در پاسخ به عناصر مشکوک تخریبگر!
اطلاعیه گرایش مارکسیست های انقلابی ایران
اخیراً موج تخریبگری سازمانیافتهای در بخشی از فضای مجازی پر مخاطب در ایران بر علیه سخنگوی گرایش مارکسیستهای انقلابی به راه افتاده و ما را بر آن داشت تا ضمن نگارش سطور زیر پرنسیپ مورد نظر خود در این خصوص را بیشتر تدقیق کنیم.
در مسیر مبارزه با نظام سرمایهداری یکی از دم دست و متداولترین موانع عناصر نقابدار تخریبگر است. آنها را میتوان در طیف گستردهای مشاهده کرد. بخشی از آنها مدعی کمونیسم و مارکسیسم هستند و بخشی هم مستقیما به دستگاه اطلاعات وابستهاند. هرجا که موضوع تخریبگری صورت میگیرد، مستقیم یا غیر مستقیم دیگر فرقی ندارد؛ عمل تخریبگر بلقوه یا بلفعل در خدمت دستگاه اطلاعات دولت سرمایهداری حاکم است. گرایش مارکسیستهای انقلابی بارها با این تخریبگریها مواجه شده است. چه از سوی عناصر نقابدار و چه حتی از سوی عناصری که در گذشته به خود نزدیک بوده و بعدها با جدا شدن مسیرشان راه بازگشت به نقض موازین و پرنسیپهای کمونیستی را با سرعت برق و باد طی کرده و در مواردی به تخریبگری از موضع ضد انقلابی رسیدهاند. ایشان اکنون به صورت آشکار ( هرچند پنهان شده در پشت عکس مارکس) مشغول لو دادن افرادی هستند و اصرار دارند ثابت کنند فلان شخص همان شخص فلانی است تا نیروی اطلاعاتی را به سوی هدف مشخصی متمرکز کنند و به زعم خود ضد تاکتیک زده باشند! دروغها گوبلزی و افتراهای بیپایهی آنها که حتی در اطراف خودشان هم قابل اثبات نیست، مستقیما جهت تخریب گرایش و تامین ملزومات سرکوب دستگاه سرکوبگر رژیم به کار برده میشود.
گرایش مارکسیستهای انقلابی به نسبت رادیکالیسم انقلابی خود دشمنانی در طیفی پراکنده دارد. یک بخش آن سنتاً در گرایشات استالینیستی و مائوئیستی فعالیت کردهاند و به نسبت اوج و کاهش در فعالیت این گرایش واکنشات هیستریکی از خود نشان دادهاند. افراد مخرب پلیس سیاسی که در قالب سیاسی منفرد، با نقاب و به صورت فیک به امر تخریبگری مشغول هستند همواره این گرایش را دنبال کرده و در مواقع مختلف دست به تخریب آن زدهاند. بخش دیگری از آنها با نام و چهره مستعار و نشسته در تاریکی تحت پوشش «نقد» همهی تلاش خود را معطوف به خنثی کردن گرایشات انقلابی میکنند. تا جایی که به موضوع «مخفی کاری» بر میگردد، این قابل فهم است که کسانی با نام مستعار و چهره نامشخص، و حتی گرایش نامعلوم وارد عرصه «نقد» شوند. از این بگذریم که ایشان با خود این تناقض زمخت را حمل میکنند که گیریم در «نقد و نظر» حق با آنها باشد، به این ترتیب با پذیرش «نقدشان» به کدام نظر و گرایش شکل گرفتهشان باید تمایل پیدا کرده و آن را پذیرفت و در کجا باید آن را ملاقات کرد! در مرکز متناقض فعالیت آنها موضوع پذیرفتن نظرات یا تکامل آن و نقد نیست، بلکه تخریب یک گرایش انقلابی موضوعیت اصلی فعالیتشان را تعیین میکند.
یکی از ملزومات اصلی عرصه نقد و نظر امکان شناخت کافی از نقاد و نظریهپرداز است. به این معنی که تا طرف نقد و نظر معلوم نباشد کیست و دارای چه گرایشی است، نقد وی حتی اگر دارای عناصر صحیح و اصولی هم که باشد باز فاقد اعتبار یک نقد مارکسیستی خواهد بود. در نتیجه مخفی بودن چهره و نام نقاد خود موضوع مقدماتی نقد و شک و شبه خواهد بود و در چنین محیطی اصل بحث و نقد به حاشیه خواهد رفت. با اینحال این وضعیت هنوز قابل تحمل بوده و نمیتوان آن را در کادر تخریبگری تحت پوشش نقد و نظر قرار دارد، بلکه شاید بتوان آن را در ردیف آماتوریسم روشنفکرانه دستهبندی کرد. اشکال آن به طور کلی فاصله نازک «نقد و نِق» است؛ آن هم از اینرو که نقاد ناشناس با یک گرایش و نظر شناخته شده روبرو است بی اینکه طرف مقابل او شانس شناخت از هویت نقدکننده را داشته باشد تا اگر متوجه شد حق با او است بداند نظر چه کسی یا گرایشی را باید بذیرد. اما همینکه نقد کننده وارد فاز تخریبگری شد موضوع به کلی متفاوت میشود. به این معنی که هیچ امر تخریبگری، به خصوص با اسم و چهره فیک و مخفی در چارچوب فعالیت سیاسی-انقلابی قرار نمیگیرد و فعال این عرصه باید تلاش زیادی کند تا ثابت کند تخریبگریش فقط جنبه شارلاتانه دارد و هیچی بار از دستگاه اطلاعات حکومت را با خود حمل نمیکند. مثلا چرا باید چهره و نام کسی که میخواهد علیه لنین یا تروتسکی تخریبگری کند پنهان بماند، در کدام کشور با حکومت دیکتاتوری و حتی فاشیستی ممکن است آسیبی به کسی که علیه این اشخاص وارد نقد و تخریبگری میشوند وارد آید که ایشان خود را ملزم به پنهانکاری میدانند! بنابراین هرگاه واکنشی به یک جریان انقلابی از موضع تخریب آن جریان صورت بگیرد و تخریبگر در کاور و تاریکی نشسته باشد، به طوری که هویت او مورد تائید اشخاص و جریانات سیاسی شناخته شده نباشد، (صرفنظر از صحت مواضع آن جریانات سیاسی)، ما ایشان را در کاتاگوری نیروی سایبری وزارت اطلاعات جهت خنثی سازی فعالیت انقلابی شناخته و ایشان را با این هویت افشا خواهیم کرد. در این بین اگر کسی هنوز مایل بود با چهره پنهان وارد نقد عمل و نظریات یک جریان انقلابی با کارنامه و هویت شفاف شود، بدون اینکه عمل سیاسی خودش روشن باشد و بخواهد هویت خود را آشکار کند، یا باید مورد تائید دست کم یک جریان سیاسی شناخته شده باشد و یا مجاز به ورود در عرصه نقدی نخواهد بود که توام با تخریب و یا به بهانه نقد مشغول تخریبگری باشد. و چنانچه هنوز امر خطیر نقد برایش اولویت داشته باشد به سادگی میتواند این امر را به متحد و همفکر خود واگذار کند که برای او به دلایل مختلف آشکار شدن هویت بلامانع باشد و خود به سراغ حوزه دیگری از فعالیت برود.
۱۸ تیر ۱۳۹۸
آخرین دیدگاه ها