وجه تولید آسیایی، مراحل امپریالیسم و سرمایه داری در ایران – ۵/ مازیار رازی (نوشتاری و شنیداری)

وجه تولید آسیایی، مراحل امپریالیسم و سرمایه داری در ایران-۵

بخش دوم

پیدایش سرمایه داری ایران

ادامه  از قسمت ۴

ما دراین دوران همچنین شاهد تضعیف تدریجی دولت مرکزی تحت فشاردولت های خارجی، به ویژه انگلستان و روسیه نیز هستیم. انگلستان جنوب ایران را تحت کنترل خود گرفته و روسیه هم درشمال ایران منطقه نفوذ خود را گسترش می دهد ودولت مرکزی روزبه روزضعیف ترمی گردد. ضعف دولت مرکزی قدرت گیری تیول داران وحکام محلی  سابق، یعنی کسانی که خراج جمع آوری می کردند، تسریع کرده و زمینه های شکل گیری  مالکیت ارضی را برای نخستین بار در تاریخ ایران فراهم می کند. به سخن دیگر، تیول داران مبدل به مالکین زمین ها می شوند و به این ترتیب، ما برای نخستین بار در تاریخ، مالکیت ارضی درایران عینیت می یابد. ویژگی مالکیت دردوره ی قاجار ظهور مالکینی است که خود درشهرهای زندگی می کردند و در نقاطی دیگر صاحب زمین های بزرگ بودند. آنان هیچگونه  ارتباط نزدیک با زمین نداشته، یا قدرت سیاسی خود را برمنطقه اعمال نکرده و حتی گاه دهقانان این مالکان جدید را نمی شناختند. ارتباط این «زمینداران» با زمین وکارگران آن صرفاً در دریافت مالیات ها وخراج زمین خلاصه می شد. این ویژگی قابل قیاس با زمینداران دوره فئوالیسم دراروپا نیست. آنان درمرکز قلمرو خودبرج و بارو داشته و مستقل ازحکومت مرکزی براین منطقه حکمرانی می کنند.

اقتصاد پولی درایران به تدریج دراین دوره شکل میگیرد؛ اما، اقتصاد پولی بدون وجود مناسبات سرمایه داری. این شکل ازاقتصاد پولی به سرعت وارد بحران های شدید اقتصادی می شود. استثمار توده ها با شدت اعمال می شود، اما گردش پول وانباشت سرمایه وسرمایه گذاری مجدد وجود ندارد. این بحران ها خشم واعتراضات توده ای را به دنبال می آورد.

انقلاب مشروطیت و بازتاب آن

انقلاب مشروطه درواقع انقلابی بود که می توانست قدرت دولت استبدادی قاجار را به زیرکشد و دست مذهب را برای همیشه کوتاه کند. این انقلاب می توانست دست قدرت های خارجی را کوتاه کرده و وحدت ملی را در ایران پایه ریزی نماید. درادبیات این دوران، همانند ادبیات دوران انقلابات بورژوا دمکراتیک اروپا، یکی ازمطالبات محوری وحدت ملی بود. اینجا باید ذکر کنیم که  زبان واحد، وحدت ملی درکشورهای اروپایی برپایه گسترش مناسبات کالائی شکل گرفت. تجار یکی ازعوامل عمده شکل گیری این وحدت و زبان واحد درکشورهای اروپائی بودند. درواقع می توان اذعان داشت که هرچه مناسبات کالایی بیشتر گسترش پیدا کرد، ضرورت ایجاد زبان واحد افزایش یافت، وهرچه مناسبات کالایی گسترش بیشتری پیداکرد لزوم شکل گیری بازار واحد ملّی اهمیت بیشتری یافت . این روند دردوران انقلاب مشروطه درحال شکوفه زدن بود که ناگهان با شکست انقلاب متوقف شد. دستگاه دولتی قاجار به کمک نظامی ارتش روسیه، نیروهای انقلابی مشروطه خواه را سرکوب کرد؛ و روند ایدئولوژیک این انقلاب نیز به مدد ارتجاعی ترین جناح شیعه، یعنی مشروعه خواهان سرکوب گردیده و وضعیت موجود به نفع دستگاه دولتی قاجار تثبیت یافت. به سخن دیگر دولت به کمک نیروهای نظامی سرمایه داری اروپایی و جناحی از روحانیت شیعه، روند وحدت ملی را مسدود کرد.

با رجوعی به ادبیات انقلاب مشروطه می توان به روشنی دریافت که این وحدت ملّی درحال شکل گیری بود، مردم درشهرهایی مانند اصفهان، تبریز و دیگر نقاط ایران انجمن های محلی تاسیس کرده بودند.  انجمن ها درمکاتبات درونی یکدیگر را «ملت» خطاب کرده و پیام وحدت می فرستادند.

مشابه این دو جناح مذهبی شیعه  یعنی روحانیت مشروطه خواه  وملایان مشروعه خواه را می توان در دوران رشد سرمایه داری اروپا هم مشاهده کرد. درآن جا پروتستانیسم  نمایندگی مذهب مسیحی سرمایه داری را برعهده داشت و کاتولیسیسم معرف مذهب مسیحی فرماسیون قبلی، یعنی فئودالیسم بود. اما اگر در آن جا با رشد سرمایه داری نهایتاً پروتستانیسم برکاتولیسیسم غلبه کرد، درایران با شکست انقلاب مشروطه متحجرین ومشروعه خواهان، یعنی طرفداران مناسبات زمینداری، مناسباتی که توسط دولت مرکزی قاجار حمایت و حفاظت می شد، پیروز شدند.

دوران رضا شاه و انقلاب اکتبر ۱۹۱۷

این دوران مصادف است با کشف گسترده و استخراج صنعتی نفت درکرانه های ایرانی خلیج فارس، همچنین دورانی که این طلای سیاه ارزش ویژه خود را درجریان جنگ جهانی اول به اثبات رسانده واهمیت جهانی یافته است. البته انگلستان پیش از آغاز استخراج صنعتی نفت ایران درمنطقه ای که امروز به نام عربستان سعودی می شناسیم، مشغول بهره برداری از منابع نفتی شده بود. درنتیجه کارشناسان امورنفتی درمنطقه حضورداشته ومناطق اطراف سفره های نفتی عربستان را جستجو می کردند. اسنادی که پس ازانقلاب اکتبر۱۹۱۷ توسط لنین افشا شد، نشان می دهد که دولت های انگلیس و روسیه طی قردادی محرمانه عملاً ایران را بین خود تقسیم کرده بودند. طبق این قرارداد شمال ایران به روسیه واگذار شد و منطقه جنوب تحت نفوذ انگلستان قرار گرفت. قدرت دولت به منطقه مرکزی ایران محدود می ماند. با این احوال، اگرچه قرار بود که پس از این تقسیم، دولت مرکزی به حال خود رها شود، اما در عمل هردو دولت انگلیس و روسیه تلاش می کردند که دامنه نفوذ خود را در دربار گسترش دهند. دربار مرکز توطئه چینی های اینان بود، بخشی ازوزرا و درباریان از مطامع روسیه پشتیبانی می کردند و بخشی دیگر سنگ منافع انگلیس ها را به سینه می کوبیدند؛ در واقع آن دو نقشی به جزت ضعیف دولت مرکزی در جهت تقویت منافع خودشان بازی نمی کردند. این نیروها در مناطق نفوذ خود ارتش وسیستم اداری ویژه خود را داشتند؛ مستشاران روسی به شمال اعزام می شدند وکلنل ها وسربازان انگلیسی در جنوب جولان می دادند. دراین میان حکام محلی که در واقع همان تیول داران وزمینداران بزرگ بودند، طرف یکی ازآن دو را گرفته و تحت حمایت آنان به تاخت و تاز درمنطقه می پرداختند.

ارتش روسیه پس ازانقلاب اکتبر ۱۹۱۷ به دستور حکومت شورا ها، خاک ایران را ترک کرده و حزب کمونیست به دستور لنین، به صورت یک طرفه قراداد محرمانه فوق را ملغی اعلام کرد، اما، ارتش قزاق طرفدار تزار نیکلای مخلوع همچنان درایران باقی ماند. رضاخان یکی ازدست پروردگان همین ارتش بود. او از درون ارتش ضدانقلابی قزاق ظهورکرد. اما علیرغم خروج نیروهای روسی ازشمال و ابطال قرارداد، انگلیسی ها کماکان به حضورخود درجنوب ایران ادامه دادند. آنان ارتش قزاق را زیربال و پرخود گرفته واقدام به تجدید نظرهایی درسیاست های منطقه ای خود کردند. اینک خطر اصلی، خطر کمونیسم ارزیابی می شد و انگلیسی ها تلاش می کردند که احتمال گسترش انقلاب اکتبر به ایران را به حداقل برسانند. عجیب نیست که ناگهان انگلیس که تا چندی پیش طرفدار تز دولت مرکزی ضعیف برای حفظ سلطه خود در جنوب ایران بود، پس از پیروزی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ تغییر سیاست داده و نیاز به تشکیل یک دولت مرکزی قوی در ایران برای مقابله با نفوذ شوروی را دردستور روز قرار می دهد؛ دولتی متمرکز و قدرتمند، درعین حال طرفدار انگلیس.

بنابراین، طرح کودتای رضاخان و سید ضیاء درجهت تحقق این سیاست نوین و به منظورجلوگیری از گسترش انقلاب سوسیالیستی به ایران، سازماندهی می شود، و سرانجام  دولت مرکزی نیرومندی  به رهبری  شخصیتی نظامی و خشن، مانند رضا خان به قدرت می رسد. رضاخان  ارتش واحد، زبان واحد ودستگاه قضایی واحد را سازماندهی می کند. اگرچه همین تغییرات، در صورت ظاهر همانند دوران شکل گیری دولت های مدرن بورژایی در اروپا اتفاق افتاد، اما درواقع، این تغییرات نتیجه منطقی جنگ طبقاتی طبقه جدید علیه فئودالیسم و رشد وگسترش بورژوازی درجامعه نبود، تغییری بود تحمیلی و از بالا بدون وجود پایه های اجتماعی لازم درساختار جامعه. در جامعه ایران هیچگاه طبقه بورژوازی انقلابی شکل نگرفته بود، واین جامعه به علت وجود ساختار وجه تولید هزارساله آسیایی، هرگز دوران فئودالیسم کلاسیک را از سر نگذرانده بود.

بقیه در قسمت ۶

فایل پی دی اف   (متن کامل نوشتاری جزوه در ۴۹ صفحه)

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران