وجه تولید آسیایی، مراحل امپریالیسم و سرمایه داری در ایران – ۱۲/ مازیار رازی (نوشتاری و شنیداری)

وجه تولید آسیایی، مراحل امپریالیسم و سرمایه داری در ایران-۱۲

بخش سوم

پیدایش سرمایه داری ایران

بقیه از قسمت ۱۱

هزینه ارزان تولید در بازار داخلی موجب می شد که سرمایه داران بتوانند امکان مانور بیشتری روی قیمت داشته و با رقبای خارجی خود به رقابت بپردازند. قیمت کمتر نیز میل به مصرف را افزایش داده و صنایع را سودآور تر می کرد. اما علیرغم همه این ترفند ها این کالا ها هنوز از نظرکیفی قادر به رقابت با همسانان اروپایی خود نبود و نقش عمده ای در صادرات این کشورهای بازی نمی کردند. این کالاها عمدتاً برای مصرف داخلی تولید می شد. اما فراموش نکنیم که عدم امکان گسترش بازار و انحصاری شدن سریع تولید همیشه بحران مازاد تولید، بیکاری و محدود ماندن رشد صنعتی را به دنبال خواهد آورد.

اگرچه دراین دوره بخش تولید کالاهای مصرفی به علل فوق رونق فراوانی یافت، اما رشد چشمگیری دربخش تولید کالاهای سرمایه ای اتفاق نیفتاد وعدم وجود رابطه ای موزون دراین دو بخش تولیدی منجر به تحدید بیشتررشد نیروهای مولده شد.

دخالت های امپریالیسم دراین دوران منجربه پیدایش نوع ویژه ای ازسرمایه داری ناقص الخلقه وعلیل گردیدکه بدون وابستگی عیان ومستقیم سیاسی همه دستورات را به طورغیرمستقیم آزامپریالیست هادریافت می کرد؛ دولت هایی به ظاهرمستقل ودرواقع صددرصد وابسته که براساس نیازهای مرحله ای امپریالیسم شکل گرفته است؛ یا بهتراست بگوئیم دولت های شبه استعماری دوره سرمایه داری پسین.

امپریالیسم دراین مرحله دیگر نیازی به صدورسرمایه  ندارد،  اینک کشورهای عقب افتاده بیشتر از نیاز به پول، محتاج به وسایل تولیدی هستند که پاسخگوی تولید کالا های مورد نیازهای بازارمصرف آنان باشد. اینک امپریالیسم برای خلاصی از شر مازاد سرمایه آن را به صورت وام های درازمدت و یا کمک های بلاعوض به کشورهای پیرامونی می دهد؛ وام هایی که علاوه برانباشت سود اضافه یعنی بهره، وظیفه کنترل سیاسی دولت وام گیرنده، ایجاد تسهیلات ضروری برای آماده سازی زیرساخت اقتصادی- اجتماعی سرمایه داری و سرانجام راه اندازی و مراقبت از صنایع دریافتی جدید التأسیس را بر عهده دارد. نقش سازمان بین المللی پول و نهادهای مشابه، دراین دوره تضمین نیازهای کنونی امپریالیسم است.  بدین ترتیب در دوران جدید امپریالیسم شالوده دولت ها و سرمایه داری بومی ناقص الخلقه ای را ریخت که زیربنای اقتصادی، سیستم بانکی، شیوه تولید، توزیع و حمل ونقل آن براساس جذب کالاهای بنجل و صنایع دست دوّم کشورهای متروپل، بنا نهاده شده است.

اگرد ردوره پیش ترکیب طبقاتی حاکمیتی مرکب از زمینداران بزرگ، تجار و نزول خوارها پاسخگوی نیازهای مرحله ای امپریالیسم بود؛ امروز بورژازی صنعتی داخلی و اقشار فوقانی خرده بورژوازی چنین نیازی را برآورده می کردند.  نزول خواران به بانکدارها و زمینداران به صاحبان مانوفاکتورها تبدیل شدند. اما، به علت ضعف این بورژوازی علیل بومی، دولت مرکزی هنوز صاحب اصلی قدرت است، قدرتی که برای پیشبرد مقاصد امپریالیسم به کاربرده می شود. دراین دوره مرز بین سرمایه داری ملی و سرمایه داری وابسته به امپریالیسم، ازمیان رفته و هردوی آنان درکنار دولت منحط و سرکوبگر سرمایه داری حاکم درخدمت امپریالیسم جهانی هستند.

دراین دوره مبارزات مردم ستمدیده این کشورها برای رهایی ازیوغ امپریالیسم با مبارزات علیه سرمایه داری بومی پیوند خورده است، چرا که آنان نیز بخش از هرم قدرت را تشکیل می دهند. بورژوازی این کشورها در واقع توسط امپریالیسم تحمیل شده و بخشی از اردوگاه سرمایه داری جهانی می باشد. این آرایش جدید طبقاتی نشان می دهد که دیگر دوره انقلابات کلاسیک بورژوا دمکراتیک سپری شده است. درنتیجه دراین جوامع همواره مطالبات دمکراتیک با خواست های ضدسرمایه داری گره خورده است. اختلافات بین امپریالیسم و دول سرمایه داری تحمیلی بیشتر جنبه چانه زنی وامتیازگیری ازیکدیگردارد،  جروبحثی که میان اعضا یک خانواده اتفاق می افتد. این چانه زنی ها یا نهایتاً به نتیجه مطلوب طرفین می رسد و یا امپریالیسم درصورت داشتن تناسب قوا و ایجاد بدیلی حکومتی، رژیم ها را تغییر می دهد (مانند صدام در عراق و قزافی در لیبی). اما،‌ هرگز دولت سرمایه را مورد سؤال قرار نداده و دست به ترکیب آن نمی زند.دولت های سرمایه داری این جوامع پیرامونی را تنها یک انقلاب سوسیالیستی می تواند تغییردهد.

سرمایه داری «صنعتی» ایران درعصر امپریالیسم

ظهورسرمایه داری در ایران نیزجدا از تحولات و تغییراتی که درسطح جهانی رخ داد، نبوده است. مراحل انکشاف سرمایه داری در ایران نیز براساس نیازهای کشورهای امپریالیستی تعیین و اجرا شد.  به عبارت دیگر، ایران نیز مانند دیگر کشورهای پیرامونی بازاری برای جذب کالاهای تولیدی کشورهای متروپل بود. بدیهی است که برای جذب کالاهای تولیدی کشورهای امپریالیستی، می بایستی در ابتدا زیربنای اقتصادی کشورهای عقب افتاده تغییر  داده می شد تا آمادگی جذب این کالاها را داشته باشند.  درنتیجه کشورهای نظیرایران می بایستی «صنعتی» می شدند. افزایش درآمد سرشارمالی ازاستخراج نفت یکی از پیش شرط های اولیه برای انجام موفقیت آمیز این طرح درایران بود. دراوائل دهه ۹۶۰میلادی، برابربا ۱۳۳۹شمسی درآمد خالص سالانه ازصادرات نفت به ۴۰۰ میلیون دلار رسیده بو د. پس از آن، طرح «آزاد سازی» نیروی کار یعنی تبدیل دهقانان به کارگرضروری بود. این پروژه توسط «اصلاحات ارضی» و «انقلاب سفید» شاه به اجرا گذاشته شد. شاید بتوان اذعان داشت که این پروژه «ملوکانه» مهمترین اقدام برای ازمیان برداشتن موانع موجود برسرراه سرریزکردن  کالاهای امپریالیستی  به ایران بود. زمین ها تحت عنوان تقسیم اراضی، به قطعات کوچک تقسیم شد، قطعاتی که قدرت تامین قوت و مایحتاج صاحبان خود را نداشت و بدین ترتیب بیش از نیمی از دهقانان از زمین ها کنده شده ودرجستجوی کار در کارخانه های جدید التأسیس روانه شهرها شدند.  بورژوازی تازه به دوران رسیده ایران، کارخانه ها را با کمک بانک های بین المللی دردوران برنامه هفت ساله عمرانی دوم ( ۱۳۴۱- ۱۳۳۴) تأسیس کردند.  وام های کلان به سرمایه داران تازه به دوران رسیده  امکان آن را قراهم آورد  که امپریالیست های بازارهای اشباع شده خود را از کارخانه های سازنده وسایل مصرفی که به علت انقلاب مداوم تکنیکی از رده خارج شده بودند، خالی کند، و این کارخانجات را درایران با استفاده ازنیروی ارتش تازه نفس کاربه کاراندارد.

برای نمونه،  درسال های ۱۳۱۸- ۱۳۰۵ تولیدات داخلی پارچه، شکر، کبریت، روغن نباتی، صابون وچای دربازارها ظاهر شدند.  این کالاها درقرن ۱۹ بیش از ۹۰ درصد واردات  ایران را تشکیل می دادند.  به تدریج کارخانه های تولید سیمان، شیشه، آجر، بلور و چرم نیزبه لیست فوق افزوده شد.  احداث کارخانه های برنج کوبی، آبجوسازی، چای خشک کنی و تولید محصولات کاغذی نیز به دنبال بقیه آمد.  دردوره ۲۰ ساله بین ۱۳۰۵ تا ۱۳۲۵ حدود ۱۷۸ کارخانه وسایل مصرفی تأسیس شده وتعداد کارگران ازحدود ۳۵۰۰ نفربه ۴۰ هزار نفر افزایش یافت.  سهم سرمایه ثابت ناخالص ملی از۸٫۹ درصد درسال ۱۳۰۰ به ۱۵٫۲۰ درصد صعود کرد.

درسال ۱۳۱۴ حدود ۴ درصد کل واردات کشور را سیمان تشکیل می داد. دردوران احداث راه آهن سراسری، تولید سالانه سیمان بالغ بر۴۰ هزار تن می شد که توسط دو کارخانه سیمان سازی که با سرمایه گذاری دانمارک تاسیس شده بود، تولید شد .  سپس ۱۲ کارخانه ریسندگی و بافندگی و۱۰۰ کارخانه پنبه پاک کنی احداث شدند و ۱۴۰۰۰ نفردراین صنایع مشغول به کار شدند.  دراین دوران جمعاً ۹۲کارخانه وواحدهای تولیدی درایران تاسیس شد وحدود۱۷۰۰۰ تُن ماشین آلات صنعتی وارد ایران  گردید.  سرمایه گذاری درراه آهن سراسری درفاصله سال های ۱۳۱۳- ۱۳۱۸معادل ۲۴۷۰ میلیون ریال (۷۷ میلیون دلار) بود.

بقیه در قسمت ۱۳

 فایل پی دی اف   (متن کامل نوشتاری جزوه در ۴۹ صفحه)

 

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران