خطاب به کارگران و سربازان کشورهای متفقین /کارل لیبکنخت
ز میلیتانت شماره ۱۰۰: به مناسبت صدمین سالگرد انقلاب اکتبر ۱۹۱۷
مقدمه
انقلاب اکتبر نه فقط جامعۀ روسيه را دگرگون کرد بلکه همچنين اثرات عظيمی بر جنبشهای کارگری و سوسياليستی در بسياری از کشورهای جهان – و نه فقط در کشورهای امپرياليستی و سرمايه داری پيشرفته – گذاشت. منشأ طوفان انقلابها، قيامها و شورشهای پرولتریِ پس از 1917 در جنبشها و گرايشهايی که در طول جنگ جهانی امپریالیستی در بین پرولتاريا، حتّی در اوج تعصبات ناسيوناليستی، کوشش به سازماندهی اپوزيسيون به اين جنگ ارتجاعی که در صدد گسترش سود سرمايه داران بود، نهفته بود. جنگ ميليونها کارگر اروپايی و همچنين کارگران، دهقانان و ديگر اقشار فقير مستعمرات را به مرگ در جبهه کشاند و مسايل اقتصادی، اجتماعی و سياسی در همۀ کشورها را تشديد کرد.
انقلاب اکتبر درفش سرخ مبارزه و پيروزی بر عليه جنگ، فقر، گرسنگی و نظام استثمارگری که منطقاً به آنها منجر میشوند را به کلّ پرولتاريای جهان نشان داد. در سال 1919، در ميان سخت ترين روزهای جنگ داخلی، که همچنین جنگی بود با ارتش های متعدد امپرياليسم، بلشويک ها ايجاد بين الملل جديدی برای جايگزينی بين الملل خیانتکار و ننگین سوسيال دموکراسی را به ارمغان آوردند. بين الملل کمونيست، «کمينترن»، در صدد انتقال تجارب انقلابهای روسيه به پرولتاريای جهان بود تا احزاب لنينيستی در کشورهای ديگر نيز ايجاد شوند.
مطالبی که در اين بخش گرد آوردهايم نشانگر ادامۀ مبارزۀ کمونيست های آلمانی برای تحکيم همبستگی پرولتری در بين کشورهای اصلی امپرياليستی که پس از امضاء عهدنامۀ صلح مارس 1919 در «برست ليتوفسک» بين دولت کارگریِ روسيه و امپرياليسم آلمان هنوز به جنگ ادامه می دادند؛ احيای کوتاه مدت «جمهوری شورايی بایرن» و «جمهوری شورايی مجارستان»؛ و ايجاد «حزب کمونيست ايران» به مثابۀ بخشی از کمينترن، هستند.
خطاب به کارگران و سربازان کشورهای متفقین
کارل لیبکنخت
برلين، ۳۱ اکتبر ۱۹۱۸.
اين اطلاعيه اولین بار به زبان های انگليسی و فرانسوی منتشر شد. (منبع: نشريۀ «بین المللی کمونیست»، جلد ۱، ۱۹۱۹.)
دوستان، رفقا، برادران!
از زیر ضربات جنگ جهانی، در میان ویرانی هایی که توسط جامعۀ امپریالیستی تزاری ایجاد شده است، پرولتاریای روسیه دولت خود را برپا کرد: جمهوری سوسیالیستی کارگران، دهقانان و سربازان. این دولت علی رغم تصورات اشتباه نسبت به آن، نفرت به آن، ایجاد شد. این جمهوری مهمترین پایه برای نظم جهانی سوسیالیستی است، که ایجاد آن در حال حاضر وظیفۀ تاریخی پرولتاریای بین المللی است. انقلاب روسیه به درجۀ بی سابقه ای سبب بيشتر انقلابی شدن پرولتاریای کل جهان است. بلغارستان، اتریش و مجارستان در حال حاضر در جریان بروز انقلاب هستند؛ انقلاب در آلمان دارد بیدار می شود. اما در راه پیروزی پرولتاریای آلمان موانعی وجود دارند. تودۀ مردم آلمان با ما هستند. قدرت دشمنان منفور طبقه کارگر فرو پاشيده است. با این وجود، آنها تلاش می کنند تا مردم را فریب دهند، تا به این ترتیب زمان رهائی مردم آلمان را به درازا بکشانند.
غارت و خشونت امپریالیسم آلمان در روسیه، و همچنین صلح خشونت آميز «برست-لیتوفسک» و صلح «بوخارست»، امپریالیستهای کشورهای متفقین را تحکيم و تقویت کرده است؛ و به همین دلیل است که حکومت آلمان تلاش می کند تا از حمله متفقین به روسیۀ سوسیالیستی برای حفظ قدرت خود، استفاده کند.
شما بی شک شنیده اید که حال که ديگر تزاریسم از بین رفته است، «ویلهلم دوم» نمایندۀ پـَـست ترين شکل ارتجاع است. چند روز پیش، او مداخلۀ امپراتوریهای متفقین در امور پرولتاریای روسیه را برای شروع تحریکات جنگ ستیزی جدیدی در میان توده های کارگر استفاده کرد.
ما نباید اجازه دهیم که دشمنان پست ما از هيچ يک از ابزار و نهادهای دموکراتیک برای پيشبرد هدف خود استفاده کنند؛ پرولتاریای کشورهای متفقین نباید اجازه دهد که چنین چیزی رخ دهد. ما می دانیم که شما نقداً صدای خود را در اعتراض به دسيسه های حکومت های خود بروز داده ايد؛ اما خطر دارد بيشتر و بيشتر میشود. یک جبهه واحد امپریالیسم جهانی علیه پرولتاریا دارد تحقق مییابد، که در وهلۀ اول بر علیۀ جمهوری روسیه شوروی، مبارزه می کند.
من در این مورد به شما هشدار میدهم.
پرولتاریای جهان نباید بگذارد که شعلۀ انقلاب سوسیالیستی خاموش شود، چون که تمام امیال و تمام قدرتش از بین خواهد رفت. شکست جمهوری سوسیالیستی روسیه، شکست پرولتاریا تمام جهان خواهد بود.
دوستان، رفقا، برادران علیه حاکمان خود برخيزيد!
زنده باد کارگران، سربازان و دهقانان روسیه!
زنده باد انقلاب پرولتاریای فرانسوی، انگلیسی، آمریکایی!
زنده باد رهايیِ کارگران همۀ کشورها از پرتگاه شرير جنگ، استثمار و بردگی.
کارل لیبکنخت (Karl Liebknecht – ۱۹۱۹-۱۸۷۱) فرزند ويلهلم لیبکنخت، يکی از بنيانگذاران «حزب سوسيال دموکرات آلمان»، بود. او يکی از اولين نمايندگان «حزب سوسيال دموکرات آلمان» در «رايخشتاگ» بود که انضباط حزبی را زير پا گذاشت و در دسامبر ۱۹۱۴ بر عليه اعتبارهای جنگی رأی داد. او رهبر مبارزه بر عليه ميليتاريسم (نظامی گرايی) و جنگ شد. فعاليتهای ضد جنگ او آنقدر موفق بود که مصونيت وی، به عنوان عضو «رايخشتاگ»، لغو شد و از مه ۱۹۱۶ تا نوامبر ۱۹۱۸ زندانی شد. پس از انقلاب نوامبر ۱۹۱۸ آلمان از زندان آزاد شد. او بلافاصله درگير مبارزه شد و همراه با رزا لوکزامبورگ يکی از بنيانگذاران «حزب کمونيست آلمان» بود. پس از قيام «اسپارتاکوس» (همراه با لوکزامبورگ) از سوی افسران ارتش قيصر، با رضايت ضمنی رهبران «حزب سوسيال دموکرات آلمان»، در ۱۵ ژانويه ۱۹۱۹ به قتل رسيد.
آخرین دیدگاه ها