مقاومت کارگران در مقابل دولت سرمایه داری ادامه دارد!

اعلام مجازات بیش از یک قرن زندان وشلاق برای دوتن از کارگران هفتتپه و پنج نفر روزنامهنگار، موجی ازخشم و انزجار در درون طبقه کارگر و دیگر اقشار و طبقات جامعه برانگیخت. سندیکای مستقل کارگران نیشکر هفتتپه دربیانیه اخیر خود میگوید «مدافعان نظام سرمایهداری با چنین احکامی به صاحبان سرمایه پیام میدهند که درایران، ما باتمام توان حافظ سرمایهداران هستیم و صدای حقطلبی کارگران دراعتراض به ستم، استثمار و کار ارزان را با اخراج، زندان وشلاق و درصورت لزوم با اعدام جواب خواهیم داد». آن ها میگویند حاکمیت مدافع سرمایه داری «با صدور اینگونه احکام به صاحبان زروزور میگویند که ما کمر تمام کسانی را که برعلیه مالکیت خصوصی قد علم کردهاند خواهیم شکست». ولی چه رویای باطلی؛ چرا که احکام سنگین صادر شده علیه کارگران هفتتپه و حامیان آنان چیزی نیست به جز نشانه وحشت رژیم از انفجار اعتراضات کارگری. کارگران هفتتپه همچنین اعلام کردهاند که «ما پیامی را که به قصد ایجاد رعب ارسال کردید دریافت کردیم و آنرا به فاضلابهای هفتتپه و شوش و اهواز و خوزستان سپردیم! آیا پیام ما به شما به اندازه کافی صریح و روشن است؟ ازاین بیشتر بترسید زیرا که ما متوجه ترس و وحشت و دستپاچگی شما شدهایم». و میثم آلمهدی شجاعانه اعلام می کند: « گذشت دورانی که کارگر ذلت تحمیلی شما استثمارگران را بپذیرد».
بدیهی است که پیام های مقاومت اسماعیل بخشی و دیگر هم رزمانش نشان می دهد مبارزه برای کارگران برای رهایی طبقه کارگر و استقرار قدرت سیاسی شان آغاز شده است. لازم به ذکر است که این رهایی نیاز به تدارکاتی دارد که توسط حزب پیشتاز کارگری متشکل از اسماعیل بخشی ها به هدف نهایی خواهد رسید.
این باربرخلاف گذشته، که حاکمیت میتوانست با استفاده ازشیوههای ایجاد وحشت و تفرقه در بین دیگر اقشار زحمتکش، پیشروان کارگری را سرکوب کرده و در فضایی آکنده از سکوت و ترس به جولان بپردازد؛ بسر رسیده است. اینک همه اقشار دیگر از جمله زنان، معلمان، دانشجویان، بازنشستگان، روشنفکران ونویسندگان پا به عرصه مبارزه گذاشته و یکصدا فریاد برآوردهاند که دیگرکارگران را تنها نخواهند گذاشت.
گذشت آن دورانی که بتوان شاهرخ زمانیها را در زندانها کشت و صدای اعتراضی نشنید، بسرآمده آن دوران که بتوان هزاران زندانی بیگناه را به جرم دگراندیشی قتلعام نمود و سپس جنازهها را در گورهای دستجمعی مدفون کرد، و با وحشت سنگهای گورشان را نیز با بولدوزر درهم کوبید و به مادران و پدران داغدار مجالی برای گریستن برگورعزیزشان را نداد.
این موج برخاسته و سرنشستن ندارد، وهر حرکت و تقلای جدید نظام به عکس خود تبدیل شده وآنان را قدمی نزدیکتر به پایان محتومشان میکند.
اینک رژیم هراسان تلاش میکند با عقب نشینی که از طرف مردم، بویژه کارگران بر وی تحمیل شده است، موج خروشنده این اعتراضات را کنترل کرده و به خیال خودش، پس ازنفس تازه کردن یورش جدیدی را آغازنماید. و به همین علت است که دجالان و پااندازان به تکاپو افتادهاند، چرا که میدانند پایان سیطره این نظام، پایان پااندازی آنان نیزخواهد بود.
صادق زیبا کلام مشفقانه به محمد خاتمی می گوید «سکوت اصلاحطلبان دربرابراحکام باورنکردنی فعالین کارگری هیچ توجیه اخلاقی، سیاسی، مدنی وانسانی ندارد. مهمترین وظیفه اصلاح طلبان دموکراسیخواهی است. باور کنید لطمه این سکوت به اصلاحات بیشتر از حمایتتان از روحانی است». به نظر میرسد که وی هنگامیکه که همین کارگران با شعار «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» شکوهمندانه و با فریاد در خیابانها انزجار خود را از کل حاکمیت اعلام میکردند، یا در گوشهایشان پنبه پر کرده بودند و یا در خواب خرگوشی بسر میبردند. جمعی دیگر از نمایندگان مجلس، اصلاحطلب و اصولگرا، درنامهای به رئیسی، رئیس قوه قضائیه درخواست رسیدگی عاجل به این پرونده و امکان برقراری محاکمهای عادلانه را نمودهاند. آن هم در زمانی که کارگران کل نظام، از جمله قوه قضائیه و مسئول آن، رئیسی یکی از جلادان «هیئت مرگ» را مورد سئوال قرار داده و خواهان برچیده شدن تمامیت آنان هستند.
وزیر کار در نامهای به رئیس قوه قضائیه احکام سنگین علیه کارگران نیشکرهفتتپه را شوکآفرین و اعتراض را حق کارگران خواند. ایشان گویا از سیاره دیگری میآیند و خبر ندارند که اسماعیل بخشی کارگر مبارز هفتتپه همین چند ماه پیش به جرم همان اعتراضی که حق مسلم کارگران است شوک الکتریکی داده شد و سپس به جرم افشای همان جنایات دوباره دستگیر شده و مورد شکنجه قرار گرفت. باید پرسید که چرا وزیر کار در آن زمان خفقان گرفته بود. سیرک مسخرهای به راه افتاده، مانند دوران سقوط شاه؛ موشها خطر را احساس کردهاند وبرای نجات جان خود از یکدیگر پیشی می گیرند و حتی همدیگر را لگدمال میکنند تا از مهلکه خطر بگریزند، آنچنان مسخره که چهره آشنایی مانند حسامالدین آشنا مشاور روحانی که نردبان ترقی را با پیوستن به سپاه و شکنجه مخالفین و مبارزان آغاز کرده و سرانجام به معاونت وزارت اطلاعات و سپس مشاور رئیس جمهور یکی یکی طی نمود می گوید :«امروز سخن فقط از هفتتپه قضاوت نیست بلکه مشکل از هفتخوان عدالت است».
اما همه این دریوزگان جواب خود را پیشاپیش از کارگران گرفتهاند «کارگر میجنگد، میمیرد، ذلت نمی پذیرد». آنان در کوره مبارزات روزمره کاروزندگی دریافتهاند که تنها با اتکا به قدرت متشکل خود و دیگر اقشار زحمتکش جامعه است که میتوانند به جامعهای برابر و عادلانه دست یابند ودراین راه قدم برداشتهاند، رودخانه قدرت آنان به حرکت درآمده و سربازایستادن ندارد و جویبارهای کوچک دیگر نیز در مسیر بدان میپیوندند.
گرایش مارکسیستهای انقلابی ایران با اعلام انزجار خود از چنین احکام ظالمانهای دوشادوش کارگران در این نبرد سرنوشتساز شرکت کرده واعلام میدارد که شرکت در هرگونه حرکت مترقی و انقلابی به حمایت از کارگران و زحمتکشان ایران وظیفه هرفرد و سازمانی است که به آمال پیروزی طبقه کارگر و کمک به برقراری جامعهای عاری ازستم طبقانی متعهد بوده و درراه تحقق آن مبارزه میکند.
* کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد!
*پیش به سوی تدارک حزب پیشتاز کارگری!
* پیش به سوی سرنگونی دولت سرمایه داری!
* پیش به سوی استقرار نظام شورایی!
گرایش مارکسیست های انقلابی ایران
۲۱ شهریور ۱۳۹۸
https://t.me/Marxist _Enghelabi
آخرین دیدگاه ها