اطلاعیه گرایش مارکسیست های انقلابی افغانستان پیرامون قدرت گرفتن گروه تروریستی طالبان

بحران درون دولت سرمایه افغانستان که بار ها توسط مارکسیست های انقلابی یادآوری و افشا می‌شد، در نتیجه از کنترل رهبران فاسد و ارتجاع خارج شد و دیدیم که هرگز نتوانستند بحران ایجاد شده را حل بسازند. در نتیجه به سقوط کل ساختار دولت سرمایه داری ۲۰ ساله مورد حمایت امپریالیسم امریکا که با هزینه شدن میلیارد ها دالر شکل گرفته بود، در ظرف کمتر از دو ماه بدست طالبان یکی از ارتجاعی ترین و تروریست ترین گروه افراطی اسلام گرا که سالها مردم بی دفاع افغانستان را هدف قرار دادند، بدون حتی کمترین درگیری و رویا رویی ارتش «کاغذی» ساخته شده و تمویل شده رژیم و امریکا منجر شد. سران فاسد رژیم، چه از وزاری بی کفایت و فاسد گرفته تا خود غنی، رئیس این رژیم سفاک و مفلوک و معاونین وی در آستانه این سقوط، به کشور های دیگر با امکانات وسیع پولی و دزدیدن میلیون ها «دالر» از بودیجه ملی که پول میلیون ها افغان بود فرار کردند.
فرار غنی جلاد و دار دسته آن تمام توده های زحمتکش و بخصوص کارگران افغانستان را در یک منجنیق و خلاء بزرگ امنیتی، اقتصادی و سیاسی قرار داده است. در شب فرار دار دسته رژیم تمامی آپارت و دستگاه های دولتی بصورت های گوناگون از سوی مقامات و عناصر بی بند و بار بگونه مستقیم به غارت و یغما رفتند. طالبان تروریست که در دروازه های کابل صف کشیده بودند با دیدن این صحنه و فرصت خود را داخل کابل ساخته و تمام دستگاه و امکانات رژیم غنی را در اختیار گرفتند و تمام زندان ها را که بیشتر تروریست ها در قید به سر میبردند را آزاد ساختند.

سناریوی سقوط رژیم بدست طالبان در معامله‌ای میان طالبان، امریکا، ایران، پاکستان و روسیه و چین از قبل در به اصطلاح «دفتر معاملات سیاسی و فریبکارانه برای افغانستان» در دوحه قطر عقد شده بود. امپریالیسم امریکا این خونخوار مردم افغانستان که سالها با سیاست های ضد کارگری و ضد مردم بی دفاع افغانستان، با استفاده از سلاح های گوناگون از مردم افغانستان قربانی گرفته، در ۲۰۰۱ بر افغانستان برای از میان برداشتن القاعده و رژیم ارتجاعی طالبان تهاجم نظامی کرد، و میلیاردها دالر به خرج داد که با تروریسم مبارزه شود، و در ۲۰۲۱ دوباره همان تروریست های دیروز را بالای مردم افغانستان به قدرت رساند و افغانستان رسمآ به یک دولت تروریستی بین المللی و تهدید بزرگ به سایر انسان های جهان تبدیل شد. با وجودیکه طالبان اصرار دارند که دیگر از جانب افغانستان به هیچ کشوری خطری متوجه نیست اما با اعمال و ساختار خونخوار و ارتجاعی طالب که بر اصل اسلام ناب شکل گرفته می شود هیچ نمی شود باور به وعده وعید های تروریست ها کرد.
حالا که دو هفته از قدرت گرفتن دوباره طالبان در افغانستان میگذرد هنوز این گروه تروریستی نتوانسته رژیم خود را بصورت درست آن پا برجا بسازد، طالبان نتوانسته که رهبری را در قدرت معرفی کند که روی آن صلاحیت هایی را به اراکین رژیم خود بسپارد، هر چند ادعا دارند که گفتگوهای با عده ای در این راستا در جریان است، اما این کدام واقعیتی ندارد.
تعدادی از وزرا و سایر عناصر را به چوکی های مهم دولتی نصب کردند اما معلوم نیست که این افراد «ملا، قاری، اخند و مولوی…» را که از مدارس پاکستان اینجا آوردند و مقرر کردند با تایید کدام رهبری است که اصلن ماهیت آن معلوم نیست!

در این کشمکش های روزهای اخیر که دو هفته از رژیم ارتجاعی طالبان می‌گذرد امپریالیسم امریکا در این محدوده برای اینکه تا باشد «بینی خمیری» به خود پیدا کند تعداد از افغان هایی که همراه اینها کار کرده بود و همچنان دیپلومات های شان و کارمندان سفارت خانه امریکا را به یک برنامه ویژه تخلیه نظامی در ظرف پانزده روز تکمیل کرد. با این سیاست های که جو بایدن در افغانستان تحقق داد مورد انتقاد سر سخت سیاست گذاران در سطح جهانی شد. اما باید گفت که هر چه سیاست امریکا و متحدین آن در افغانستان در مدت بیست سال داشت؛ همه بر ضد کارگران و زحمتکشان افغانستان بود.
بحران سیاسی و اقتصادی که سبب جنگ و نا امنی و کشتار همه روزه که در سال های گذشته وجود داشت صد ها هزار افغان بی دفاع کشته شد. با اینکه یک رژیم ارتجاعی رفت و رژیم ارتجاعی تر جایگزین آن شد این جنگ و بحران و فقر در افغانستان یکبار دیگر عمیق تر می‌شود.

اثبات این مسله را می توان در حملات انتحاری روز های گذشته که توسط «داعش» در میدان هوایی کابل در نزدیکی «أبی گیت» علیه مردمی که می خواستند وارد میدان هوایی شوند، که در نتیجه این حمله تروریستی بیشتر از ۲۰۰ تن کشته و زخمی شد و هم چنان ۱۳ تن از نظامیان امریکایی نیز کشته شد به ادامه این رخداد حملات هوایی امریکا علیه پایگاه داعش در ننگرهار و حملات راکتی پی درپی علیه مواضع امریکا در میدان هوایی در کابل در حضور ملیشه های طالب و حضور امریکا صورت گرفت میرساند که بحران جنگ و مسله تروریسم در افغانستان هم چنان ادامه دارد و متاسفانه مردم تحت ستم افغانستان و کارگران و زحمتکشان باید بار سنگین این بحران و جنگ را یکبار دیگر بیشتر از پیش بکشند.

علاوه بر تهدید بلفعل داعش علیه کارگران و زحمتکشان و ‌توده های وسیع افغانستان، تعداد زیاد از نظامیان رژیم غنی و مجاهدین سابق در ولایت «پنجشیر» تحت رهبری «احمد مسعود» در حال تشکیل شدن است. این که تمام افغانستان بدون درگیری در اکثر نقاط بدست طالبان در مدت بسیار کم سقوط کرد و صرف ولایت «پنجشیر» هنوز در دست طالب نیافتاده خود پیام دهنده، جنگ تمام عیار دیگری به مردم افغانستان است. در این ولایت تعداد زیادی از اپارت و بلند رتبه های رژیم سابق برای حملات گسترده علیه طالبان گرد هم آمده تا تداوم جنگ در افغانستان پابرجا بماند.
این چنین برنامه ها توسط امپریالیسم امریکا و متحدین ارتجاعی آن در منطقه، از پاکستان گرفته تا ایران و چین و روسیه برای حفظ منافع خود در این قسمت از آسیا شکل داده اند که قربانی آن مردم افغانستان و بویژه کارگران افغانستان که اکثریت این سرزمین را تشکیل میدهد استند.
با سراسیمگی و پاشیده گی درون نظم طالبانی که فعلن دیده میشود مردم افغانستان باز هم شاهد سقوط دیگر این رژیم در آینده زود خواهند بود.
از یک طرف این گروه تروریستی نتوانسته رهبری خود را در راس قدرت مشخص بسازد، از طرف دیگر نظم سرمایه داری جهانی آماده پذیرش و استقبال این گروه بعنوان یک رژیم در دامنه دول سرمایه داری به این زودی ها نیست و از طرف دیگر تهدید داعش و سایر گروه های مسلح که در افغانستان وجود دارند و گروه ارتجاعی و تروریستی طالبان را یک بار دیگر به لبه سقوط سوق میدهد.
رژیم دست نشان امریکا در قبل با وجود امکانات زیاد که از تمامی لحاظ برخودار بود نتوانست بحران شکل داده را مهار بسازد و طالبان که میراث آن رژیم را بخود گرفته هرگز نمی تواند از آن رژیم کار بیشتری در حل بحران انجام دهد. اساسا حضور یک رژیم طالبانی با کارکرد فاشیستی، نه برای حل بحران سرمایه داری، بلکه برای عقب زدن رادیکالیسم انقلابی که می تواند خطر جدی برای سقوط سرمایه داری باشد است. بنابرین جنگ امپریالیستی و بحران سرمایه داری در این حلقه پوسیده از نظم سرمایه داری و انگلی (افغانستان) تداوم میابد.

برنامه بعدی باید چه باشد؟

مارکسیست های انقلابی افغانستان که با تهدید بسیار جدی روبرو هستند و بصورت کاملن مخفی هنوز هم به تداوم فعالیت ضد سرمایه داری و جنگ و ضد ارتجاع و‌تروریسم خود ادامه داده تا اینکه به اهداف که برای مبارزه تعیین کرده اند پیش برسند.
گرایش مارکسیست های انقلابی افغانستان پیشتازترین نیروی چپ در افغانستان هست که همواره نقش احزاب و سازمان های که از بالا و در انزوای کارگران و زحمتکشان، و به طور پا در هوا ساخته شده بود به اسم «کمونیسم»، «سوسیالیسم»، «کارگری»، «سوسیالیسم کارگری»… و ده ها جریان دیگری خود را مدافع چپ و کارگران میدانست به شدت انتقاد کرده است، و این نقد مارکسیست ها در شرایطی که پیش آمد و کاملن کارگران در اعتلای انقلابی در این خلاء قدرت قرار گرفتند، اما از دست شان چیزی ساخته نبود، بیشتر صحت خود را میابد.
اینجا است که مارکسیست های انقلابی از این شکست و شرایطی عینی که آماده انقلاب بود، از دست رفته و بنابر غیبت رهبری انقلابی و حزب لنینی؛ حزبی که زیر اسم «بلشویک» در روسیه، در اکتبر ۱۹۱۷، انقلاب بزرگی که یگانه و تنها ترین انقلاب سوسیالیستی در جهان بود را به پیروزی رساند.

* نظر به اینکه از این شرایط افتراق و شکاف های عمیق که میان نیروی چپ و ضد سرمایه داری وجود دارد خارج شویم؛ باید نوع سازماندهی خود را به نفع یک برنامه عملی (با در نظر داشت جو به شدت اختناق و سرکوبگرانه) و به فعالیت های عملی که ارتباط با جنبش کارگری و زحمتکشان و توده وسیع زیر ستم و ارتجاع و استثمار دارد تغییر دهیم. در واقع نوع سازماندهی در این شرایط خاص لزوما نوعی از سازماندهی ضدفاشیستی و بسیار مخفی خواهد بود.
* با برپایی حکومت طالبانی به صراحت گفته می توان که طالبان تروریست عملن برنامه های سرکوب گرانه بلافاصله علیه مردم افغانستان، بخصوص علیه نیروهای کمونیست و چپ و ضد ارتجاع در آینده نزدیک برقرار میکند و توده های وسیع افغانستان با نفرتی که از این دشمنان مردم دارند بسیار مشکل است که زنده گی با رفاه را داشته باشد. بنا اغتشاش ها و اعتصاب ها در آینده علیه این گروه تروریست شکل میگیرد.
* مارکسیست های انقلابی در ظرف کمیته اقدام کارگری افغانستان که تجربه شرکت و دخالت در اعتراضات و اعتصابات وسیع که در رژیم سرمایه داری قبل رخ داده بود، کسب کرده این است که همیشه روی هسته سازی جوانان سوسیالیست و فعال علیه دولت سرمایه داری و فاشیستی تاکید کرده که باید با پیشتازان کارگری و سازمانده های اعتراضات و اعتصابات برقرار شود که این گام های اولیه برای حرکت کردن بسوی تدارک و ایجاد حزب پیشتاز انقلابی (حزب لنینی) است.
* برنامه این حزب هم از درون مبارزات روزمره اعتصابات و اعتراضات و حتی شرکت خود کارگران در مبارزه شکل می گیرد. اگر در به غیر از این اصل حزب ساخته شده و برنامه ساخته شده که به محدود روشنفکران تعلق میگرد که ارتباطی با اساس توده های وسیع جامعه نداشته و در چنین شرایط عینی و اماده برای یک انقلاب سوسیالیستی فرصت ها حیف شده و یک رژیم ارتجاعی با یک رژیم خونخور تر با تبانی امپریالیسم در کشور شکل میگرد که برنامه آنها تداوم جنگ و فقر و استثمار و ستم طبقاتی است.
* از این جهت گفته می توان آنچه که مشاهده شد در این روز های اخر و ورشکسته شدن دولت سرمایه داری ناقص الخلقه تحت رهبری غنی و تبدیل شدن رهبری آن در دست ارتجاع دیگر تحت اسم طالب، همان بحران های وجود داشته قبل عمیق تر شده و جنگ شدت یافته است، فقر و فرار زحمتکشان از کشور عمیق تر شده است. این رژیمی که معرفی می شود به یقین هم نمی تواند همانند رژیم قبلی از عهده حل این بحران های شکل گرفته بیرون بیاید و این هم بستگی بسیار جدی به عوامل گوناگون، بخصوص عوامل فروپاشی شده اقتصادی دارد.
* کارگران بیکار هستند، بی خانه هستند، آواره از شدت افزایش جنگ هستند، زیر خط فقر زنده گی میکنند، حقوق اطفال و زنان و سایر انسان ها و اقلیت های قومی و زبانی اینجا پای مال هست و از این قبیل صدها بحران دیگر در سطح کشور وجود دارد که هرگز در ساختار دولت های ارتجاعی و سرمایه داری نمی تواند حل شود.
* کارگران و سایر زحمتکشان برای حل بحران هایی که تذکر رفته و وجود دارد باید متحدانه برای مبارزه با گروه تروریستی طالب که حالا میراث دار دولت سرمایه داری ارتجاعی و شبیه تروریستی شده اند خود را برای رویارویی سخت و بیرحمانه سازمان دهند. در کنار کارگران پیشرو آنچه که احزاب و سازمان های که خود را حامی جنبش کارگران و زحمتکشان افغانستان میدانند در بهترین حالت هر چه عاجل تر سازمان ها و احزاب خود ساخته و پرداخته خود را منحل ساخته و‌درکنار کارگران و‌زحمتکشان برای تدارک و ایجاد یک حزب پیشتاز، هم در داخل کشور هم در بیرون از کشور تلاش های بی پایان خود را به خرچ دهند زیرا که با این اهداف می شود کارگران در افغانستان در رهبری قرار گرفته، یک انقلاب خود آگاهانه با اتحاد سایر اقشار تحت ستم جامعه سازماندهی کنند و اولین دولت دیموکراتیک کارگری را ایجاد کنند.
* گرایش مارکسیست های انقلابی و کمیته اقدام کارگری افغانستان با پیگیری این برنامه وسیع ضد سرمایه داری همواره برای تدوام مبارزه و بدست اوردن این اهداف از سالهای گذشته، هرچند با یک نیروی محدود اما با یک برنامه مشخص شده مبارزات خود را ادامه داده که می توان از همکاری های همه جانبه رفقا کمیته اقدام کارگری ایران و بخصوص پروژه بین المللی «احیایی مارکسیستی» برای رساندن مفاهیم اساسی مارکسیسم انقلابی نیز یاد کرد که همواره در‌کنار کارگران و‌زحمتکشان و مبارزات واقعی ضد سرمایه داری افغانستان حمایت های اساسی کرده اند و از تجارب شان در جنبش کارگری افغانستان برای بهتر کردن صفوف مبارزه استفاده و تعین کننده است.

* کارگران، روشنفکر کارگران و مبارزین ضد سرمایه داری حالا وقت آن فرا رسیده تا برای مسنجم شدن و متحد شدن اتحاد عمل هایی را علیه گروه تروریستی حاکم در خارج از کشور تدارک دیده و اعلام مجدد به تعهدهای خود در برابر ستم طبقاتی سرمایه داری ارتجاعی افغانستان و برنامه های شوم کشورهای امپریالیستی جهان، بخصوص امپریالیسم امریکا کرد.
* برای تدارک و ایجاد حزب پیشتاز انقلابی در بدنه جنبش کارگری باید برنامه های ضد سرمایه داری یکجا با کارگران و سایر زحمتکشان بصورت فوری در دستور کار قرار داد.

گرایش مارکسیست های انقلابی افغانستان
سنبله ۱۴۰۰

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران