّی:

• والتر بنیامین (۱۹۹۹)، پروژه‌ی پاساژها، ترجمه‌ی هَورد ایلند و کوین مک‌لافلین، انتشارات دانشگاه هاروارد.

• برتولت برشت (۱۹۶۴)، برشت درباره‌ی تئاتر: شکل‌گیری یک زیباشناسی، به‌کوشش و ترجمه جان ویلت، انتشارات هیل اند وانگ.

• انجمن پلاتی‌پوس (۱۲ اکتبر ۲۰۱۵)، تروتسکی و مکتب فرانکفورت، منتشرشده در Platypus Review.

قابل دسترسی در: https://platypus1917.org/2015/10/12/trotsky-frankfurt-school/

• مجله‌ی ردوج (۴ ژوئیه ۲۰۱۶)، برشت و بنیامین درباره‌ی مردگانِ زنده مُسکو، منتشرشده در Red Wedge Magazine.

قابل دسترسی در: https://www.redwedgemagazine.com/evicted-art-blog/brecht-and-benjamin-on-moscows-living-dead-1

• موزه‌ی ملّی جنگ جهانی دوم، نیو اورلئان. منتشرشده در .nationalww2museum

قابل دسترسی در:https://www.nationalww2museum.org/war/articles/walter-benjamin

• لئون تروتسکی (۱۹۷۲)، ادبیات و انقلاب، ترجمه رالف دانیلز، انتشارات راسل و راسل.

• رالف ویگرزهاوس (۱۹۹۴)، مکتب فرانکفورت: تاریخ، نظریه‌ها و اهمیت سیاسی آن، ترجمه‌ی مایکل رابرت‌سون، انتشارات MIT Press.

• لئون تروتسکی (۱۹۳۰)، زندگی من: تلاشی برای یک خودزندگی‌نامه، انتشارات چارلز اسکریبنر سانز.

• تئودور آدورنو (۱۹۹۷)، نظریه‌ی زیبایی‌شناسی، ترجمه‌ی رابرت هالوت-کنتور، انتشارات دانشگاه مینه‌سوتا.

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران