وجه تولید آسیایی، مراحل امپریالیسم و سرمایه داری در ایران – ۱۰/ مازیار رازی (نوشتاری و شنیداری)

وجه تولید آسیایی، مراحل امپریالیسم و سرمایه داری در ایران-۱۰

بخش سوم

پیدایش سرمایه داری ایران

بقیه از قسمت ۹

مرحلهٔ سوّم

اقتصاد جهانی کاپیتالیستی و وابستگی اقتصادی جهانی

ریشه های عینی ظهور امپریالیسم

همچنان که گفتیم، درمرحله دوّم رشد سرمایه داری، کشورهای اروپایی به دنبال صنعتی کردن زیربنای اقتصادی خود، براساس نیازهای ذاتی سرمایه به بازتولید مجدد وبحران  انباشت تولید، مبادرت به صدور کالاهای تولیدی مصرفی به سایرکشورهای جهان کردند ودرنتیجه این اقدامات، انباشت اولیه سرمایه درکشورهای به اصطلاح جهان سوم  متوقف شد .

اینک در دوران نوین، ما شاهد تغییری اساسی در انکشاف سرمایه داری هستیم:  تغییر از سرمایه داری رقابت آزاد به سرمایه داری انحصاری.  این روند جدید به نوبه خود، تغییرات مهمی درکشورهای پیرامونی بوجود آورد، بدین معنی که وابسته شدن روندهای انباشت اوّلیه سرمایه درسطح جهانی به روند تجدید تولید سرمایه درکشورهای متروپل و گسترش تقسیم کاربین المللی، باعث گردید که به تدریج اقتصادهای ملّی تمام کشورهای جهان به بازار واحد جهانی کاپیتالیستی وابسته شود.  درواقع از این پس، تولید اجتماعی درکشورهای واپسگرا درخدمت تقویت نیازهای تولید کاپیتالیستی درکشورهای متروپل قرارگرفت. یعنی، عقب ماندگی معمول کشورهای حاشیه ای، به واپسگرایی دائمی توأم با وابستگی اقتصادی تبدیل شد. این تغییرات درسرمایه داری کاپیتالیستی نتیجه تمرکز و تراکم سرمایه درکشورهای متروپل و کنترل بسیاری از بخش های عمده تولیدی توسط تراست های قدرتمند بود. وجود تراست ها رقابت های سرمایه داری دربخش های مختلف تولیدی را به تدریج کاهش داده وجنگ قیمت ها جای خود را به حفظ انحصاری قیمت ها می داد. سرمایه داری انحصاری با استفاده از این روش، توانست سود افزونه ای، اضافه بر نرخ سود متوسط، به چنگ آورد. طبعاً افزایش سود افزونه درچند بخش از تولید توسط تعداد مشخصی از سرمایه داران، بدون کنترل برتولید؛ منجر به اشباع و پرشدن ظرفیت تولید درآن بخش ها گردید؛ که این به نوبه خود، به افت نرخ سود منجر گشت. سرمایه گذاری دیگر مثل سابق سودآوری نداشت. در نتیجه جامعه با انباشت سرمایه راکدی روبرو شد که به بازتولید خود نمی پرداخت. بدیهی است چنین درجه ازتمرکزوتراکم سرمایه پس ازاشباع بازارهای داخلی، هنوزمازاد قابل توجهی سرمایه راکد به همراه دارد. این امرنتیجه تضاد ذاتی نظام سرمایه داری بود. چنین سرمایه راکدی ، برای ایجاد شرایط جدید سودآور و ادامه حیات؛ چاره دیگری به جزتلاش برای سرمایه گذاری درحوزه های دیگرتولید داخلی و یا کشف بازارنوینی برای سرمایه گذاری درخارج پیش رو ندارد. ازاینرو سرمایه داری اروپایی درراستای حل بحران جدید خود دست به ابتکار تازه ای می زند، بازارهایی که تا کنون مورد تهاجم صدورکالاهای مصنوعی قرارگرفته بودند، اینک به بازارهای نوین صدورسرمایه راکد کشورهای اروپایی مبدل می شوند. در دوران این تهاجم جدید کشورهای اروپایی، ما درعین حال شاهد جهش عظیمی در ترکیب ارگانیک سرمایه نیزهستیم.  افزایش کمیت سرمایه ثابت، در دوران انقلاب تکنولوژیک صنعتی دوّم، یعنی دوران استفاده از منابع برقی به جای ماشین بخار و استفاده ازموتورهای احتراق درونی وغیره، شدت و سرعت بیشتری می گیرد. به علاوه، برخلاف دوران پیشین، یعنی دوران سرمایه داری رقابت آزاد که تولیدماشین آلات مادرکه وسایل مصرفی تولید می کردند، نقش مهمی داشت، اینک، در دوران سرمایه داری انحصاری این امر اهمیت چندانی ندارد؛ چراکه اختراعات و اکتشافات جدید هرلحظه جانشین جدیدی را طلب می کند. ماشین های قدیمی دیگر کهنه شده و تولید با آنان با توجه به روش های جدید تولید چندان مقرون به صرفه نیست. اگرچه این روند منجربه کاهش ناگهانی و شدیدی درنرخ سود شد، اما درعین حال ضرورت سرمایه گذاری درصنایع جدید وصدور ماشین آلات سرمایه ای کهن را به کشورهایی که تاکنون تنها دریافت کننده کالای مصنوع ساخته شده مصرفی بودند، تشدید کرد.

بحران اشباع تولید کالاهای سرمایه ای و کاهش متوسط سود برای ادامه سرمایه گذاری دراین بخش تولید سه راه حل درپیش روی کشورهای کاپیتالیستی می گذاشت:

۱) ازدیاد نرخ سود و ارزش اضافه ازطریق افزایش استثمار برکارگران و کاهش دستمزدها؛

۲)تشدید رقابت و خارج کردن سرمایه های غیرانحصاری و تقویت انحصارات و؛

۳) توسعه دامنه نفوذ سرمایه و یافتن بازارهای بکر برای این کالا ها درنقاط دیگرجهان.

اگرچه سرمایه داری انحصاری تازه به قدرت رسیده کلیه این راه حل ها به کارگرفت اما راه حل سوّم را بعنوان مناسب ترین امکان برای افزایش نرخ سود ترجیح می داد.

تلاش برای کاهش مزد کارگران و افزایش شدت استثمار درعمل با مبارزات کارگران و مقاومت سازمان یافته آنان روبرو شده و تا حدود زیادی ناکام ماند.  و استفاده از راه حل دوّم به علت قوانین ضدکارتل ها و تراست ها چندان عملی به نظرنمی آمد. قوانین ضد تراست با هدف جلوگیری از رقابت های غیرلازم و خطرسقوط بیشترنرخ بهره تدوین شده بود، درنتیجه صدورکالاهای سرمایه ای از رده خارج شده و سازماندهی تولید کالاهای مصرفی در کشورهای مصرف کننده در دستور روز قرار گرفت؛ و از این دوران است که امپریالیسم قدم به دوران پسین سرمایه داری می گذارد.

امپریالیسم وصدورسرمایه به کشورهای واپسگرا

سرمایه داری انحصاری در اواخر قرن ۱۹، به علت تراکم و تمرکز سرمایه، همراه با سرعت گیری پیشرفت تکنولوژیک وافزایش تولید با دو بحران عینی و پیوسته مواجه شد.  نخست؛ این که آنان علاوه بر بحران های تناوبی انباشت سرمایه که درتمام دوران سرمایه داری وجود داشته و دارد، با بحران انباشت دائمی سرمایه نیز روبرو شدند. سرمایه ای که به علت افت سود متوسط تولید که نتیجه مستقیم تورم کالا است، ازسودآوری افتاده و راکد مانده؛ به سخن دیگر سرمایه بکارگرفته شده در کالاها افت ارزش یافته است. این بحران با تشدید رقابت بین سرمایه داران که منجر به ورشکستگی برخی آنها شده بود، تشدید بیشتری یافت. از سوی دیگر بحران اشباع کالاهای مصرفی و بیکاری گریبانگیر جامعه گردید.کالاهای تولید شده مصرفی بازارکشورهای متروپل اشباع شد. به سخن دیگر، سرمایه گذاری مجدد روی صنایع کهن  دیگر به صرفه نبود.

ازاینرو، سرمایه داری انحصاری برای حل این بحران دوگانه ، دست به صدورسرمایه وکالا های سرمایه ای قدیمی به کشورهای پیرامونی زده وتمرکز خود را برسرمایه گذاری روی صنایع پیشرفته و جدید متمرکزنمود.  اما این صنایع جدید نیزاحتیاج به مواد خام ارزان برای راه اندازی خود داشتند؛ بدون تردید دسترسی به مواد خام ارزان می توانست بحران سرمایه داری  را تقلیل دهد.

در این دوران سهم بخش سرمایه ثابت، ماشین آلات و زیرساخت های سرمایه داری افزایش یافته و سهم بخش متغیر، مواد خام ونیروی کارکاهش می یابد، وبدین ترتیب نرخ سود به سرعت افزایش می یابد.  تهاجم دیوانه وار سرمایه داری به سرزمین های دیگر جهان، این بار به شکل صدورکالاهای سرمایه و غارت ارزان موادخام، سرعت بیشتری می گیرد. آنان درواقع  با صدورماشین آلات مادر از رده خارج شده به این کشورها با یک تیر دون شان می زنند. اوّل؛ ازشدت اشباع اینگونه صنایع درکشورهای متروپل جلوگیری کرده وسرمایه گذاری های جدید را روی تکنولوژی نوین متمرکز می کنند، و دوّم، سرمایه های راکد و ماشین آلات قدیمی را با استفاده ازنیروی کار و مواد اوّلیه ارزان دوباره سودآور کرده و به باز تولید سرمایه می پردازند.

اگرچه درابتدای امر، بیشتر این کالاهای مصرفی روانه بازارهای کشور متروپل شده وکشورپیرامونی میزبان هنوزآمادگی جذب کالاهای تولید شده درکشورخود را ندارد، اما با گسترش صنایع، ایجاد کاروشکل گیری طبقه متوسط وطبقه کارگرمحلی وافزایش ثروت اجتماعی، بازارها داخلی حجم بیشتری یافته وقدرت جذب آن افزایش می یابد وبدین ترتیب سودآوری سرمایه بازهم رشد بیشتری می کند. دراین دوران امپریالیسم درصحنه جهانی تثبیت شده و غارت کشورهای جهان به شکلی دیگر، اما به مراتب عمیق تر از پیش ادامه دارد و عقب ماندگی تاریخی  کشورهای پیرامونی تثبیت و دائمی شده است.

بقیه در قسمت ۱۱

 فایل پی دی اف   (متن کامل نوشتاری جزوه در ۴۹ صفحه)

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران