به مناسب اول ماه مه: نقش زنان در ایران / فرخنده جعفری

اول ماه می، روز جهانی کارگر، یاداور مبارزات کارگران در سراسر جهان در راستای تحقق حقوق از دست رفته انها می باشد.امسال در شرایطی به پیشواز این روز می رویم که بحران سرمایه داری و پیامدهای ان بیش از پیش در زندگی کارگران ظاهر گشته است.تورم، فقروگرانی سرسام او، زندگی هزاران کارگررا به زیر خط فقر مطلق کشانده و سیاست های خصوصی سرمایه داری منجر به به تعطیلی بسیاری از کارخانه ها و مراکز اشتغال و بنگاههای تولیدی کار گشته و این امر موجب بیکاری بسیاری از کارگران گردیده.دستمزدهای کارگران به تعویق افتاده و مدیران قادر به پرداخت دستمزدهای معوق انها نیستند.

در این میان کارگران زن بیشترین صدمه ها را از سیاست های خصوصی سازی سرمایه داری و کاهش خدمات اجتماعی متحمل شده اند.چرا که انها به دلیل شرایط اسیب پذیربودنشان در جامعه، اولین قربانیان بحران در این نظان ناکارامد فاسد سیاسی -اقتصادی هستند و در صورت ورشکستگی و تعطیلی مراکز اشتغال، به عنوان اولین نیروهای تعدیل کننده، در صف اخراج قرار می گیرند.زنان و مردان طبقه کارگر هر دو در راستای تولید ارزش اضافی از سوی صاحبان سرمایه استثمار می شوند ولی انچه معضل اصلی برای زنان کارگر است این است که انها در شرایط کاری یکسان با دستمزدهای پایین تری نسبت به مردان قرار دارند.زنان کارگر همچنین ازحقوق مساوی با مردان در حوزه اشتغال برخوردار نیستند.به عنوان مثال مبلغی که به عنوان بیمه از حقوق انها کسر می شود در صورت فوت زن به فرزندانش تعلق نمی گیرد.اشتغال زنان به ویژه زنان متاهل تحت قوانین نوشته و نا نوشته با مشکلات وموانع بزرگی مواجه است.در بسیاری از کارخانه ها، دختران کارگردر صورت ازدواج و زنان متاهل در صورت باردار شدن از کار اخراج می شوند.زنان حتی بعد از استخدام هیچگونه امنیت شغلی ندارندو حتی در صورت دارا بودن تخصص و توانمندی بالا، در سطح پایین مشاغل اجتماعی قرار می گیرند.بیشتر زنان با قراردادهای موقت در بازارکار رسمی مشغول به کارند وبه عنوان ارزانترین نیروی کار محسوب می شوند و کارفرمایان در صورت بستن قرارداد ترجیح می دهند زنان را در مشاغل سخت و سطح پایین تر که نیازکمتری به تخصص و مهارت دارد قرار دهند.چرا که زنان کارگر به دلیل ترس از دست دادن کار و عدم حمایتهای لازم دولتی و عدم اگاهی از مطالبات حقوقی خود در محیط کار، بیشتر از مردان در برابر فشار و سختی کار مقاومت می کنند و سرعت عمل بالاتری دارند و همچنین نیروی کار ارزانتری برای کارفرما یان به حساب می ایند که کارفرمایان راحت تر کنترل انها را دارند.با این حال زنان به دلیل نبود بازار کار رسمی ودرصورت بودن بازار کار رسمی با حقوق اندک و ساعت کار طولانی ،از میزان بیکاری بالاتری نسبت به مردان برخوردارند.امارها نشان می دهد که جمعیت زنان بیکار تحصیل کرده دو تا سه برابر مردان است.زنان اغلب جذب بازار غیر رسمی کار می شوند وبه شغل هایی که هیچگونه تناسبی با مهارت و توانمندی انها ندارد،مشغول به کار می گردند.اینگونه مشاغل مشمول قانون کار، مزایای شغلی ،بیمه کار وخدمات درمانی نمی گردند.کارهای غیر رسمی بازارکار نظیرکاردرکارگاههای کوچک ،کاردر کوره پزخانه ها،انواع کارهای خانگی نظیر کار در منزل مردم ،تمییزکاری،مراقبت از کودکان و سالمندان،قطعه کاری،مونجوق دوزی،حصیر بافی،قالی بافی و نظایر ان می باشد.بنابر گزارشات زنان مهاجرحاضرند با روزی 5 ساعت کار فقط 200 تومان دریافت کنند یا زنانی که با روزی 10-12 ساعت کار چسب زدن روی پاکت ،حقوق بسیار ناچیزی دریافت می کنند.سیاست های اقتصادی نئولیبرالیستی،عدم حمایت قانون کاراززنان کارگر،شرایط سختی برای زنان در اینگونه مشاغل را ایجاد کرده.این شکل از بهره کشی زنان در سکوت خاموش در جریان است و میتوان نام ان راکارگران نامرئی بخش های تاریک بازار کار نامید.امارها حدود 3 میلیون زن سرپرست خانواده را نشان که 80% انها بیکارند ومنبع درامدی ندارند.این زنان شوهران خود را به دلایل مختلف نظیر فوت، طلاق، زندانی شدن از دست داده اند ویا زنانی که درگیر اعتیاد شوهرانشان هستند و مجبورند برای تامین هزینه زندگی خود،به سخت ترین کارها روی بیاورند.بسیاری ازاین زنان دارای توانمندی و انگیزه های بالا برای کار هستند ولی شرایط اجتماعی به انها امکان رشدو فعالیت نداده است.از طرفی این زنان حضانت فرزندان خود را برعهده دارند بدون انکه درامد ثابتی داشته باشند و به دلیل فقر مالی ،بیکاری و عوارض ناشی از ان در معرض اسیب های اجتماعی زیادی هستند.زنان دستفروش که در معابر خیابان ها،وسایل نقلیه عمومی به فروش محصولات خود می پردازند به این گروه تعلق دارند.به همین دلیل ما هر روز در ایران شاهد زنانه شدن چهره فقر می باشیم.این زنان نه تنها از حمایت دولت برخوردار نیستند بلکه به زشت ترین شکل مورد خشونت دولتی قرار می گیرند.سخنان دستفروشی در تنکابن در فروردین سال 97که مامورین سد معبر سبزی های او را که تنها منبع درامدش بود به جوی اب ریختند و می گفت همسرش بیمار است و او مجبوراست تا هزینه زندگی را تامین کند،گواهی بر این ادعاست.

قوانین مربوط به اشتغال کار زنان،مخالف تساوی مرد و زن است و قانونگزاران در ایران با هدف ترویج حفظ کانون خانواده زنان را به سمت امور خانه داری سوق می دهند.انها با ترویج کلیشه های جنسیتی از طریق رسانه ها،اموزش و پرورش و تبلیغ در سطح شهر،نقش زنان را به عنوان همسر و مادر خوب معرفی می کنند و نقش مردان را نان اور خانواده! که مسئول کنترل امور مالی خانواده و تصمیم گیری است.به این ترتیب کارهای داخل خانه نظیر نظافت،شست و شو،اتوکشی،پخت و پز،مراقبت از فرزندان وظیفه زن می بلشد.این کارها با وجود سخت و طولانی بودن ساعت کار بدون مزد و رایگان هستند و شغل محسوب نمی شوند و فاقد ارزش اقتصادی و اجتماعی هستند و دربازار کار به رسمیت شناخته نمی شوند.درحالیکه در کشورهای پیشرفته فعالان زن به دنبال راهی برای تقسیم وظایف خانگی بین زن و مرد وایجاد طرح های مشارکتی مردان و زان در مشارکت کارخانگی هستند ،در ایران ما شاهد بازداشت فعالین زنی بودیم که در زمینه کار خانگی سعی دراگاهی رساندن به زنان داشتند.رژیم جمهوری اسلامی از یک طرف زنان را از جامعه دور می کند و انها را خانه نشین و وابسته به شوهرانشان می کند و در واقع بطور پنهانی هزینه های حمایتی انها را به جیب خود می گذارد و از سویی دیگر از طریق رقابت زنان با مردان، مزد مردان را نیز کاهش داده و ثروت هنگفتی را برای خود ذخیره می کندو بدین ترتیب به استثمار توده ها می پردازد.

درایران علاوه بر ستم سرمایه داری و فرهنگ مردسالاری،رژیمی حاکم است که قوانین ان بر مبنای زن ستیزی بنا شده است.زنان در ایران با مجموعه ایی از قوانین نابرابر حقوقی-مدنی مواجهند که نه تنها زندگی انها بلکه معیشت انها را نیز تحت تاثیر قرار می دهد و محدودیت هایی را برای انها به وجود می اورد و مانع رشد انهادر جامعه می گرددو نظام با شدت عمیقی به فرودستی و سرکوب زنان می پردازد.مطابق قانون مدنی در ایران ریاست شوهر بر زن تحمیل است و اجازه اشتغال او به دست شوهر است.زنان استقلال مالی ندارند.در سالهای گذشه خبرهایی مبنی از شکایت زنان از همسرانشان بود که به دلیل مخالفت اجازه خروج همسرانشان از کشورمانع رشد و پیشرفت انها گردیده بودند.زنان در ایران برای خروج از کشور و گرفتن گذرنامه نیاز به اجازه همسران خود دارند که این خود موانعی بر سر راه اشتغال زنان فراهم می کند.قوانین دیگری وجود دارد که زمینه اشتغال زنان را به وضعیت تاهل انها وابسته می کند.به عنوان مثال محروم کردن زنان از طرح هایی که در زمینه اشتغال انها در خارج از محل سکونتشان است.چرا که از نظر قانونگزاران در صورت اشتغال زنان خارج ازشهرمحل سکونتشان به حفظ کانون خانواده ضرر می رسد.بنابراین ما در ایران با دولتی مواجه هستیم که با وضع قوانین تبعیض امیز علیه زنان انها را به مردان وابسته می کند و از طرفی با ایجاد موانع در مسیر اشتغال زنان در بیرون خانه(نظیر عدم مهدکودک مناسب در محل کار برای زنان) حضور زنان در محیط های کاری در جامعه را کاهش می دهد.همچنین با کاهش دستمزدهای زنان نسبت به مردان ،از زن شخصیت مصرفی وابسته به مرد بدون هیچگونه قابلیت حرفه ایی می سازد.زنان در دهه های اخیر با تسخیر فرصتهای شغلی که قبلا فقط در اختیار مردان بودامکان حضور خود در عرصه های مختلف اشتغال را فراهم کرده اند با این حال به دلیل تبعیضات اجتماعی در قوانین و جامعه هنوز شرایط کار برایشان فراهم نیست.علارغم اینکه اکثر دانش اموختگان دانشگاهها را زنان شکیل می دهند ولی شکاف جنسیتی عظیم در زمینه اشتغال برای انها وجود دارد.جمعیت زنان بیکار در سال 97 به سه میلیون 174 هزار نفر گزارش شده است که نسبت به سالهای قبل افزایش داشته.در ایران هیچ قانونی وجود ندارد که تبعیض جنسیتی در استخدام را منع کند و در نتیجه کارفرما می تواند از استخدام زنان ممانعت به عمل بیاورد.حتی در بسیاری از اگهی های استخدام فقط تقاضای نیروی کار مرد را مشاهده می کنیم.وزارت کار در استخدام سهمیه بیشتری را به مردها اختصاص می دهد و دسترسی به فرصت شغلی برابر از زنان را می گیرد.زنان به دلیل سهمه بندی جنسیتی در دانشگاهها و مراکز اموزشس حق تحصیل در بعضی از رشته هارا ندارند.انها به سختی می توانند به نهادهای قانونگذاری و قضاوت راه یابند.شکاف جنسیتی به عبارتی رتبه میزان نابرابری میان دو جنس مرد و زن در ایران بسیار بالاست.براساس امارها سال 97،ایران از بین 149 کشور جهان رتبه 142 یعنی پله هفتم از اخر را کسب کرده است.سیاست های مهندسی در زمینه اشتغال زنان،محدودیت های شغلی برای زنان،کاهش ساعت کاری برای زنان،بازنشستگی های زودرس و افزایش مرخصی زایمان بدون تضمین به کار به صورت هدفمند حضور زنان در عرصه اشتغال و فعالیت های زنان را محدود کرده است.در بسیاری موارد کمبود نیروهای متخصص زنان در جامعه به روشنی و وضوح دیده می شود که به دلایل سیاستهای غلط نظام از حضورانها در جامعه ممانعت به عمل امده.در حادثه سیل اخیر عدم حضور امدادگران،مشاورین و کارشناسان مدیریت بحران به وضوح دیده می شد و یا فقدان امداگران زن که می توانستند در شرایط بحرانی بخشی از معضلات خاص متعلق به زنان اسیب دیده را شناسایی و برطرف نمایند را شاهد بودیم.

از دیگر موانع اشتغال زنان که چالش بزرگی در محیط کار برای انها ایجاد می کند تحقیر زنان و به کار گیری خشونت علیه انها و ازار جنسی در محیط کار است.زنان علاوه بر خشونت کلامی کارفرما به دلیل بعضی از رفتارهای نادرست انها تحت فشارروحی روانی نیز قرار می گیرند.از یکسو نگاههای جنسیتی بر زنان در محیط کار امری عادی تلقی می شود و از سوی دیگر مورد ازار جنسی قرار می گیرند.در بسیاری از موارد پیش امده که زنان کارگر به دلیل رد پیشنهاد جنسی کارگر یا کارفرمایش مجبور به ترک کار خود شد.همچنین به دلیل کم اهمیت شمردن وضعیت زنان نیازهای انها در محیط کار نیز مورد الویت قرار نمی گیرد.مناسب نبودن لوازم حفاظت ایمنی برای زنان و قرار گرفتن انها در محیط نا امن کاری که از استانداردهای ایمنی مناسب برخوردار نیست منجر به اسیب های فیزیکی و جسمی در زنان می شود.

زنان علیرغم مشکلات فراوانی که در عرصه اشتغال دارند به دلیل نداشتن تشکل مستقل و همچنین به دلیل سرگرم بودن به وظیفه مراقبت از فرزندان و اعضای خانواده اغلب از گردونه اعتراضات خارج می شوند و صدایشان کمتر شنیده می شود.تنها راه مبارزه با شرایط فلاکتبار موجود برای زنان و رسیدن به شرایط مطلوب انها روی اوردن به فعالیت های جمعی ،توانمندسازی و ایجاد تشکلات مستقل کارگری در بین همه طبقات جامعه اعم از زنان کارگر،زنان معلم،زنانخانه دار،زنان سرپرست خانوار،زنان مراکز تولیدی و قشرهای مختلف طبقات اجتماعی می باشد.این تشکلات اعتماد به کار جمعی در زنان را تقویت می کند ،انها را توانمند می سازد و به انها کمک می کند تا بتوانند در جنبش های کارگری به شکل موثرتری حرکت کنند و همه انها را حول خواسته مشترکشان متشکل می کند.تا زمانیکه زنان و فرودستان جامعه هیچ نقشی در سیاست گذاری ها نداشته باشند منافعشان هم دیده نمی شود.تضمین مشارکت انها تنها با نهادسازی،سازماندهی و بسیج نیروها ممکن خواهد بود.

در سال 97 ما شاهد فصل نوینی از اعتراضت کارگری درجنبش کارگری بودیم که در ان نقش زنان در این مبارزات کارگری به وضوح دیده می شد.هدف این زنان دادن اگاهی سیاسی و مطالبه خواسته های دموکراتیک و تلاش برای ایجاد تشکل مستقل کارگری بود.زنان با حضور اگاهانه خود در تجمعات کارحانه نیشکر هفت تپه در صف مقدم مبارزه بودند و ما شاهد سخنرانی های شجاعانه انها در صف کارگران بودیم.زنان کارگر به اثبات رساندند که بدون حضور چشمگیر انها مبارزه به سادگی پیش نحواهد رفت.زنان ایرانی برای بدست اوردن حقوق خود به قوانین استبدادی جامعه نه می گویند و از هر فرصتی برای حضور در صفوف اعتراضی استفاده می کنند.زنان به خوبی دریافته اند که در حقیقت در نقطه ایی که این جنبش ها اقدام به برقراری پیوندها بر اساس مطالبات مشترک می کنند می توان به اتحادی رسید که عامل پیروزی انهاست.

کلارازتکین می گوید: مسئله رهایی زنان در موقعیت امروزی امکان پذیر نخواهد بودمگر اینکه تغییر بنیادی در جامعه انجام شود.

روز جهانی کارگر بر همگان مبارک

فرخنده جعفری

با ما در تلگرام کانال صدای زنان سوسیالیست تماس بگیرید

http://t.me/Seda_zan

۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸

 

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران