به مناسبت ۸ مارس: گزارشی از مسایل زنان ایران در سالی که گذشت

آخرین باری که زنان در هشت مارس به خیابان ها آمدند،۱۷اسفند۱۳۸۵و در خیابان بهارستان تهران بود،که در نهایت با ضرب و شتم بازداشت شدگان همراه بود.سال گذشته پس از ۱۱سال اولین فراخوان تجمع هشت مارس فعالان حقوق زنان در ایران اعلام شد که در این فراخوان از همه برابری خواهان می خواست که در مقابل وزارت کار اعتراض خود را به نابرابری،بی عدالتی و شرایط نامساعد زنان در بازار کار ایران اعلام کند که با وجود تجمع مسالمت امیز زنان،بار دیگر به خشونت کشیده شد. ۵۹زن و ۲۵مرد را دستگیر کردند که ۱۴زن را به زندان قرچک ورامین و ۵مرد را به زندان فشافویه منتقل کردند.محور مطالبات زنان،مطالبات معیشتی بود که هزاران نفر را در دی ماه همان سال به خیابان ها کشانده بود.از اینرو این تشکل وسیع توانست اقشار مختلف زنان کارگر در مراکز تولیدی زنان،زنان خانه دار،معلم و سرپرست خانوار و همچنین سایر فعالان جنبش های اجتماعی را گرد هم آورد تا مستقل از دولت بتواند آنها را حول خواسته های مشترکشان متشکل کند.

بعد از این تشکل هماهنگ زنان که در ۸مارس سال گذشته صورت گرفت ،ما در  سال ۱۳۹۷ما شاهد اعتراضات بخش عظیمی از زنان و همبستگی آنها در اعتصابات کارخانه هفت تپه ،شرکت ملی فولاد اهواز،شرکت هپکو،پتروشیمی ایلام و اقصا نقاط کشورمان در تجمعات بازنشستگان، معلمین،کارگران و یا سایر بخش‌های صنفی بودیم.

در ۲۳آبان ۹۷۱۳زنان مبارز و آگاه با حضور خود در تجمع کارگران نیشکر هفت تپه در صف مقدم مبارزه بودند.این حضور نیروی طبقاتی مبارزه را دو‌چندان کرده بود.سخنرانی شجاعانه ،پر محتوی و انرژی بخش زن‌ها عزم و اراده جمعی کارگران را بیشتر کرد و نشان داداعتصابات هفت تپه در عدالتخواهی پیشرو‌ و برنده شده است.یکی از زنان کارگر ،مطالبات کارگران را به شکل سخنرانی مطرح کرد و از همه کارگران خواست که به جنبش های اعتراضی کارگران بپیوندد.زنان کارگر و‌همسران کارگران در نیشکر هفت تپه بارها به اثبات رساندند که بدون حضور چشمگیر آنها مبارزه به سادگی پیش نخواهد رفت.

زنان در ایران به عنوان نیمی از جامعه در نیروی کار مختلف حضور دارند.آنها نه تنها از سیستم طبقاتی که از ستم جنسیتی در نظام سرمایه داری و مردسالار مذهبی نیز برخوردارند و این نظام با شدت عمیقی به فرودستی و سرکوب آنها می پردازد.در چند سال گذشته نظام اقتصادی-سیاسی سرمایه داری ایران با بحران عظیمی مواجه بوده .سقوط ارزش ریال به نقطه اوج خود رسیده و در این میان لبه تیغ این بحران ها بیش از همه متوجه افشار آسیب پذیرجامعه از جمله زنان مهاجر،زنان کار،زنان روستایی،زنان با مشاغل غیر رسمی بازار کار ،زنان بلوچ،سنی و اقلیت ها و مرز نشین ها بوده است.به گزارش ایلنا،زنان در بسیاری از بنگاهها و کارگاههای تولیدی مشغول به کارند و متاسفانه بیشتر آنها از حداقل حقوق قانون کار محرومند و به دلیل شرایط دشوار زندگی،به عنوان کمک خرج خانواده با حقوق بسیار ناچیز در ساعات طولانی مشغول به کارند.درامد زنان همچنین کمتر از مردان و نرخ بیکاری آنها بیشتر از مردان است.پرداخت حقوق پایین،عدم‌بیمه و سختی کار باعث می شود که بخشی از زنان از حضور در بازار کار منصرف شوند.به گزارش ایلنا،فعالیت زنان و‌کودکان در کوره پزخانه ها ۱۷ساعت کار سخت در قبال۳۰هزار تومان می باشد.امار نشان می دهد که زنان مهاجر نیروی کار ارزان‌تری در کارخانه ها هستند.انها حاضرند با روزی ۵ساعت کار ،۲۰۰هزار تومان دریافت کنند.جمعیت زنان بیکار در سال ۹۷به ۳میلیون و ۱۷۴هزار نفر رسیده.یعنی نرخ بیکاری که در پاییز ۹۳حدود ۱۰/۵٪ بود ،در پاییز ۹۷به ۱۱/۷٪رسیده و نرخ بیکاری زنان بیشتر از مردان است.در تاریخ ۱۲دی ۹۷صحبت های یک زن کشاورز رنجور در جریان تجمع کشاورزان اصفهان که می گفت ،ما بدبخت شدیم،کشاورزان بدبخت شده آمد ،شاهد این ادعاست.او می گفت دو جوان در اثر فقر خودکشی کرده اند.زنان کشاورز در خانه ها کلفتی می کنندو در خانه مردم کار می کنند.ما فقیرتر شده ایم.ما بیچاره شده ایم .چرا به داد ما نمی رسید!

حدود ۳تا ۳/۵میلیون زن خانوار در کشور زندگی می کنندکه از خدمات مناسبی برخوردار نیستند.ترک تحصیل دختران بیشتر از پسران است.معاون آموزش و پرورش متوسطه از ترک تحصیل ۱۵۱هزار و۴۶دختر در سال ۹۷خبر داد.میزان ترک تحصیل دختران به مراتب بیشتر از پسران است.عوامل ترک تحصیل دختران،پراکندگی روستاها،امکانات کم ،بحث فقر فرهنگی مثل ازدواج های زود هنگام دختران،استفاده از معلم مرد در مناطق دورافتاده به دلیل کمبود نیرو ،ممانعت خانواده ها از فرستادن دختران خود به مدرسه می باشد.جمعیت بیکار زنان تحصیل کرده،دو تا سه برابرفارغ التحصیلان بیکار است.۴۰٪فارغ التحصیلان با مقطع بالای تحصیلی بیکارند و ۲۰هزار دانش آموخته مقطع دکتری ،فاقد شغل است.شکاف جنسیتی ،به عبارتی رتبه میزان نابرابری در میان دو‌جنس زن و مرد که از سوی مجمع جهانی اقتصاد هر ساله مطرح می شود در ایران بسیار بالاست.بین۱۴۹کشور جهان،ایران رتبه۱۴۲یعنی پله هفتم از آخر را کسب کرده.این شکاف جنسیتی نه تنها بازگو‌کننده میزان نابرابری در میان دو جنس زن و‌مرد هست،بلکه میزان دور بودن کشور ایران از مسیر توسعه را هم نشان می دهد.علیرغم اینکه اکثر دانش آموختگان در ایران زنان هستند اما شکاف جنسیتی عظیم در زمینه اشتغال زنان وجود دارد.در بسیاری از موارد زنان حتی از همان دستمزدهای بسیار ناچیز کمتر از مردان هم برخوردارنیستند. زنان اغلب در مشاغل سطح پایین جامعه و بدون امنیت شغلی مشغول به کار هستند و در صورت تعطیلی مراکز اشتغال ،اولین نیروهای تعدیل کننده به شمار می آیند.در سال ۹۷ما شاهد حذف حق عائله مندی  زنان مجرد معلم از فیش حقوقی آنها بودیم.سیاست های مهندسی در زمینه اشتغال زنان محدودیت های شغلی برای زنان مجرد،کاهش ساعات کاربرای زنان ،بازنشستگی زودرس،افزایش زمان مرخصی زایمان بدون تضمین به کار،به صورت هدفمند حضور زنان در عرصه اشتغال و فعالیت های زنان را محدود کرده است.زنان در ایران اغلب جذب بازار غیر رسمی کار نظیر کار در فروشگاهها ،مراقبت از سالمندان و ‌‌کودکان با درآمد پایین هستند.قوانین در بخش اقتصاد حضور زنان را محدودتر می کند و با این کار آنها را به خانه نشین کردن و وابسته بودن به شوهر سوق می دهد.عوامل فرهنگی،یکی دیگر از مهم‌ترین عوامل برجسته مشارکت اقتصادی زنان در ایران است.نقش های جنسیتی،محدود نمودن فضاهای عمومی برای زنان،کدهای رفتاری غالب بر جامعه،انگاره های ذهنی،مانند زن در خانه کار می کند و مرد در بیرون خانه،تفکیک جنسیتی فضاهای عمومی و سیاست های عمیق برای محدود نمودن زنان در خانه تحت لوای سلامت خانواده ،سنت،مذهب،فرهنگ ، همه و‌همه نقش بازدارنده زنان در محیط جامعه دارد.وقتی امروزصحبت از اشتغال می کنیم،می گویند « تا وقتی مردان بیکارند،چه درخواستی برای زنان هست؟» گویا زنان هیچ احتیاجی به درآمد ندارند! تصور از کسب درآمد در ایران تنها به مردان اختصاص یافته و‌گمان بر اینست که هر زنی،زیرسابه مردی قرار دارد که از لحاظ اقتصادی او را تامین می کند.در حالیکه آمارها چنین مطلبی را تایید نمی کنند.

زنان ایرانی برای بدست آوردن حقوق خود هم به قوانین استبدادی جامعه نه می گویند و هم به فرهنگ مردسالار جامعه که بر زندگی آنها سایه افکنده.زنان آزادیخواه ‌‌برابری طلب از هر فرصتی برای حضور در صفوف اعتراضی در صحنه خیابان ها ،در تجمعات بازنشستگان، کارگران،معلمان،دانشجویان ،مالباختگان و جنبش های دیگر شرکت می کنند و سیاست های  ضد زن جمهوری اسلامی را به چالش می کشانند.زنان به خوبی دریافته اند که در حقیقت در نقطه آیی که جنبش ها اقدام به برقراری پیوندها بر اساس مطالبات مشترک می کنند،می توان به اتحادی رسید که عامل پیروزی است.

تلاش و حرکت برای به میدان آوردن زنان کارگر برای مطالبات حقوقی و‌معیشتی و پیوند آنها با دیگر جنبش های اجتماعی نیازمند همکاری فعالین تشکل های فعال در زمینه حقوق زنان را دارد.تشکلی وسیع که بتواند اقشار مختلف زنان مانند زنان کارگر در مراکز تولیدی،زنان معلم،زنان خانه دار و سرپرست خانوار را در یک جا و بدور از تشکل مستقل دولتی گرد هم آورده و آنها را حول خواسته مشترکشان متشکل کند.

 

۱۷ اسفند ۱۳۹۷

 

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران