شرکت و مطالبات مارکسیست ها در حرکتهای اجتماعی / مازیار رازی

سخنی کوتاه در باره نظریات مارکس در مورد  برنامه انتقالی

در طی چهل سال گذشته ما  شاهد حرکت های اجتماعی بسیاری در جامعه بوده ایم. از جمله:  اعتصابات کارگری، جاده بستن هاِ ، تظاهرات، قیام و  اعتراضات دانشجویی،  زنان و اقلیت های تحت ستم  و غیره. سؤالاتی که طرح می شود این است که: جایگاه مارکسیست های انقلابی در قبال این حرکت های اجتماعی چه باید باشد؟  و اگر جایگاه آنها شرکت در تظاهرات و حرکت های اجتماعی است، مطالبات آنها چه باید باشد؟

در پاسخ باید بگویم که جایگاه مارکسیست های انقلابی متکی به یک سلسله روش های دخالت گری  است که توسط  کارل مارکس طرح شده اند. در واقع،  مارکس یکی از  نادر تئوریسین های جنبش کارگری بود که تئوری را جدا از دخالت گری و عمل مشخصی  طرح نمی کرد.

این متدولوژی را ما باید در واقع روشن بکنیم و بر اساس این متدولوژی از انجایی که مارکسیست هستیم دخالت گری روزمره را تأیید می کنیم. مانیفست کمونیست پس از اینکه تحلیل های عمومی جامعه سرمایه داری و بحران سرمایه داری را ترسیم می کند، مشخصا وارد حوزه عملی کمونیست ها در میان توده ها می شوید.

مایل هستم نقل قولی از  بخشی از مانیفست حزب کومونیست بخوانم و بر اساس این نقل قول ببینیم که حالا جایگاه ما  امروزه  چه هست و مطالباتی که ما در دخالت گری در جنبش های اجتماعی می خواهیم داشته باشیم چگونه باید باشد.

مارکس در مانیفست کمونیست در بخش پرولتاری و کمونیست ها که در سال ۱۸۴۸ نوشته شده چنین می گوید: «کمونیست ها از یکسو، یعنی در عمل پیشرفته ترین و قابل اعتماد ترین بخش حزب های طبقه کارگر هر مملکت را تشکیل می دهند و در واقع بخشی هستند که دیگران را به حرکت در می آورند. »

این همین یک جمله نشان می دهد که جایگاه در قبال حرکت های توده ای چگونه باید باشد. یعنی ما در واقع در قبال حرکت های اجتماعی  بی تفاوت نیستیم ما در تمام حرکت های اجتماعی شرکت می کنیم.

وجه تمایز ما با توده ها و کسانی که این حرکت های اجتماعی را سازمان می دهند و در آن شرکت می کنند تنها در یک چیز است و این هست که ما به عنوان مارکسیست ها باید پیشرفته ترین و قاطع ترین  بخش این حرکت ها هستیم.  به عبارت دیگر ما باید پرچم دار این حرکت ها باشیم و این یکی از مسائلی است که بسیاری از کسانی که خود را مارکسیست می دانند به آن توجه نمی کنند.

برخی از «روشنفکران» تصور می کنند که مارکسیست ها کسانی هستند که دسترسی به تئوری پیدا کرده  و کار آنها صرفا تئوری پردازی است و از طریق طرح مطالبات به زعم خودشان «درست» برای جنبش.  و نقش جنبش و حرکت های اجتماعی هم این است که این تئوریسین ها را بپذیرند و عقاید آنها را اجرا کنند.

این برخورد در مغایرت با نظرات اولیه مارکس در مانیفست کمونیست است. یعنی خود مارکس بطور اخص اشاره می کند که ما امر دخالت گری را باید انجام دهیم و نه تنها در میان توده ها باشیم در میان حرکت های توده ای باشیم،  بلکه  باید از پرچم داران آن مبارزه  هم باشیم.

این قسمت اول از این نقل قول نشان می دهد که روش کار ما چگونه باید باشد، یعنی اگر حرکت های اجتماعی: حرکت معلمان، پرستاران، زنان، دانشجویان و مشخصا کارگران در جامعه صورت میگیرد، مارکسیست های انقلابی باید حاضر باشند، نه تنها باید حاضر باشند بلکه باید رهبری این حرکت ها را به دست بیاورند یعنی اعتماد توده ها را جلب کنند برای اینکه رهنمود دادن های آنها پذیرفته شود.

نکته دیگر اینست که کارل مارکس در همین بخش پرولتاریا و کمونیست ها اشاره می کند که: « از سوی دیگر یعنی از دیدگاه نظری آنان (یعنی کمونیست ها) نسبت به توده عظیم پرولتاریا این امتیاز را دارند که به روشنی مسیر حرکت و شرایط موجود و نتایج نهایی و کلی نهضت پرولتاریا را درک می کنند».  این هم یک موضع مهمی است و یک روش مشخصی است که باید رعایت کنیم . و آن این است که ما صرفا وارد حوزه عملی به طور عمومی نمیشویم. بله با نظرات خاصي وارد می شویم که تفاوت ما با توده ها و کسانی که در حرکت ها هستند این هستش که این امتیاز را داریم که به روشنی «هدف نهایی» را درک می کنیم، نه تنها هدف نهایی را درک می کنیم بلکه «مسیر» رسیدن به اون نتایج و چشم انداز هم در نظر می گیریم.

 

این موضوع موضوع دیگری است که قابل تأمل و آن هم به این ترتیب است که در واقع ما به عنوان مارکسیست ها، هم  وارد عمل انقلابی دخالت گری در میان توده ها می شویم هم در سطح عملی باید در مبارزات قرار بگیریم و مبارزات طفره نرویم و جدا نکنیم خودمان را از توده ها، هم اینکه به دلیل داشتن این چشم انداز ها حلقه رابط شرایط عینی موجود و آگاهی فعلی توده ها را درک بکنیم و تشخیص بدهیم که قدم بعدی چیست و آنها  را رهنمود بدهیم. در واقع تفاوت ما به عنوان مارکسیست ها با توده  ها در این امر نهفته و تفاوت ما با کسانی که خود را مارکسیست قلمداد می کنند اما به دلایل مختلف از شرکت در میان توده ها طفره می روند از جمله اینکه مطالبات توده ها منطبق با نظام شورایی نیست، یا مفهوم سوسیالیزم را توده ها درک نمی کنند، یا اینکه توده ها مطالبه و شعار سرنگونی را مطرح نمی کنند یا انقلاب سوسیالیستی رامطرح نمی کنند وغیره. این قبیل «روشنفکران» نتیجه می گیرند که به جای دخالتگری مستقیم در خانه ها بنشینیم (در دنیای مجازی) و توده ها را رها کنیم تا خودشان مسائل خودشان را حل کنند.

این یک برخورد کاملا انزوا گرایانه و کاملا فرقه گرایانه است، که ما خودمان را به عنوان مارکسیست های انقلابی باید از این روش از بالا و قیم مآبانه توسط برخی جریانات کمونیستی جدا کنیم.

از سوی دیگر انحراف دیگری که به وجود می آید این است که برخی به دلیل اینکه فکر می کنند که باید در میان توده ها باشند بدون اینکه پیش شرط های مشخصی را تعیین کنند، بدون اینکه رهنمود های مشخصی که از آگاهی فعلی  توده ها شروع می شود انجام دهند. این عده خود را میان توده ها منحل می کنند. یعنی در واقع دنباله روی می کنند از توده ها این امر هم آن روی سکه این انحراف است.

در صورتی که مارکسیست های انقلابی متکی به همین نقل قول هایی که خود مارکس در مانیفست اشاره می کند، اولا باید دخالت  مستقیم کنند، و دخالت مشروط و حساب شده و هدفمند داشته باشند. به عبارت دیگر ما وقتی مبارزات مشخص اجتماعی را در جامعه می بینیم مسلما خود را باید آماده کنیم برای دخالت گری در این حرکت ها و از طرف دیگر با برنامه دخالت کنیم یعنی در واقع قدم بعدی را تحلیل کنیم که چه می تواند باشد، که از آگاهی فعلی توده ها شروع می شود و پلی ایجاد بکنیم بین آگاهی فعلی و هدف نهایی، یعنی انقلاب سوسیالیستی. این درواقع هنری است که مارکسیست های انقلابی باید داشته باشند و به کار ببرند.

 

آبان ۱۳۹۸

 

متن پیاده شده از فایل شنیداری رفیق مازیار رازی در تالار مارکسیسم انقلابی  توسط  رفیق امید صالح

 

مارکس و برنامه انتقالی / مازیار رازی
تالار مارکسیسم انقلابی
با ما در تلگرام تماس بگیرید
https://t.me./Marxist_Enghelabi

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران