آغاز کرنش رژیم به ترامپ / مازیار رازی
گفتار مازیار رازی در کلاب هاوس https://linktr.ee/mazraz
تهیهوتنظیم: کاوه خوشدل. ویرایش: رضا اکبری
تحلیل ما از امکان کرنش جمهوری اسلامی در مقابل ترامپ بر اساس اطلاعات کنونی و همچنین تحلیلها از دوجبههای که در تخاصم با هم هستند، قرار گرفته. اما باید در نظر بگیریم پیشبینیها عموما صددرصد نیستند. به هر روی، میتواند اتفاقاتی رخ دهد که روند تمام ماجرا را تغییر دهد. اما، ما با توجه به تحلیل حاضر که منعطف بوده و میتواند مورد بازبینی قرار گیرد، اقداماتی از پایین در میان کارگران، جوانان، روشنفکران انقلابی و غیره را آغاز میکنیم تا از حالت سردرگمی فعلی خارج شویم.
برای شناخت ترامپ فعلی بایست سابقه ترامپ را توضیح داد. او اصولا یک تاجر است که در ارتباط با سیاست هم به عنوان یک تاجرـ سیاستمدار به هرحال خواهان آچمزکردن طرف مقابل، کلاهبرداری و سودجویی شخصی است و فاقد پرنسیپها و اصول معمول حتی یک سیاستمدار بورژواست. این تاجرـ سیاستمدار سلسله صحبتهایی میکند، قول و قرارهایی میدهد، و به شکلی عوامفریبانه آرای توده ها را کسب میکند.
شاید بسیاری از قول و قرارهایی که داده قابل تحقق نباشند اما او کماکان مجبور است در چهارچوب قول و قرارهای دادهشده، دستِکم برای دورهای محدود بماند و آن را به مورد اجرا بگذارد، وگرنه اعتبار تجارت او لطمه میخورد. او با توجه به وضعیت فعلی آمریکا و وخامت وضعیت زندگی حدود هفتاد، هشتاد درصد از مردم آمریکا و بحرانهای اقتصادی دوره گذشته اعلام کرده خواهان جنگ نیست. او میداند برای آغاز یک جنگ تمامعیار و حمله نظامی در ابتدا بایست کارگرها و زحمتکشان آمریکا آماده باشند و بپذیرند. هنگام حمله نظامی به صدام و همچنین لیبی، بر اساس آرای عمومی چیزی حدود هفتاد تا هشتاد درصد مردم خواهان حمله نظامی بودند، و به همین جهت حمله نظامی صورت گرفت. حمله نظامی فقط پرتاب چند موشک و پهباد نیست، بلکه باید پیادهنظام وارد شود و در نهایت تسخیر قدرت از طریق جنگ تن به تن ممکن میشود. بنابراین ترامپ اعلام کرده خواهان سرنگونی نظام جمهوری اسلامی نیست، خواهان جنگ نیست، چون امکان این رویارویی در حال حاضر وجود ندارد. در نتیجه او میخواهد از طریق مذاکرات سیاسی و اعمال فشار حداکثری برای گرفتن امتیازات حداکثری به اهداف خود دست پیدا کند . او سیاست و روش کار خود را اعلام کرده و به نظر من این کار را انجام خواهد داد وگرنه پایههای خود را به سرعت از دست خواهد داد.
او برای پیشبرد این سیاست از دو روش استفاده میکند: روش چماق، برای سرکوب و ترساندن، و روش هویج، برای درِ باغِ سبز نشاندادن و مصالحه. این دو روش همیشه در ادغام باهم مورد استفاده قرار میگیرند. او در ابتدا پیشنهاد یک سلسله معاملات میدهد و اگر این سیاست عمل نکرد، برای اعمال فشار حداکثری چماق را بلند میکند. او این عمل را حتی پیش از تفویض قدرت در بیستم ژانویه دوهزار و بیستوپنج آغاز کرده است و رژیم ایران هم پاسخ داده. پاسخ این بوده که دیگر نمیگوید ما ترامپ را میکشیم و سر به نیست میکنیم، یا ترامپ جنایتکار است، کسی است که قاسم سلیمانی را ترور کرده، وضعیت اقتصادی ما را خراب کرده، از برجام خارج شد و غیره. مطلقا از این صحبتها دیگر نخواهد بود. خامنه ای حتی به عنوان پیشدرآمد در زمان انتخابات، پزشکیان را انتصاب کردکه وارد این معاملات بشود. اگر بایدن در قدرت بود راه آسانتر و هموارتر، و اگر ترامپ سرِ کاربیاید مشکلی نیست، معاملات ادامه خواهد یافت. اینها را پیشبینی کرده بودند و روند پاسخ خودشان را میدانستند. ترجیح میدادند طرف معامله جناح بایدن باشد؛ اقداماتی هم در جهت از میان برداشتن ترامپ کردند، اما به هر علتی توفیق پیدا نکردند. حالا هم دیگر کار از کار گذشته و ترامپ ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ در کاخ سفید خواهد بود. رژیم جمهوری اسلامی برای حفظ موقعیت خودشان بایست وارد معاملات سیاسی بشود، سازش و تسلیمی بسیار عمیقتر از گذشته در دوره برجام. امروز مسئله بقای رژیم مطرح است. پایگاههای اجتماعی آنان در میان حزبالله لبنان کم و بیش تارومار شده. رهبران اصلی حزبالله کشته شدهاند؛ درغزه هم همینطور، اسرائیل اکثر سران حماس را ازمیان برداشته و حالا به غیر از کشتن مردم بیگناه کار دیگری در غزه ندارد. یعنی ماجرای نیروهای نیابتی فعلا کاملا شکست خورده است.
اما این مسئله در عین حال باعث تشدید رودررویی رژیم با اسرائیل شد. البته یک رودررویی ناخواسته و تحمیلی. هدف رژیم از موشک پراکنی تو دهنی زدن و یا حمله نظامی به اسرائیل نبود، ابدا چنین برنامهای نداشتند. این عمل دقیقا متوجه راضی نگاهداشتن پایههای رژیم در میان حزبالله لبنان، غزه و پایههای اجتماعیش در ایران بود اگر این اقدامات نمایشی را انجام نمی داد آنها را از دست میداد. بازتاب این عمل مثلا در روزنامه کیهان که تحت کنترل خود خامنهایست، مشاهده میشود. این روزنامه با طرح ادعاهایی مانند ما کمر رژیم صهیونیستی را شکستیم، ما آمریکا را شکست دادیم و غیره عمدتا میخواهد حزباللهیهای دو آتشه و جوانانی خواهان ادامه جنگ هستند،ساکت کنند. دستِکم بگویند اقداماتی میکنند منتها اقدامات حسابشده هستند، طوری اقدام میکنند که تلفات داده نشود، حمله نظامی واقعی نباشد،حرکات تحریکآمیز نکنند که اسراییل دست به تهاجمهای نظامی بعدی بزند.
بنابراین با ملاحظه اقدامات انجامشده است اولین قدم ترامپ نشان دادن هویج بود. ایلان ماسک به مدت یک ساعت با سفیر دائمی ایران در سازمان ملل ملاقات کرد. البته رژیم منکر چنین ملاقاتی شد ولی دو رسانه، نیویورک تایمز و فاکسنیوز که از ترامپ و گرایش او جانبداری میکند صحت این خبر را تائید کردند. مسلما ایلان ماسک پیشنهاداتی به نماینده رژیم کرده که آنان روی آن فکر کنند. تنها مورد علنی شده تعهد ایران در مورد خودداری از ترور ترامپ است. آنها گفتهاند ابدا قصد ترور ترامپ ندارند، هیچ وقت نداشته ونخواهند داشت. به این ترتیب مذاکراتی صورت گرفته که میتواند از نقطه نظر رژیم شرایط اولیه برای سازش را فراهم آورد.
حالا نوبت سیاست چماق است: امپریالیسم آمریکا در گذشته بارها دست به چنین اعمالی زده. این بار ظاهرا معامله بین آمریکا و مجاهدین بههم خورده و به رضا پهلوی متوسل شدهاند، رضا پهلوی هم هفته پیش حرفهایی کاملا مضحک و مسخره زده: «من بنا به درخواست شما آمادگی خود را برای هدایت این تغییر و رهبری دوران گذار اعلام میکنم.» از نظر ایشان گویا دوران گذاری لازم است و از آن جایی که ظاهرا میلیونها نفردر ایران رضا پهلوی را میخواهند، ایشان آمادگی خود را اعلام و به ندای آنها پاسخ میدهد. تئاتری واقعا مسخره!
لازم به ذکر است که رضا پهلوی خودش کارهای نیست. ایشان تحت نظارت و کنترل یکی ازماموران اف بی آی بنام بیژن رفیعکیان انجام وظیفه میکند. این مأمور اف بی آی افتضاحات بسیاری به بار آورده ولی در دوران ترامپ پست مشخص اطلاعاتی دارد. عنوان رسمی این شخص در حال حاضر «قائممقام تیم رهبری اطلاعات و امنیت ایالت متحده در دولت انتقالی ترامپ» است. ایشان یکی از افرادی است که قرار بود در سالهای گذشته اقداماتی برای ربودن اشخاص مختلف و تحویل آنها به رژیمهای متخاصم، بهخصوص در کشور ترکیه انجام دهد، که لو رفت و دستگیر شد. قرار بود در آمریکا محاکمه شود که به علت مداخلاقات ترامپ این محاکمه فعلا به تعویق افتاده است.
امروز چنین شخصی خطدهنده جریانات سلطنتطلب هست (رجوع شود به برنامه های ایران انترناسیونال در «حرف آخر حرف شماست توسط پوریا زراعتی). این اتفاقات در دوره قبل ریاست جمهوری ترامپ رخ داد. ایشان، به دادگاه رفت و به عنوان فردی خلافکار شناخته شده. واضح است که این فرد در سخنرانیها و بحثهایش خطی را دنبال میکند و سلطنتطلبها از جمله رضاپهلوی هم به دنبال آن میافتند. یعنی در واقع رضا پهلوی خودش دست به اقدامی نمیزند.عموما، به او میگویند ما حالا چماق لازم داریم بیا تا تو را نشان جمهوری اسلامی بدهیم؛ بگوئیم قصد روی کار آوردن تو را داریم و تو هم به مردم پیام دادی و …تا ما امتیازاتمان را بگیریم، اگر هم نگرفتیم کار خودمان را میکنیم.
سیاست هویج و چماق سیاست مورد علاقه سی آی ای، تمام جریانات جاسوسی آمریکا و حالا هم کابینه ترامپ است. آنها مقاصد خود را از این طریق پیش میبرند. در نتیجه این مسئله رضاپهلوی را نباید جدی گرفت بحثهایی مسخره و خندهدار کرده و بیژن رفیعیکیان هم شخصی کاملا ارتجاعی که سالها در آمریکا زندگی کرده و خدمات زیادی برای شبکه های جاسوسی و اطلاعاتی اف بی آی انجام داده است.
حال با توجه به همه این اطلاعات میتوان گفت ترامپ میخواهد با سیاست فشار حداکثری رژیم را به پای مذاکره کشانده و تمام خواستههای خود را القا کند و به مورد اجرا بگذارد؛ وگرنه اتفاقی که به نظر من ترامپ قولش را طی مذاکرات هفته پیش به ناتانیاهو داد و رضایت او را جلب کرد، خواهد افتاد. اگر به مرحلهای برسیم که رژیم بخواهد وارد ساختن سلاح اتمی شود، یا توافقات را نادیده بگیرد، ما رویمان را برمیگردانیم تو (نتانیوهو) به هرجا خواستی و نیاز است حمله نظامی کن. مراکز اتمی، نفتی یا صنعتی بزن. در نتیجه شرایط فعلی به گونهایست که درواقع، گردن آقای خامنهای زیر گیوتین قرار گرفته؛ کوچکترین خطایی بکند گیوتین پایین میآید. ظاهرا دولت جدید ترامپ ماجرا را اینگونه تنظیم کرده است.
به سخن دیگر اگر قرار باشد اقدامی صورت بگیرد از طرف آمریکا نخواهد بود، فرستان نیروی نظامی نیست. تجربه نشان داده هرگاه آمریکا برای چنین اقدامی خیز برداشته، پیشاپیش یک دولت در تبعید ساخته تا جایگزین دولت کنونی شود. امروز ما دولتی نمیبینیم که بتواند جایگزین این رژیم شود. درون این رژیم هم جریاناتی هستند که میتوانند در خدمت امپریالیسم قرار بگیرند. به بحثهای تلویزیونی طرفداران اصلاحطلب و بعضی از این جریانات روشنفکری درون رژیم در کانال تلویزیونی «آزاد» نگاه کنید. اینها ناراحت هستند که چرا آمریکا آنها را به بازی نگرفته. درعراق کمکهای فراوانی به آمریکا کردند، آمریکا به آنها تو دهنی زد، هر کاری از دستشان برآمد کردند تا موقعیت ویژهای بگیرند، آمریکا توجهی نکرد، خدمتکاری آمریکا را هم قبول داشتند، طرف رد کرده. مشکل این است که چرا آمریکا نسبت به این دولت سرمایهداری ویژه ملاحظاتی ندارد و چون این اتفاق رخ نمیدهد میگویند دشمن ما آمریکاست و اقداماتی میکنند. مسئله اینها مطرح کردن خودشان به عنوان خدمتکاران امپریالیسم است، اینها ضدامپریالیست نیستند، صحبتها و شعارهای خامنهای مانند همین شعارهای اخیر، زمانی ضدامپریالیسم میشوند که امتیازاتی نمیگیرند، به آنهاتوجهی نمیکنند، با چماق به فرقشان میکوبند.
از نظر ما این رژیم بهترین بدیل مورد نیاز امپریالیسم آمریکا و اصولا، غرب است. اینها میتوانند به بهترین وجهی طبقه کارگر را تحت فشار و استثمار قرار داده و منابع نفتی را استخراج کنند و در اختیار کشورهای اروپایی و آمریکا قرار دهند، و آنها هم این مطلب را میدانند و برای همین خواهان معامله با این رژیم هستند، ولی با پیششرطهای خودشان، و رژیم اینبار با ترامپ روبهرو شده که در مقایسه با اوباما یا بایدن پیششرطهای سنگینتری دارد.
وضعیت فعلی همین است که توضیح دادم، اما از نقطه نظر ما هیچ کدام از این جنگهای زرگری، رجزخوانیها و غیره بین این دو طرف برای ما موضوعیتی ندارند. ما باید کارهای خودمان را بکنیم، وظایف خودمان را انجام بدهیم، و وظیفه ما مبارزه با تمام جریانات وابسته به اصلاحطلبان در جنبش کارگری است. یکی ازمطالبات اصلی ما این است که طبقه کارگر بایست کنترل امور مربوط به خود را خودش به دست بگیرد، و در انتها بایست حاکمیت خودش را داشته باشد، دلیلی ندارد از جریانات ارتجاعی دفاع کند.
در یک سو امپرالیستها هستند که کودتای ۲۸ مرداد را سازمان دادند . جریانی که نه تنها در آن تغییری به وجود نیامده بلکه بدتر هم شده است، به خصوص پس از آمدن ترامپ. در سوی دیگر این داستان هم اصلاحطلبان، که هیچکاره هستند. در حال حاضر تمام قدرت در دست یک شخص، یک دیکتاتور متمرکز است که دارد برای خودش جایگزین هم تعیین میکند تا همین روال ادامه پیدا کند.
مسئلهای که امروز از نقطه نظر ما درجنبش کارگری مطرح است چگونگی سازماندهی خود ما کارگران است و اینکه چگونه سازماندهی خود را برای تدارک ستاد رهبری به پیش ببریم. این ستاد رهبری میتواند در هنگام بحرانها تنشها و افزایش اختلافات درونی حاکمیت مقدمات تسخیر قدرت توسط کارگران را فراهم کند. پس از آن قدرت کارگری تصمیم میگیرد که در جستوجوی چه حاکمیتی خواهد بود؛ نه آقای رضا پهلوی خارجنشین، نه وابستگان سی آی ای، و اف بی آی در خارج، مثل همین آقای کیان و نه جریانات مختلفی که میخواهند قیم تودهها باشند.
۲۶ آبان ۱۴۰۳
آخرین دیدگاه ها