انقلاب و خونریزی / مازیار رازی


پرسش و پاسخ کوتاه

کارگر سوسیالیست:
آیا سرنگونی رژیم همراه است با قتل عام و خونریزی است؟

مازیار رازی:
اصلاح طلبان رژیم، سال هاست که برای حفظ وضع موجود و مشخّصاً علیه تفکر سرنگونی رژیم و تدارک برای انقلاب، کارزار تبلیغاتی وسیعی به راه انداخته اند، با این ادّعا که امر سرنگونی مترادف است با گسترش «خونریزی» و «کشتار جمعی»؛ گرچه امروز هم که ظاهرا خواهان «عبور از رژیم» اند، کماکان خواهان تغییر مسالمت آمیز به دمکراسی اسلامی هستند. آرزوی که هیچگاه تحقق نخواهد یافت. تمام این ادّعاها مبنی بر اینکه انقلاب مترادف از با خونریزی و قتل عام خلاف واقعیّت های تاریخی هستند.
این امر صحیح است که در هر انقلابی عدّه ای کشته می شوند. امّا، تاریخ همواره نشان داده است که کشتار و قتل عام را همواره نیروهای «ضدّ انقلاب» و ارتجاعی بر جامعه تحمیل کرده اند. در آستانۀ انقلاب بهمن ماه ۱۳۵۷ و سرنگونی رژیم شاه کشتار جمعی و قتل عامی رخ نداد! امّا کشتار و قتل عام ها درست زمانی آغاز شد که یک دولت سرمایه داری جدید، یعنی رژیم جمهوری اسلامی، به جای رژیم کهنۀ سابق مستقر گشت. رژیم خمینی، پس از خلع سلاح از مردم، دست به تهاجمی همه جانبه زد (یورش وحشیانه به کردستان، ترکمن صحرا و خوزستان، بعد ها کشتارهای دهۀ شصت و به خصوص شهریور سال ۱۳۶۷ و إلی آخر) کشتاری که رژیم خمینی از طریق سرکوب و جنگ بر مردم ایران تحمیل کرد به مراتب بیشتر از آن چیزی بود که در حین انقلاب رخ داد. کشتاری که رژیم کنونی در طی چهار دهۀ گذشته انجام داده است (از قتل های زنجیره ای و حذف عناصر اپوزیسیون داخل یا خارج کشور گرفته تا وقایع دردناکی چون کشتار خاتون آباد در بهمن ۱۳۸۲ تا سرکوب های امروزی در خیابان های ایران) اگر نگوییم بیشتر که کمتر از کلّ انسان هایی نبوده است که در آستانۀ انقلاب جان باختند.
در ایران طی ۷ دهه گذشته، سرکوب و اختناق از سوی دو رژیم شاه و خمینی ـ خامنه ای و پس از استقرار حاکمیّت شان بر مردم اعمال شدند. «ساواک» و «ساواما» مسئول ناپدید شدن و به قتل رسیدن عدّۀ بی شماری از مبارزان راه آزادی بوده اند. به عبارت دیگر، مسبّبین اصلی کشتارها، دولت های حاکم سرمایه داری بوده اند. درست برعکس، در دورۀ چند ماه آغازین انقلاب ۱۳۵۷، جامعه از نظم، استواری و آرامش بسیاری برخوردار بود. مردم مسلح در شهرها، نظم و امنیّت عمومی را به بهترین نحوی که در تاریخ بی سابقه بود، برقرار نمودند. زیرا مردم عادّی ماهیتاً نه جنایتکار هستند و نه خواهان به کارگیری خشونت. تنها دولت سرمایه داری و کسانی که بر رأس آن قرار دارند هستند که به منظور حفظ منافع طبقاتی و قدرت سیاسی خود، دست به کشتار و قتل عام می زنند و مردم را در جایگاهی قرار می دهند بالضروره از ابزار قهر و خشونت استفاده کنند. همانند مزدورانی که امروز در حال دستگیری و شکنجه و قتل جوانان ایران در زندان ها می باشند. در سایر انقلاب ها نیز چنین بوده است. در سال ۱۳۸۸ چنان چه جوانان از روز نخست اعتراضات خیابانی توصیه های موسوی ها را نمی پذیرفتند و در خیابان ها، در مقابل مزدوران مسلّح رژیم دست تسلیم بالا نمی برند و سکوت نمی کردند، اگر آن ها خود را برای دفاع از خود و مقابله با چماق داران و لباس شخصی ها آماده می کردند، شعارها و مطالبات خودشان را با صدای بلند فریاد می زدند، برای مقابلۀ درازمدّت به سازماندهی و برنامه ریزی می پرداختند، مطمئناً امروز، هم عزیزان کمتری را از دست می دادند و هم در موقعیّت بهتری برای سرنگونی این نظام قرار می گرفتند. درود بر جوانان دلیر ایران که این روز ها در سراسر ایران در خیابان ها در مقابل اوباش و مزدوران رژیم مقاومت می کنند. درس های ناشی از این مقاومت در تاریخ ایران به ثبت خواهد رسید.
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
مازیار رازی
https://linktr.ee/mazraz

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران