رفرمیست چپ: «نوآوران» کهنه پوش / مازیار رازی

«دوران ارتجاعی، مانند دوران فعلی، نه تنها طبقه ی کارگر و پیشروی آن را تجزیه و تضعیف می کند، بلکه سطح کلی ایدئولوژیک جنبش را نیز تنزل داده، طرز تفکر سیاسی را به مراحلی که مدت ها قبل پشت سر گذاشته است، رجعت می دهد، در چنین شرایطی وظیفه ی پیشرو بیش از هر چیز ایستادگی در برابر این جریان قهقرائی است: می بایستی در جهت خلاف جریان شنا کند، اگر تناسب نامساعد قوا حفظ سنگرهای به چنگ آمده را نامیسر می سازد، دست کم بایست برای حفظ مواضع ایدئولوژیک بدست آمده بکوشد، زیرا بهای سنگینی بابت این مواضع پرداخت شده است. هستند ابلهانی که این سیاست را «فرقه گرایانه» می پندارند. در حالی که تنها از این راهست که می توان خود را برای امواج مقاومت ناپذیر جنبش پیش رونده ای که با جزر و مد بعدی تاریخ فرا می رسد، آماده ساخت. ‪شکست های بزرگ تاریخی به طرز اجتناب ناپذیری سبب پیدایش ارزیابی جدیدی می شود، این معمولاً در دو جهت اتفاق می افتد. از یکسو پیشروی واقعی که با تجربیات شکست توانگر گشته است، با تمام قدرت از میراث عقاید انقلابی دفاع کرده، بر این اساس در راه تربیت کادرهای جدید برای مبارزات توده ای آتی کوشش می کند. از سوی دیگر، کسانی که به کارهای روزمره ی عادی عادت کرده اند، سانتریست ها و آماتورهای بوالهواس، از شکست هراسان می شوند و تمام هّم خود را متوجه انهدام اتوریته سنن انقلابی کرده، در تجسس “دنیای نوین” به قهقرا می روند. (در نظریات اینها) کوچک ترین اشاره ای به یک تجزیه و تحلیل مارکسیستی نشده است. حتی یک کوشش جدی در بررسی علل شکست نمی توان یافت. حتی کلمه ی تازه ی در باره ی آتیه اظهار نشده است. هیچ چیز جز کلیشه های پیش پا افتاده، فریب و تزویر، و بخصوص دلواپس های مذبوحانه ی… برای حفاظت خود پیدا نخواهیم کرد… این حضرات به دلیل رخوت مغزی نمی توانند مارکسیسم را انکار کنند، آنرا ارزان به هرزگی سپرده اند ‬‬.»‬‬

‪لئون تروتسکی، جزوه استالینیسم و بلشویسم، ۲۹ اوت ۱۹۳۷‬‬

************
در آستانه تحولات نوین در ایران ۱۴۰۱ و طرح مساله سرنگونی نظام سرمایه داری و استقرار حاکمیت شوراهای کارگری، از یکسو، ما شاهد ظهور پر رنگ مدافعان رنگارنگ نظام سرمایه داری خارج از کشور (اپوزیسیون راست و میانه) با همکاری نزدیک دول امپریالیستی بوده ایم. و از سوی دیگر، شاهد گرایشات سانتریست ( اپوزیسیون چپ رفرمیست) که به قول تروتسکی «در تجسس دنیای نوین به قهقرا می روند»، هستیم. در این دوران حساس تاریخی، مارکسیست های انقلابی در ایران، برای تدارک سرنگونی کامل دولت سرمایه داری و استقرار حاکمیت اردوی کار به رهبری شوراهای کارگری، ضروری است که در مورد این انحرافات آگاه بوده، ضمن تقویت وسیعترین اتحاد عمل ها مقطعی با گرایشات مختلف نظری علیه دشمن واحد، مبارزه سیاسی علیه این جریانات انحرافی با صراحت دامن بزنند. اپوزیسیون چپ رفرمستی هدفش با انتشار منشورها* با طرح مطالبات محدود صنفی و دمکراتیک، خود را در چارچوب یک نظام سرمایه داری اسیر نگه داشته و به شکلی (مستقیم یا غیر مستقیم) از فرارفتن مطالبات صنفی و دمکراتیک به مطالبات ضد سرمایه داری با هدف سرنگونی نظام سرمایه داری و تثبیت حاکمیت کارگری، می کند. از اینرو در وضعیت کنونی این گرایشات چپ رفرمیستی خود، چه آگاهانه و چه نا خودآگاه به نیروی بازدارنده انقلاب کارگری مبدل می شده اند. ریشه این بحث های رفرمیستی، در تاریخ بسیار مشاهده شده است که بررسی آن، در وضعیت کنونی برای دسترسی به یک سیاست انقلابی با هدف سرنگونی نظام سرمایه داری و استقرار نظام شورایی، حائز اهمیت است.

ریشه های نظریات رفرمیستی چپ در کجا نهفته است؟

‪وقایع مهم تاریخ معمولاً خود را تکرار می کنند. در اوائل قرن بیستم، دستاوردهای انقلابی جنبش کارگری با شکست های تعیین کننده ای مواجه شدند و گرایش های راست گرای فاشیستی رو به رشد نهادند. بحران عمیق اقتصادی نظام های سرمایه داری از یک سو، و عدم وجود رهبری انقلابی کارگری در سطح جهانی، از سوی دیگر پیش روی های جنبش کارگری علیه نظام سرمایه داری را مسدود کردند. سیاست های سازش طبقاتی استالینیسم آخرین سنگرها و دستاوردهای جنبش کارگری را به نابودی کشاند. در این دوره، جو رخوت و دلسردی بر روشنفکران انقلابی غلبه کرد. عده ای از شکست هراسان شده و مبارزات طبقاتی را رها کرده و برخی دیگر علل شکست را در خود نظریات انقلابی جستجو کردند و به کشف عقاید «نوین» و به زعم خود مورد پسند، مشغول شدند. اما، در مقابل این روند، عده ای قلیل از انقلابیون نیز کماکان به حفظ و تداوم دستاوردهای انقلابی کمر بستند و نظریات و سنن انقلابی را رها نکرده و در راستای تکامل دستاوردها گام های مؤثر برداشته اند. تاریخ موفقیت های جنبش کارگری، تاریخ مبارزات این دسته از پیشتازان، برای تداوم پیگیر نظریات سوسیالیزم انقلابی بوده و امروز نیز هست‬‬‬

‪در دهه ۱۹۹۰ نیز با فروپاشی نظام های حاکم بر شوروی و اروپای شرقی و تغییر تناسب قوا به نفع امپریالیسم، بار دیگر گرایش های گریز از مرکز در میان «روشنفکران» وحشت زده از شکست، مشاهده می شود. اپوزیسیون چپ ایران نیز از این وضعیت مستثنی نیست. شکست انقلاب ۱۳۵۷ ایران نیز موقعیت آنان را دو چندان وخیم تر کرده است. تعداد محافل، دسته های رنگارنگ «نوآور» و رفرمیست چپ و سانتریست، در همه جا سایه افکنده است و این افراد و محافل با دیدگاههای نظری متفاوت و حتی متضاد با هم، در این امر توافق دارند: «نظریات انقلابی سابق کهنه شده اند و منطبق با وضعیت کنونی نیستند و باید مباحث و اقدامات نوین ارائه داد‬‬». ‬‬به سخن دیگر اقدامات و عقاید «نو» که راه را به مماشات با دولت سرمایه داری به طرق دیگری باز کند.

‪انتشار نشریات «تئوریک» بی ارتباط به وضعیت کنونی جنبش کارگری و ایجاد کمیته های بی ارتباط به اهداف درازمدت کارگران پیشتاز، و نوشتن منشورهای «حداقلی» و غیره همه نمودار وضعیت کنونی رفرمیست های چپ است. امروزه، اغلب اقدامات و نشریات رفرمیستی چپ در واقع محتوای جدیدی به ارمغان نیاورده که همان نظریات کهن گرایش های ورشکسته سوسیال دمکراتیک و استالنیستی سابق را صرفاً تبلیغ می کنند (مانند عقاید کمونیسم کارگری که ریشه در اعتقادات منصور حکمت دارد**). این نظریات و اقدامات، خلاف مشی مارکسیست انقلابی و تدارک انقلاب سوسیالیستی است
به قول لئون تروتسکی این گرایشات انحرافی، «در تجسس “دنیای نوین” به قهقرا می روند. (در نظریات اینها) کوچک ترین اشاره ای به یک تجزیه و تحلیل مارکسیستی نشده است. حتی یک کوشش جدی در بررسی علل شکست نمی توان یافت. حتی کلمه ی تازه ی در باره ی آتیه اظهار نشده است. هیچ چیز جز کلیشه های پیش پا افتاده، فریب و تزویر، و بخصوص دلواپس های مذبوحانه ی… برای حفاظت خود پیدا نخواهیم کرد… این حضرات به دلیل رخوت مغزی نمی توانند مارکسیسم را انکار کنند، آنرا ارزان به هرزگی سپرده اند».

مازیار رازی
https://linktr.ee/mazraz
۱ اسفند ۱۴۰۱
یادداشت ها:
*رجوع شود به «یک گام به پیش دو گام به پس!»

**رجوع شود به «در دفاع از مارکسیسم در نقد رادیکالیسم خرده بورژوایی»

***ملاحظاتی در باره بحران سازمان های کمونیستی

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران