وجه تولید آسیایی، مراحل امپریالیسم و سرمایه داری در ایران – ۶/ مازیار رازی (نوشتاری و شنیداری)

وجه تولید آسیایی، مراحل امپریالیسم و سرمایه داری در ایران-۶

بخش دوم

پیدایش سرمایه داری ایران

ادامه  از قسمت ۵

یکی ازوظایف اصلی این دولت دست ساخت جدید بورژوایی غلبه بروضعیت ملوک الطوایفی موجود و کنترل مرزها بود که درنتیجه آن سرکوب ملیت ها درمناطق مرزی آغاز شد، این سرکوب تنها به سرکوب نظامی محدود نماند و درابعاد فرهنگی نیز گسترش یافت. از آنجا که زبان دیوانسالاری (بوروکراسی) کشور درگذشته زبان فارسی بود، این زبان به مثابه زبان رسمی کشور تعیین شد (در دوران وجه تولید آسیایی زبان بوروکراسی دولتی حتی درهندوستان ومرزهای چین نیز فارسی بود). بنا بر این استدلال می بایست تمام مناطق مرزی نظیرکردستان، آذربایجان، بلوچستان، ترکمنستان وغیره که ملیت هایی مختلف با زبان ها و پیوند های تاریخی متفاوت برای هزاران سال درآن زیست کرده بودند، اینک تغییر زبان داده وبه فارسی بنویسند و سخن بگویند؛ تخطی ازاین فرمان سرکوب شدید توسط دولت مرکزی را به ارمغان می آورد. زبان مدارس و ادارات به اجبار به فارسی تغییر می کند و دولت مرکزی هنگام اجرای همه این اقدامات حمایت انگلیسی ها را پشت سرخود دارد. جالب توجه است که دولت انگلستان که تا صباحی پیش برای حفظ منافع خود شیخ خزعل را در جنوب تقویت می کرد، دراین دوره برای تقویت دولت مرکزی، خود از مبتکرین سرکوب قیام خزعل می شود.

مسأله ملّی در ایران

همچنان که درپیش گفتیم، مفهوم ملت در اروپا  پس از طی پروسه ی طولانی رشد مناسبات کالایی، ایجاد بازار واحد ملی و زبان واحد و سر انجام تشکیل دولت ملّی شکل گرفت. امّا، این روند درایران، به علت غلبه طولانی وجه تولید آسیایی برمناسبات تولید، تا دوره امپریالیسم صورت نپذیرفت. این مناسبات، برای اولین بار در دوره رضا شاه، آن هم از بالا و به زور قوای نظامی و حمایت نظامی و سیاسی امپریالیسم برجامعه ایران تحمیل شد.  مسلماً چنین پروسه جبر و زوری که بدون در نظر گرفتن نیاز وحدت ملی براساس زبان، فرهنگ و محدوده جغرافیایی در صدد تشکیل یک دولت فراگیرملی، تحت سلطه فارس ها بود، منجر به تقویت احساسات ناسیونالیستی در درون ملل تحت ستم می شد. مللی که زبان، فرهنگ و دیگر وابستگی های قومی آنان به شدت سرکوب و انکار شده و اقتصاد آنان درسطح نازلی نگاه داشته شده است. آنان ازنظر نظامی تحت کنترل قرارمی گرفتند. مناطق سکونت آنان بیشتر به شهرک های اشغالی شباهت داشت. این ملل از حق شرکت در تصمیم گیری های مربوط به خود محروم بود و سیاست های اقتصادی و اجتماعی آنان از مرکز تعیین می شد. چنین وحدت ملی معنای عینی پدیده ستم ملی بود. ستمی هنوز براساس ایده کهن استبداد آسیایی، اما این بار در پوسته یک دولت مدرن بورژوایی که توسط امپریالیسم برجامعه تحمیل شده است.

دولت مدرن سرمایه داری و نقش روحانیت

همانگونه که گفتیم این دولت دست ساخت امپریالیسم از همان ابتدا برپایه سرکوب بنا گذاشته شد، ونقش آن برپایی ایرانی متحد، یا بهتر است بگوئیم، برقراری یک وحدت ملی اجباری تعیین شده بود. این دولت علاوه برسرکوب ملل تحت ستم، وظیفه مبارزه بر علیه هرگونه حرکت مستقل  کارگران وزحمتکشان را نیز برعهده داشت.

این دوران همچنین  شاهد شکوفایی مالکیت ارضی در اکثر نقاط ایران به شمار می آید. رضاخان خود با تصرف جبری زمین ها، بویژه در مازندران و گیلان، مبدل به یکی ازبزرگترین ملاکان ایران می شود. به سخن دیگر، فردی که با قصد ایجاد جامعه ی مدرن بورژوایی و مدرنیسم در ایران پا به میدان گذاشته بود، خود تبدیل به بزرگترین ملاک کشور شده و نشان می دهد که تا چه اندازه ماهیت چنین دولت بورژوایی ساختگی و تقلّبی است. ما دراین دوره شاهد پدیده ی جدید دیگری نیز هستیم. روحانیون که درگذشته گاه زائده دربار و درباریان بودند و گاه تا حد مخالفت جدی و علنی با آن پیش می رفتند، اینک تنها به لایه ای انگلی، تحت نظارت و کنترل دولت مرکزی تبدیل شده اند.  آنان نه تنها ضعیف و رانده نشدند، بلکه تقویت شدند وامکاناتی کنترل شده و محدود، مانند درآمد اوقاف، به آنان اختصاص یافت تا ساکت بمانند و منتظر بنشینند تا درزمان لازم به نجات دستگاه حاکمیت بشتابند. بدین ترتیب رضا شاه طی این دوره نه تنها توانست  دستگاه قضایی، آموزشی و مالیاتی مدرن خود را سازمان دهد، بلکه کنترل روحانیت شیعه را نیز دردست گرفت. جامعه چه دراین دوره  و چه در دوران سلطنت محمد رضا شاه شاهد افزایش تعداد روحانیون و ملا ها درسطح کشور است. اما این نقش به مرور زمان تغییر می یابد. اینک آنان دیگر چون گذشته به مثابه دلالان حکومت های محلی عمل نمی کردند. آنان منابع درآمد ویژه خود، املاک موقوفه و مساجد و تکایای  محلی را داشتند، که مالا این منابع مالی منجر به کسب قدرت بیشتر و استقلال گسترده تری می شد؛ قدرت و استقلالی که آنان را قادر می ساخت تا درپاره ای از موارد برای گرفتن امتیازات بیشتر از هیئت حاکمه، مخالفت کرده و به چانه زنی بنشینند. این پدیده باعث شد که دردوره رضا شاه قشر روحانیت چندین بار مورد تهاجم قرار بگیرد، اما با توجه به ماهیت انگلی اش توانست ازسرکوب ها جان بدر برده و به حیات خود ادامه دهد. آنان هیچگاه نابود نشدند. سرکوب معمولا موقت بود و آنان پس ازمدتی، درزمان مناسب مجددا سربرمی آوردند.

پس ازسرنگونی رضاشاه واشغال ایران توسط متفقین، روحانیون مجدداً سربلند کردند. دوران اولیه سلطنت محمدرضاشاه نشان داد که دستگاه روحانیت شیعه نه تنها درخلال سرکوب رضاخانی از بین نرفت، بلکه به مراتب قویی ترو نیرومند ترهم شده است. این باردستگاه روحانیت شیعه به عنوان شریکی برابر برای سرکوب کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به کمک شاه آمد. درواقع همکاری مستقیم روحانیت، مشخصاً آیت اللّه کاشانی بود که کودتای منجر به بازگشت مجدد  شاه  را به فرجام  رسانید. دراین دوران سرمایه داری جهانی نیز وارد مرحلهٔ  نوینی می شود (رجوع شود به مقالهٔ «پیدایش امپریالیسم»، مرحله چهارم: عصر سرمایه داری پسین، در ادامه همین مقاله)

به طور خلاصه، امپریالیسم دردوران محمد رضاشاه، دیگرخواهان تنها صدورسرمایه به معنای کلاسیک آن نیست، دراین دوره آنان بیشتر دست به  صدور وسایل تولید می زنند. چرا که انقلاب تکنولوژیک این دوران هرروزه تکنولوژی جدیدتری عرضه کرده و وسایل تولید کهن را ازچرخه تولید خارج می کند. بحران سرمایه داری در این دوران آمیزه ای از بحران اضافه تولید کالا، وبحران اشباع ماشین های قدیمی تولید کننده کالاست، که بهترین راه حل این بحران صدور هردوی آنان به کشورهای عقب افتاده وحاشیه ای است.

با این توضیحات، اکنون بهتر می توان دلایل علاقه مندی امپریالیسم به رشد سرمایه داری درکشورهای عقب افتاده را دراین دوران فهمید. اگر آنان درگذشته تلاش می کردند که مناسبات سرمایه داری را در سطح روابط دلالی نگاه داشته و از بورژوازی داخلی تنها به عنوان عاملین خرید و فروش کالا های تولیدی مصنوع غرب دربازار داخلی استفاده کنند؛ اینک درصدد ارتقا آنان به سرمایه داران تولید کننده داخلی به منظور استفاده از نیروی کار ارزان و افزایش ارزش اضافی، همچنین خلاصی ازانباشت صنایع کهنه درکشور متروپل هستند.

پدیده ی «اصلاحات ارضی» و «انقلاب سفید» درسال ۱۳۴۱ ترجمان دقیق این تغییر کارکردی امپریالیسم جهانی است. سهام کارخانجات به زمینداران سابق فروخته می شود وحکومت های محلی، استانداری ها و شهرداری ها، مقدمات ایجاد کارخانه ها را تسریع وتسهیل می کنند. آنان متولی آماده سازی مقدمات لازم برای جذب این وسایل تولیدی اشباع شده خارجی درایران هستند. نگاهی گذرا به محتوای ۱۳ اصل رفرم انقلاب سفید شاه ثابت می کند که همه این تغییرات درخدمت هدف بالا بوده است. بدیهی است که این نوع سرمایه داری در بستر تفکرات وجه تولید آسیایی به سرعت انحصاری می شود. به سخن دیگر، همانند دوران تیول داری در وجه تولید آسیایی، در این دوره ما شاهد خادمان دربار هستیم که امتیاز تولید بخش هایی از صنایع وسایل مصرفی (یخچال و بخاری و تلفن و غیره) به عنوان صله خوش خدمتی های خود دریافت می کنند. ظهور «صد خانواده» که اغلب از ایادی درباری هستند، آغاز می شود. اما این بارآن تیول داران، به یکباره و از بالا تبدیل به سرمایه داران عمده ی ایران شده اند. این امربه انحصاری شدن تولید و نهایتاً اشباع سریع آن منجرمی شود.

بقیه در قسمت ۷

فایل پی دی اف   (متن کامل نوشتاری جزوه در ۴۹ صفحه)

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران