زنده باد هپکو! مستحکم‌‌تر باد مبارزات کارگران ایران!

حرکت کارگران آذرآب درحمایت از کارگران هپکو و شعارهای آنان مانند “زنده باد هپکو”، “برقرار هپکو” و “پایدار هپکو” که در میدان مرکزی شهر اراک طنین انداخت، باری دیگر بر اهمیتِ به هم‌ پیوستن حرکت‌های متحد و منسجم کارگران تاکید نمود. کارگران آذرآب که طی چندین روز تجمع درمیدان مرکزی اراک خواهان دریافت حقوق معوقه خود و همچنین لغو خصوصی‌سازی مجتمع مذکور بودند، با اعلام حمایت از حرکت کارگران هپکو نشان دادند که به این درک و آگاهی رسیده‌اند که تحقق خواست‌های آنان، ولو هرچند ناچیز، چون دریافت حقوق معوقه، بجز  از طریق اعتراضات مشترک و حمایت از یکدیگر امکان‌ پذیر نخواهد بود.

علاوه برآن، طرح نفی خصوصی‌سازی در شعارهای کارگران آذرآب و هپکو، حتی بدون مطرح کردن آلترناتیو برای خصوصی‌سازی، نشان‌گر درک جمعی آنان در  مورد سؤال قرار دادن دولت سرمایه داری و مالکیت خصوصی است. آنان درجریان تولید و عمل اجتماعی به عینه دریافته‌اند که چنین شکلی از مالکیت هرگز به نفع آنان نبوده و نخواهد بود؛ چرا که صاحبان کارخانه‌جات، حتی اگر بپذیریم واقعا به قصد ادامه تولید و نه مقاصد دیگری واحد تولیدی را به قیمتی نازل خریداری کرده‌اند، در هنگام بحران و برای نجات خود در ابتدا از جیب کارگران مخارج می‌کنند. آنان یا دست به اخراج کارگران زده و واحد تولید را تعطیل می‌کنند و یا از پرداخت دستمزد آنان که بنابه قرارداد صددرصد غیرعادلانه خودشان تعیین شده، سرباز می‌زنند، آن هم در زمانی که حقوق مدیران عالی‌رتبه تمام و کمال پرداخت می‌شود. صاحبان سرمایه به درستی از شکل‌گیری چنین درکی هراسان شده‌اند، چرا که می‌دانند بین این آگاهی و قدم بعدی، یعنی طرح مطالبات  انتقالی چون تشکیل شوراها و کنترل کارخانه‌جات توسط کارگران، آن‌چنان که در مجتمع صنعتی نیشکر هفت‌تپه اتفاق افتاد، دیوارچینی حائل نشده، و دیر نیست که این درخواست‌ها به طور گسترده مطرح شده و به یک واقعیت عینی تبدیل گردد وبساط مناسبت سرمایه‌داری را درهم پیچیده و آن را روانه زباله‌دانی تاریخ بنماید؛ از این‌روست که آنان از برداشتن هیچ قدمی برای سرکوب این آگاهی در درون طبقه کارگر ابایی نداشته و در صفی متحد، علیرغم همه مخالفت‌ها و مجادلات درونی، در این جهت گام بر‌می‌دارند؛ و مجددا به همین علت است که دولت سرمایه‌داری جمهوری اسلامی، به عنوان حامی چنین سرمایه‌داران و چنین مناسباتی، علیرغم همه تضادهای حاد درونی، بر سر مقوله سرکوب کارگران متحد بوده و بلافاصله قدم به میدان می‌گذارد وتلاش می‌کنند  تا با دستگیری، شکنجه وزندان، به منظور ایجاد رعب و وحشت، از برداشتن این قدم نهایی ممانعت به عمل آورند. نمونه‌های اخیر محاکمات کارگران نیشکر هفت‌تپه و روشنفکران مدافع آنان و احضار مجدد کارگران فولاد به دادستانی انقلاب و طرح اتهاماتی مانند “اقدام علیه امنیت کشور” که در واقع اقدام علیه منافع و امنیت سرمایه‌داران می باشد، گواهی بر این ادعاست.

در چنین شرایطی لزوم ایجاد اتحادی سراسری در جهت متشکل نمودن حرکات پراکنده و منفرد، درجهت حصول پیروزی نهایی، با تکیه بر تشکیلات مخفی محلی و ارتباط مخفی بین کارخانجات از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. اهمیتی که پیشروان کارگری مانند اسماعیل بخشی، محمد خنیفر، میثم‌آل‌مهدی و ده‌ها کارگر آگاه و فعال دیگر بر آن واقف بوده وپای می‌فشرند.  میثم‌ آل‌مهدی در پیام اخیر خود درحمایت از حرکت کارگران هپکو می‌گوید:

“رفقا و همکاران عزیز!

ما از روز اول تا لحظه‌ی پیروزی هم‌پیمان ایستادیم و تحت هیچ شرایطی هیچ یک از رفقایمان را تنها نخواهیم گذاشت. اگر امروز احضاریه‌ای برای رفقایمان ارسال شده، این احضاریه‌ها ناشی از تحرکات این روزهای کارگران در سطح وسیع است و اینها فقط می‌خواهند طبقه کارگر را با این سرکوب‌ها مرعوب کنند و بترسانند.

اما اگر چنین کاری را بکنند و این سیاست را ادامه دهند، بزرگترین اشتباه را مرتکب خواهند شد. چون ما در گذشته اعلام کرده و فریاد زده‌ایم که دیوار اتحاد ما را حتی تانک‌ها هم نمی‌توانند بشکنند. فریاد‌های متحدانه ما برگرفته از احساسات نبوده بلکه آن‌را از راه شعور و درک‌مان در راه مبارزه برای حق خود به‌دست آوردیم و هرگز هیچ یک از رفقایمان را تنها نخواهیم گذاشت. اگر امروز شما زندان دارید، تهدید می‌کنید، سرمایه دارید، اگر نیرو و تجهیزات برای سرکوب دارید؛ ما بزرگتر از تمام این قدرت‌ها را در اختیار داریم و آن قدرت اتحاد و اعتصاب است. گذشت دورانی که به کارگر به چشم برده نگاه کنید و کارگر بردگی خود را پذیرفته باشد. کارگر می‌ایستد، می‌میرد، ذلت نمیپذیرد! این قبیل شعارها برای سرمایه‌داران ایران شناخته شده است.”

و درست در چنین شرایطی که پیشروان طبقه کارگربه اهمیت یک تشکل سراسری پی برده و بر لزوم اتحادعمل از طریق مشارکت عمومی کارگران در شورا ها تاکید می‌ورزند، روشنفکران به‌ٔاصطلاح کارگری، در کنج احزاب خودساخته از بالا، درخواب و خیال کسب قدرت و اجرای برنامه‌های رفاهی از پیش تعیین شده، دست‌وپا می‌زنند و فراموش می‌کنند که همه این تغییرات به همت و رهبری طبقه کارگر امکان‌پذیر خواهد بود و هیچ جناح، دسته یا حزبی نمی‌تواند به عنوان وکیل طبقه، این مهم را برعهده بگیرد.

شکاف عظیم بین سطح آگاهی و بینش طبقه کارگر و روشنفکران به‌اصطلاح  «چپ »باری دیگر اهمیت و لزوم پیوندی ارگانیک و تنگاتنگ بین این دو گروه اجتماعی را در دستور روز قرار می‌دهد. تجربیات چهل ساله گذشته روشنفکران، چه در داخل و چه خارج از ایران، و مهمتر از همه، تجربیات غنی و پر بار مبارزاتی کارگران درجریان عمل اجتماعی تولید، بویژه در دهه اخیر، باری دیگر ثابت می‌کند که پیروزی انقلاب اجتماعی و سیاسی در ایران تنها از طریق تکیه بر رهبری طبقه کارگر و با اتکا به شوراهای کارگری امکان پذیر خواهد بود ولاغیر. همه این ادعاهای بزرگ‌منشانه و بی‌اساس چیزی نیست به جز نادیده گرفتن وظیفه اصلی، یعنی کمک به تشکیل هسته‌های مخفی کارگران پیشرو و تلاش در برقراری رابطه بین این هسته‌ها و روشنفکران کارگری با هدف تشکیل حزب راستین طبقه و ایجاد پلاتفرم عمل مشترک.  و در انتها باید گفت که نظریاتی از این دست نتیجه‌ای به جز به هرزبردن نیروهای بالقوه انقلابی، تعویق امر انقلاب و ادامه سلطه سرمایه‌داری ودیکتاتوری جمهوری اسلامی را به دنبال نخواهد داشت.

 

*زندانیان سیاسی بی‌قید و بی‌وثیقه آزاد باید گردند!

*پیش به سوی اتحاد سراسری در حمایت از کارگران زندانی!

*پیش به سوی اعتصاب عمومی!

*زنده باد سوسیالیسم!

 

گرایش مارکسیست های انقلابی ایران

۱۶ شهریور ۱۳۹۸

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران