در حمایت از زحمتکشان تحت ستم ایران: ضرورت به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت / مازیار رازی
پرسش و پاسخ با مازیار رازی
جوان سوسیالیست:
با توجه به حملات نظامی رژیم به مناطق کردستان و بلوچستان از یکسو، و شعار مردم سایر نقاط ایران مبنی بر از کردستان تا زاهدان جانم فدای ایران، می توان به این نتیجه رسید که ایران امروز یکپارچه است و ستم ملی وجود ندارد؟ در این ارتباط برخی به این نتیجه می رسند که اصولا مساله ملی وجود ندارد و ما در ایران صرفا یک ملت واحد هستیم اما با قوم های مختلف و زبان ها مختلف و غیره.
مازیار رازی:
این بحث ها مبنی بر اینکه ستم ملی در ایران وجود ندارد و صرفا قوم ها با زبان های مختلف وجود دارند و اینکه هر جریانی که خواهان استقلال و گرفتن حقوق دمکراتیک خود میان ملیت های تحت ستم اند، «تجزیه طلب» و ضد ایرانی و خواهان شقه شقه کردن ایران هستند، عموما از طرف گرایشات سیاسی مغرض به ملیت ها تحت ستم (اپوزیسیون راست و میانه طرفداران نظام سرمایه داری با رژیم غیر از جمهوری اسلامی) طرح می شود. برخی از گرایشات مرتبط به «کمونیسم کارگری» مساله حق تعیین سرنوشت برای ملیت های تحت ستم را از برنامه خود خارج کرده اند (نظریات منصور حکمت) (۱) این همانند اینست که گفته شود در ایران زن و مرد همه انسان هایی «رنگین کمان زیبا» هستند که مورد ستم قرار می گیرند. این امر درست است، اما خیزش بیش از دو ماه گذشته نشان داد گرچه همه مردم تحت ستم اند، اما زنان از یک ستم مضاعف بر خوردارند. بر زنان حجاب اجباری تحمیل می شود و بر این موضوع در مورد مردان صدق نمی کند! دستمزد زنان در ازای همان کار مردان کمتر از مردان است. بدیهی است که یک ستم مضاعف در زنان وجود دارد و غیره. در این رابطه است که نقش نیروهای مترقی اینست که این موضوع را درک کرده و از حقوق دمکراتیک زنان به شکل اخص حمایت کنند (حق گزینش حجاب، حق سقط جنین، حق طلاق و غیره).
بر اساس همین استدلال، ستم مضاعفی بر ملیت ها تحت ستم (کرد، عرب، بلوچ و اذری و غیره) اعمال می شود. مثلا آنها به زبان خود نمی توانند در مدارس و دانشگاه ها آموزش بینند. ملیت های تحت ستم از همان مزایایی اقتصادی که ملت فارس برخوردارست، برخوردار نیستند. ملیت های تحت ستم همواره به عنوان شهروندان درجه دوم توسط دولت های مرکزی سرمایه داری سرکوب شده اند (از زمان رضا شاه تا محمد رضا شاه تا خمینی و خامنه ای). امروز حمله نظامی با سلاح جنگی علیه کردها و سایر سنی ها صورت می گیرد اما به مردم فارس هنوز با تیر ساچمه ای شلیک می کنند. به وضوح تاریخ نشان داده است که تا زمانی که یک نظام سرمایه داری ناقص الخلقه و تحمیلی توسط امپریالیسم را به هر چهره ای در ایران داشته باشید چنین تبعیضات ادامه خواهد یافت.
جوان سوسیالیست:
راه حل شما در مورد ستم ملی چیست و اگر ممکن است در مورد ریشه های تاریخی ستم بر مردم کردستان توضیح بدهید.
مازیار رازی:
ما با حق ملت کُرد مانند سایر ملل در تعیین سرنوشت خود تا سرحد جدایی و تشکیل یک دولت مستقل توافق داریم. برای توضیح این موضع بررسی کوتاهی در مورد ریشه های ستم ملی می دهم.
پس از پایان جنگ امپریالیستی ۱۸_۱۹۱۴ نیروهای امپریالیستی، کنفرانس «ورسای» را تشکیل دادند. کنفرانسی که لنین آن را «تجمع دزدها برای تقسیم اموال غارت شده» نامید. سیاست اصلی امپریالیسم پس از جنگ، انزوای اتحاد شوروی و سرکوب حرکتهای انقلاب جهانی که پس از جنگ شدت میگرفت، بود. کنفرانس «سان رمو San Remo» در اوت ۱۹۲۰ با چنین چشماندازی تشکیل شد. در این کنفرانس علیرغم وعده امپریالیستها مبنی بر به رسمیت شناختن استقلال کردستان، زمینه تقسیم ملت کُرد به واحدهای جداگانه فراهم آمد. علاوه بر کشورهای امپریالیستی نظیر انگلستان، ایالات متحده آمریکا، فرانسه، ایتالیا، تعدادی از نیروهای کوچک و یک هیئت نمایندگی کُرد بهعنوان ناظر در این کنفرانس شرکت کردند. به علت وجود رهبری غیر پرولتری ناسیونالیستی «کمیته استقلال کردستان» و مهمترین نیروی این کمیته «جمعیت تعالی کردستان» به رهبری «ملا سعید» و به سرانجام نرساندن خواست مرکزی ملت کُرد در یافتن استقلال سیاسی، کردستان عملاً میان پنج کشور، ایران، ترکیه، عراق، سوریه و جمهوری ارمنستان شوروی تقسیم شد.
از همان ابتدا، مبارزه ملت کُرد در راستای مبارزه برای حق تعیین سرنوشت خود در تمام مناطق آغاز شد. مرکز این مبارزات، اما از یک کشور به کشور دیگر تغییر کرد. میانسالهای ۱۹۲۵ تا ۱۹۳۸ مرکز مبارزه در کردستان ترکیه بود. در سالهای ۱۹۲۵ تا ۱۹۴۳ کردستان عراق به پا خواست. پس از آن، مرکز مبارزه به کردستان ایران منتقل شد و تا شکست جمهوری مهاباد ادامه یافت. باز در فاصله سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۵ مبارزات در کردستان عراق شدت گرفتند و سپس در طی انقلاب ایران، کانون مبارزات کردها به ایران منتقل شد و طی چند سال گذشته مبارزات در عراق و ترکیه متمرکز شده است.
طی این دوره، بهویژه در انقلاب اخیر ایران، پویایی ضدسرمایهداری به طور آشکار مشاهده شده است. به سخن دیگر با وجود رهبری بورژوا و خرده بورژوایی ملت کُرد که جنبش را به شکستهای پیدرپی کشانده است، مبارزات آن ملت بر علیه نظام سرمایهداری و دولتهای بورژوا و دیکتاتوری در منطقه متمرکز بوده و ادامه یافته است.
تجربه قیام تودهای ۱۹۹۱ در کردستان عراق و تشکیل جنبش شورایی در کارخانهها و مناطق مختلف کردستان (۲)، مستقل از رهبران ناسیونالیست بورژوا سنتی جنبش، درس مهمی است در اثبات فراهم بودن وضعیت عینی برای انقلاب کارگری سوسیالیستی در منطقه.
امروز، ظهور یک گرایش کارگری کمونیستی علیه نهتنها دولتهای سرمایهداری بلکه در مقابل رهبری بورژوایی و خرده بورژوایی کُرد، در درون جنبش کُرد مشاهده میشود. این گرایش تنها میتواند با برقراری انقلاب کارگری سوسیالیستی و حکومت شورایی، در ارتباط و همبستگی با کارگران ملل ستمگر منطقه، در راستای تشکیل فدراسیون سوسیالیستی در خاورمیانه، به پیروزی نهایی برسد.
جوان سوسیالیست:
در میان اپوزیسیون چپ گرایش کمونیسم کارگری که تحت تاثیر عقاید منصور حکمت قرار داشت و امروز هم جناح های مختلف و منشعبین همان حزب به همان مواضع منصور حکمت وفادار باقی مانده است، بر این نظر هستند که : «مسئله کُرد یک مسئله مفتوح و مطرح است. مسئله لر یا مسئله آذری یا هر هویت ملی دیگری که میتواند در این یا آن مقطع علم بشود، امروز در سطح مسئله کُرد در ایران یا منطقه مطرح نیست. ما فرمولی مبنی بر حق «ملل» در کشور «کثیرالملل» ایران در «تعیین سرنوشت خویش»، نداریم.» (۱)
مازیار رازی:
این تحلیل ها درست نیستند. اول، در کشور «کثیرالملل» ایران ملل مختلف بافرهنگ و تاریخ و زبان مشترک وجود دارند که حق دمکراتیک آنها توسط کمونیستهای راستین باید به رسمیت شناخته شود. اینکه «حزب کمونیست کارگری» فرمولی برای این ملل ندارد، مربوط به ارزیابی غیرواقعی آن حزب از وضعیت ایران است و نه طرح نبودن مسئله ستم ملی.
دوم، برخلاف اعتقاد نظریهپردازان اولیه این حزب، تجربه انقلاب اخیر نشان داد که این جنبشها در «این یا آن» مقطع «علم» نمیشوند (همانند امروز در ایران)، بلکه حرکتهای مترقی مشخصی هستند که در ارتباط با مبارزه برای دمکراسی در ایران در دوره انقلاب وارد صحنه مبارزاتی میشوند ـ حتی چنانچه سابقه و تجربه مبارزاتیای درگذشته از خود نشان نداده باشند.
برای نمونه اعراب جنوب ایران که تحت سلطه نظام شاهنشاهی مورد سرکوبی شدید ملی و فرهنگی قرار داشتند، در هفتههای نخست انقلاب در شهرهای خرمشهر، اهواز، آبادان، سوسنگرد، شادگان و شوش و غیره دست به تظاهرات زده و خواهان به رسمیت شناخته شدن حقوق خود شدند. مطالبات آنها از قرار زیر بود:
«به رسمیت شناختن زبان عربی بهعنوان زبان اول برای هموطنان عربزبان ایران و آموزش آن در کلیه مراحل تحصیلی، آزادی بیان و نشر کتاب و روزنامه عربی، مشارکت در مجلس مؤسسان، تشکیل مجلس عربی در خوزستان برای تصویب قوانین محلی…» (اطلاعات، ۲۰ اسفند ۱۳۵۷)
هم چنین در اوایل انقلاب، مردم ترکمن در شهرهای مختلف دست به تظاهرات، اعتصابها و راهپیماییهای متعددی زدند. از اولین قدم ترکمنها تغییر نام «بندر شاه» به «بندر ترکمن» بود؛ و در طی انقلاب مبارزات ملموسی علیه رژیم ایران سازمان دادند.
مردم عرب و ترکمن، برخلاف مردم کُرد مبارزه چشمگیری در دوره شاه نداشتند، زیرا که آنها به شدیدترین وجهی سرکوب شده بودند؛ اما در آغاز انقلاب هزارها نفر از آنان با مطالبات مشخص در دفاع از حقوق دمکراتیکشان حول مسئله ملی دست به مبارزه زدند.
سؤال ما گرایشات «کارگری ـ کمونیستی» این است که چنانچه در انقلاب آتی نیز اعراب، ترکمنها، آذریها و بلوچها خواهان حق دمکراتیک خود از جمله تشکیل مجلس و یا تشکیل دولت مستقل شوند، موضع آنها چه خواهد بود؟ دوراه بیشتر وجود ندارد: یا سرکوب آنان تحت عنوان «تجزیهطلبان»، همانند موضع ارتجاعی راست گریان امروزی (سلطنت طلبان و لیبرال ها و سوسیال دمکرات ها و غیره) و یا دفاع و مبارزه برای کسب حقوق آنان و پیوند این ملل تحت ستم با کارگران ایران، راه سومی وجود ندارد. سکوت در مقابل این وقایع محتمل به مفهوم تأیید سرکوب آنان است.
موضع کمونیستها راستین این است که این شعار برای تمام ملل ایران که خواهان تعیین سرنوشت خویش (تا سر حد جدایی و تشکیل دولت مستقل) هستند، نهتنها باید در سر لوحه برنامه آنها قرار گیرد که مبارزه جدی برای تحقق آن انجام گیرد. تنها از طریق دفاع پیگیر از این حق دمکراتیک است که راه برای وحدت زحمتکشان و کارگران ایران در راستای سرنگونی رژیم سرمایهداری هموار میشود. تئوری «نوین» نظریهپرداز «حزب»، تفرقه و شکست انقلاب آتی ایران را تضمین کرده و تنها بدرد رضایت خاطر سلطنتطلبان و گرایشهای راستگرا میخورد و بس!
یادداشت ها
(۱)
حق ملل در تعیین سرنوشت خویش: تناقضات حزب کمونیست کارگری
(۲)
رجوع شود به مقاله «پیروزی جنبش کُرد: انقلاب ضدسرمایهداری و ضدامپریالیستی»، مازیار روزبه (مازیار رازی)، ئاهه ورامی، «دفترهای کارگری سوسیالیستی»، شماره ۴، مه ۱۹۹۱
http://militaant.com/wp-content/uploads/2022/11/dk4.pdf
آخرین دیدگاه ها