پیوند اعتصابات دانشجویی و کارگری / مازیار رازی


در غیاب اعتصابات سراسری کارگری، دانشجویان و دانش آموزان مبارز ایران با جسارت و شهامت تحسین آمیز، پرچم رهبری کننده و تداوم بخشیدن به اعتراضات خیابانی را بدست گرفتند. درود بر دانشجویان و دانش آموزان مبارز ایران!

دانشگاه‌های شیراز، تهران ‌(از جمله صنعتی شریف، علم و صنعت، بهشتی، و غیره)، اصفهان، کردستان، زنجان، کرمانشاه، مشهد، نجف آباد، شهر قدس، مازندران، یزد و کرمان و غیره، هم زمان با شعار محوری «مرگ بر دیکتاتور» صورت گرفت. سایر شعارهایی تظاهرات دانشجویان چنین بود: «زن، زندگی، آزادی»، «بهش نگین اعتراض، اسمش شده انقلاب»، «اوین شده دانشگاه، ایران شده بازداشتگاه»، «قرار ما هر روزه، فکر نکنین امروزه»، «می‌کشم می‌کشم، هر آن که خواهرم کشت». «ملت چرا نشستی، منجی ما تو هستی»، «زندانی سیاسی، دانشجویان زندانی، آزاد باید گردد»، «زاهدان، کردستان، چشم و چراغ ایران» و غیره بود.

به روشنی اعتصابات دانشجویان با هم آهنگی پیش و برنامه ریزه حساب شده، صورت گرفت. اما، نقش دانشگاه صنعتی شریف مرکزی شد، زیرا بلافاصله مورد یورش یگان ویژه بیت خامنه‌ای،یکشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۱، قرار گرفت. به سوی دانشجویان دانشگاه شریف، تیراندازی شد و مزدوران رژیم با پرتاب گاز اشک آور و محاصره آن ها در محوطه دانشگاه، به دستگیری و ضرب و شتم آنها پرداختند. اما، دانشجویان محاصره شده، مقابله کرده و همزمان تقاضای کمک کردند و بسیاری از مردم برای یاری از آن‌ها به‌سوی دانشگاه صنعتی حرکت کردند. بدیهی است که این یورش نیروهای سرکوبگر به دانشجویان برای ایجاد رعب و وحشت بوده و از پیش زمینه ریزی شده بود، که نطق علی خامنه ای روز پس آن، ۱۱ مهر ۱۴۰۱، پس از ۲ هفته سکوت، صورت گیرد. علی خامنه ای همانند موارد پیش با مرتبط کردن مبارزات جوانان را به دول آمریکا و اسرائیل، سرکوب های بیشتر و تنبیه زنان و جوانان در اعتراضات خیابانی و اعتصاب دانشگاهها را اعلام کرد، که ماهیت واقعی این رژیم استبدادی سرمایه داری را بار دیگر به نمایش گذاشت.

پیوند با کارگران صنعتی
دانشجویان مبارز ایران، باید توجه کنند که تحقق مطالبه «مرگ بر دیکتاتور» (سرنگونی این رژیم اختناق آمیز و سرکوبگر)، تنها با اعتراضات خیابانی و یا اعتصابات دانشجویی و معلمان و سایر اصناف غیر کارگری، صورت نمی گیرد. تجربه انقلاب بهمن ۱۳۵۷ نشان داد که اعتراضات میلیونی جوانان و زنان و اعتصابات عمومی اصناف، گرچه نقش مهمی داشتند، اما به تنهایی منجر به سرنگونی شاه نشد، بلکه اعتصابات عمومی کارگری و به ويژه اعتصاب دو ماهه کارگران شرکت نفت بود که ضربه نهایی را بر پیکر بی رمق شاه زد.
اتحاد اعتصابات دانشجویی و مبارزات زنان غیور ایران، با کارگران صنعتی ایران ضامن اصلی برای سرنگونی دولت سرمایه داری ایران و رژیم جمهوری اسلامی، است. اما، این اتحاد ها با تاسف هنوز صورت نگرفته. برای تحقق این پیوند باید نا همگونی موجود میان روشنفکران مبارز و کارگران پیشتاز، آگاهانه و با تدابیر مشخصی از میان برداشته شود تا راه برای سرنگونی نهایی هموار گردد.
ما تا به امروز در تظاهرات خیابانی و اعتصابات دانشجویی هیچ شعار و مطالبه ای در راستای امر اتحاد با کارگران مشاهده نکرده ایم. یکی از شیوه ها در مسیر این اعتماد سازی متقابل و نهایتا اتحاد و همبستگی با کارگران صنعتی، طرح و فراخوان این اتحاد، در تظاهرات خیابانی و اعتصابات دانشجویی و اعتراضات زنان علیه حجاب، است. برای نمونه شعار: #کارگر_کارگر_اعتصاب_اعتصاب و #کارگر_دانشجو_اتحاد_اتحاد، می تواند در تبلیغات خیابانی و شعار نویسی ها استفاده شود. از این رو دانشجویان و دانش آموزان غیور ایران، تمایل خود را به این اتحاد اعلام کرده و به اعتصابات کارگری که متاسفانه هنوز صورت نگرفته، سرعت ببخشند.
از سوی دیگر در سطح امور سازماندهی و تدارک برای انقلاب، دانشجویان و دانش آموزان نیاز به ساختن هسته های مخفی چند نفره با رعایت مسایل امنیتی برای تداوم بخشیدن به مبارزات دارند. هنر ما در مبارزات ضد رژیم این باید باشد که از یکسو سازماندهی جوانان را در راستای تداوم مبارزات خیابانی و اشغال های دانشگاهها و خوابگاه ها عملی سازیم و از سوی دیگر دستگیر و شناسایی نشویم. به سخن دیگر سازماندهان اصلی باید در امر سازماندهی مخفی عمل کنند تا شناسایی نشوند، اما در سطح فعالیت ها علنی هم حاضر باشند. این هنری است که جوانان ما برای تدارک انقلاب باید بیاموزند. در آنصورت، یکی دیگر از شیوه های مستحکم کردن اتحاد بین روشنفکران و کارگران ارتباط گیری مخفی دانشجویی با کمیته های مخفی کارگری است. این ارتباط گیری فقط از طریق حضور در میان کارگران پیشرو و همکاری و همراهی با آنها می تواند صورت گیرد. به سخن دیگر: پا رو زمین گذاشتن روشنفکران در کنار کارگران. دانشجویان پیشرو و سوسیالیست باید برای مرتفع کردن این افتراق میان روشنفکران و کارگران پیشتاز مبارزه و مقابله علیه کسانی صورت دهند که کارگران را از آن خود نمی دانند.
این اتحاد در مرحله نخست باید توسط روشنفکرانی که به لزوم اتحاد با کارگران رسیده اند، صورت گیرد. این عده را می توان «روشنفکرـ کارگر» نامید. از سوی دیگر در میان کارگران بطور عمومی باید «کارگرـ روشنفکران» را مورد توجه اخص قرار داد. پیوند بین این دو بخش از جامعه زمینه اولیه و مهمی را در راستای تدارک انقلاب سوسیالیستی و سرنگونی نظام سرمایه داری (همراه با رژیم جمهوری اسلامی) فراهم آورد.

۱۲ مهر ۱۴۰۱
مازیار رازی
https://linktr.ee/mazraz

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران