سقوط شرم آور جمهوریت و قدرتگیری گروه تروریستی طالب در افغانستان
(به بهانهی دو سالگی قدرتگیری رژیم طالبان)
این نوشته، به چرایی فروپاشی بنیادی کل سیستم اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی در افغانستام میپردازد.
۱۵ آگست ۲۰۲۱ در تاریخ سیاسی افغانستان زمانی را بازگو میکند، که کل ساختار ورشکستهی دولت بنا شدهی بیستسالهی امپریالیسم امریکا و متحدین غربی آن که توسط حمایتهای مالی بزرگ آن کشورها و با قربانیشدن هزاران افغان در صفوف ارتش و پلیس و امنیت و هزاران غیر نظامی که توسط جنگجویان گروه تروریستی (لیست سیاه شده) سازمان ملل به اسم طالب در حملات راکتی، انتحاری و استفاده تسلیحات گوناگون جنایتکارانهی روزانه قتل عام میشدند، بدون اندکترین مقاومت رژیم و نظامیان کشورهای امپریالیستی یکشبه سقوط کرد. و رژیمی که در بیست سال با خون کارگران و مردم زحمتکش افغانستان مستحکم شده بود و بر گردههای مردم اعمال قدرت میکرد، با دار و دسته اش فرو پاشید و همهی عناصر وابسته به آن پا به فرار گذاشتند. از جمله رییسجمهور با دار و دستهاش، پارلمان و مجلس سنا با دار و دسته اش.
امپریالیسم امریکا با نشستهای مداوم در زمان رژیم غنی با سران گروه تروریستی طالب در دوحه، راه را برای معامله بر سرنوشت تودههای میلیونی و کارگران افغانستان گشود.
برایند این معامله ننگین امپریالیسم امریکا و طالب نیز فرار میلیونها افغان در پروژهی تخلیهی توهینآمیز تودهی کارگر و جوانان و حتا روشنفکران جامعه در مدت پانزده روز نخست قدرتگیری گروه طالبان بود. این روند ننگین و توهینآمیز برای مردم افغانستان با حمله انتحاری داعش همراه بود که باعث کشته شدن ۳۰۰ تن و زخمیشدن صدها تن دیگر شد. سقوط کردن افغانها از هواپیماهای امریکا، نمایانگر نتیجهی آشکار معامله بین امپریالیسم و تروریسم بود.
در ادامهی آن بدبختیهای مردم بهخصوص کارگران و زحمتکشان و جوانان افغانستان عمیقتر شد، چنانکه تمام مکتبها، دانشگاهها و مراکز اموزشی بهروی زنان در افغانستان بسته شد.
رژیم تروریستی طالبان، کابینهی خود را که با چاشنی قومی و زبانی و شیبه فاشیستی قومی و مذهبی آمیخته شده بود به معرفی گرفت. تمام چهرههای مطرح نظام آنهایی هستند که در بیشترین جنایت هم در دوره قبلی رژیم طالبان نقش داشتند و هم در طول بیست سال اشغال امپریالیسم امریکا در افغانستان، مردم زحمتکش افغانستان را قتل عام کردند.
این کابینهی جنایتکاران قرن به نعمیق بحران سیاسی و اقتصادی افغانستان که بیشتر و حتا کل آنها گسیل شده های مدارس پاکستانی هستند، پرداختن. اینهایی که چنان جنایتهایی را بالای مردم همه روزه انجام میدهند که با هیچ اصول رفتار بشری خوانایی ندارد.
با قدرت گیری این رژیم منفور میلیونها تن بیکار شدند. میلیونها نفر برای پناهندهگی به سایر کشورها بهخصوص کشورهای همسایه دراین دوسال متواری شدند. حملات گستردهی تروریستهای داعش و سایر گروههای تروریستی بیشتر از قبل در کشور افزایش یافته و همانند گذشته مردم در هیچ جای افغانستان امنیت ندارند.
طالبان با سرکوب سیستماتیک، رسانهها و آزدی بیان را همانند گذشته متوقف ساختند تا مردم، بهخصوص کارگران و زحمتکشان و حتا سازمانهای دفاعی حقوق بشری در سطح جهان از آنچه که در این کشور رخ میدهد بیاطلاع باقی بمانند.
امپریالیسم امریکا چنانچه جنایتهایی را که در گذشته با سازشها در کشورهای دیگر جهان داشته، که طی آن گروههای ارتجاعی را در حاکمیت علیه دولتهای دیموکراتیک که در کشورهای شان شکل گرفته، حمایت کرده تا تشدید جنایت را بالای جنبش کارگری اعمال کند. اکنون در افغانستان بار دیگر آنرا تکرار کرده است. البته این چنین تاکتیکهای امپریالیستی سبب میشود تا بهتر به اهداف نظامیگری و استخباراتی خود عمل کند.
قدرتدادن به طالب و بهرسمیت نشناختن این گروه به عنوان یک حکومت، حمایتهای مالی میلیونی هفتهوار و ماهوار به این گروه زیر نام کمکهای بشر دوستانه (کمکهایی که هنوز هم اطلاع رسانی میشود که ۲۸ میلیون انسان افغانستان به کمک نیاز دارد اما در مدت این دو سال هیچ چیزی را بهدست نیاوردند و محتاجتر از دیروز شدند) تماماً قرینههایی است که نشان میدهد امپریالیسم امریکا برنامههایی را برای رویارویی با رقبای منطقهای خود مانند چین و روسیه و متحدین روسیه زیر نظر دارد. که این برنامههای امپریالیستی یک بار دیگر در جغرافیای افغانستان عملی میشود، که با نشانگرفتن کارگران و زحمتکشان، باز هم کشتار عام، فقر بیپایان و مهاجرتهای گروهی و زد و بندهای رژیم را همانند گذشته تقویت خواهد کرد.
از طرف دیگر طالبان بیش از پیش با چور و چپاول مردم فقیر افغانستان، با گرفتن و اشغال خانههای مسکونی مردم، محاکمات مخوف و صحرایی، اخذ مالیات و عشر و زکات و سایر اینگونه روشها خود در پی استحکام رژیم استند.
طالبان نمیگذارند کوچکترین حرکات مردمی در اعتراض نسبت به سیاستهای ضد بشری این رژیم شکل بگیرد و هر نوع صدای مخالف را به وقیحترین وجه آن سرکوب و نیست و نابود میکند.
نمونهی این نوع سرکوبها گزارش تازهیی است از زندانهای رژیم که نشانگر سرکوب بیرحمانه زنان معترض و تهدید و حتا قتل معترضان دربند میباشد.
از سویی دیگر رهبری مجهولالهویتی به اسم «هیبت الله»نیز مداوم فرمانهایی را در قالب اعلامیهها و تصمیمات منتشر میکند که سراسر در ضدیت با منافع مردم قرار دارد. از جمله بسته ماندن مکتبها و دانشگاهها و سایر منبعهای آموزش و پرورش، تعطیلی کار زنان کارگر از تمامی محلههای کار، حجاب اجباری زنان، بستن رسانه ها و یا اسلامیزه کردن نشرات این رسانهها.
با درنظرداشت موارد مذکور، وظیفهی جنبشهای چپ و پیشتاز و بالخصوص گرایش مارکسیستهای انقلابی افغانستان اینست که؛
مارکسیستهای انقلابی، همانند گذشته موضع واضح و روشن داشته باشند که هدف شان قدرتگیری جنبش کارگری افغانستان و ایجاد اولین دولت کارگری و دیموکراتیک در افغانستان است.
گرایش مارکسیستهای انقلابی افغانستان
۲۹ مرداد ۱۴۰۲
آخرین دیدگاه ها