برای مبارزه در جهت رفع ستم از زنان و خشونت علیه زنان بهپا خیزیم!
ما امسال در شرایطی به آستانه روز هشتم مارس قدم مینهیم که زنان ایران با مبارزات دلیرانه و پیگیرانه خود ورق دیگری به مبارزات جهانی زنان افزودهاند. امروز زنان ایران از مطالبات دادخواهانه زنان در آمریکای لاتین، مبارزات آنان در آمریکا برای حق سقط جنین، و مبارزات زنان افغانستان برای آزادی ادامه تحصیل و انتخاب پوشش فراتر رفته و مانند جواهری بر تارک مبارزات تاریخی زنان میدرخشند. هدف آنان سرنگونی نظامیست که تمامی این ستمها و نابرابریها را آفریده است. زنان ایران اینک به الگو و سرمشق مبارزات جهانی آنان مبدل شدهاند.
انقلابی که با قتل زن جوان کردی بهنام ژینا امینی آغاز گردید، و در ادامه خود اکثریت کارگران و زحمتکشان را به میدان مبارزه کشاند، اینک خواستار سرنگونی نظامیست که که این تضییغات را بر وی اعمال میکند، نظام سرمایهداری منحوس جمهوری اسلامی که در چهلوچهار ساله گذشته غیرانسانیترین و هولناکترین نابرابریها و ستمها را بر زنان جامعه ما وارد کرده است. انقلابی که با شعار “زن، زندگی، آزادی” آغاز گردید اینک باید در جستجوی تحقق واقعی نیمه دیگر آن شعار “حکومت شورایی” باشد.
ستم بر زنان، اعمال نابرابری و خشونت علیه آنان در ذات خود، با نظام استثمارگر سرمایهداری پیوند خورده است. زنان در چهارچوب این مناسبات به بردگانی میمانند که یا در چهارچوب تنگ و طاقتفرسای وظایف خانه محبوس شدهاند و یا محصور در مشاغلی کمدرآمد. آنان از نظر اقتصادی و اجتماعی شهروند درجه دو و وابسته بهشمار میآیند و بنابراین آماج خشونت از سوی همه عناصر مردسالار جامعه هستند. اگرچه حاکمان میکوشند که این خشونت را به تضاد بین زنان و مردان منتسب کنند، اما ریشههای این خشونت را باید در نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی موجود جستجو کرد.
ستمها و خشونتهای سیستماتیک و نهادینه شده در بطن جوامع سرمایهداری، بیش از آنکه صرفاً برخاسته از مسألهای جنسی و فراطبقاتی باشد، ریشه در روابط طبقاتی و مالکیت دارد. فرهنگ مردسالارانه سرمایهداری موعظه میکند که خشونت و خشونتپذیری برخاسته از غریزه و خصلت تاریخی مردان و زنان است و پنهان میکند که این دو مقوله تابعی از فرهنگ مسلط مردسالارانه و در انطباق با شرایط اقتصادی-اجتماعی موجود است. فرهنگ مسلط جامعه طبقاتی از یکسو مشوق پرخاشگری در مردان، و از سوی دیگر تعلیم فرهنگ تسلیم و تمکین در میان زنان است.
در چنین مناسباتی زنان فاقد استقلال اقتصادی هستند. آنان از کمترین حقوق اجتماعی برخوردارند و امکان دسترسی برابر به امکانات موجود جامعه را ندارند. این ویژگیها در حکومتهای مذهبی حتی از چهارچوب بورژوایی خود خارج شده و در همه عرصههای حیات شخصی و اجتماعی آنان رسوخ میکند. در نتیجه رهایی از ستم مضاعف جمهوری اسلامی، نهتنها در مبارزه برای سرنگونی این رژیم، بلکه با مبارزه در راه سرنگونی سرمایهداری عجین شده است. تغییر در روبنای سیاسی و به اصطلاح دموکراتیزه کردن جامعه تغییری محسوس و اساسی در وضعیت نابرابر زنان پدید نخواهد آورد. به شهادت تاریخ، زنان در برهههای زمانی مختلف تلاش کردهاند از طریق تشکل در سازمانهای تودهای، قدمی در جهت دموکراتیزه کردن جامعه و دستیابی به اندک حقوق صنفی بردارند، اما همه این نهادها و تشکلها در دوران بحران سرمایه داری، چه در خارج از ایران، و چه در ایران توسط دستگاههای سرکوبگر رژیم سلطنت و یا حکومت اسلامی سرکوب شده و در قالب عقبگردهای سیاسی تحمیلی، ناپدیدشده است. تکرار همین امر در ادوار مختلف زمانی، مهر تأییدی است بر اینکه تنها راه رهایی کامل زنان، در گرو رهایی کارگران و زحمتکشان، زن و مرد، از قید مناسبات زاینده ستم طبقاتی، نظام سرمایهداریست. این نظام برپایه نابرابریها بنیاد نهاده شده است، نابرابری بین کارگران و کارفرمایان، بین ملتها و مذاهب، بین مردان و زنان و بین فرهنگها و آداب و سنن. آنان تنها می توانند با تکیه به اختلافات دامنزده شده در جامعه به حیات خود ادامه دهند.
اما زنان ما با حضور خود در خیابانها و در صفوف اول تظاهرات، بهویژه در ماههای اخیر، بهخوبی نشان دادند که دیگر فریب تمهیدها و وعدههای حکومت را نمیخورند. آنان با شعارهای برابریخواهانه خود، همدوش با برادران کارگر و زحمتکش خود اعلام کردند که مشکل اصلی آنان تنها داشتن یا برداشتن روسری، این ابتداییترین حقی که به زور از آنان گرفته شده است، نیست. آنان خواهان سازوکارهای رادیکال هستند. آنان خواهان رفع فقر و بیسوادی، نه تنها برای زنان، بلکه همه افرادجامعه هستند. آنان خواهان برچیده شدن مناسباتی هستند که خشونت را بازسازی میکند. آنان میدانند تا هنگامی که این مناسبات به حیات خود ادامه دهند، هرگونه اصلاحی تنها در حالت نمادین خویش باقی میماند. مبارزه برای رفع ستم بر زنان و مبارزه علیه خشونت بر زنان، با مبارزه در جهت سرنگونی نظام ستم و خشونت سرمایهداری پیوند خورده است. برای رفع تمامی ستمها و خشونتها بر زنان باید تدارک سرنگونی نظام سرمایهداری و استقرار یک حکومت شورایی را برنامه ریزی کرد. حکومت شورایی، با اتکا به وسیعترین پایههای اجتماعی، اکثریت کارگران و زحمتکشان، تنها حکومتیست که میتواند برابری اقتصادی را هدف قرار داده و زمینههای مادی برقراری برابری و عدالت اجتماعی بین کلیه اقشار، جنسیتها، ملیتها و فرهنگ و سنن را فراهم آورد.
گرایش مارکسیست های انقلابی ایران
militaant.com
۱۳ اسفند ۱۴۰۱
آخرین دیدگاه ها