انقلاب جنسی روسیه پس از ۱۹۱۷

انقلاب جنسی روسیه پس از ۱۹۱۷

کولین ویلسون / برگردان: آرام نوبخت

1917

انقلاب ۱۹۱۷ روسیه زندگی مردان و زنانِ هم­جنس­گرا را متحول کرد. روسیه به مشعل کارگران و فقرا و ستم­دیدگانی مبدل شد که برای نخستین بار شاهد بودند چگونه جامعه می تواند به نفع همه اداره شود.

فرایند انقلاب و زدودن نظم اجتماعی موجود، رهایی جنسی و برابری حقیقی را ممکن کرد.

برای درک تأثیر انقلاب، ضروری است که نگاهی داشته باشیم به روسیۀ پیش از ۱۹۱۷.

اکثر مردم مانند صدها سال قبل زندگی می کردند، به عنوان دهقانانی در روستاهای کوچک که از زمین امرار معاش می کنند. تا سال ۱۸۶۱ اکثر دهقان‌ها سِرف‌های متعلق به اشراف بودند.

در نظام استبدادی تزار در روسیه، هرگونه مخالفت با تبعید به سرمای بی‌رحمانۀ سیبری پاسخ می گرفت.

اقلیت معدودی از روس‌ها در ثروت و تنعم به سر می بردند. به عنوان مثال خاندان شِرِمِتِف مالک ۲۰ هزار سِرف و ۳۴۰ خدمتکار آماده به کار بود.

سکس توأم با خشونت و ستم بود و رفتار جنسی تحت کنترل شدید کلیسا و دولت.

هم­جنس­گرایی غیرقانونی به شمار می رفت. شواهد روابط هم­جنس­گرایی وجود داشت، اما خود را به صورت روابط کاملاً نابرابر میان زمین­داران طبقات بالاتر و خدمتکاران یا دهقانانِ مردِ متعلق به آن‌ها نشان می داد.

زنان اشراف بدون اجازۀ همسر حقّ سفر یا کار یا تحصیل نداشتند. برای دهقانان ازدواج از روی ضرورت و بقا بود. کمک به شوهر در مزرعه و تولید کودکانی که همین کار را بکنند از جملۀ وظایف زن به حساب می آمد.

خشونت خانگی امری شایع بود. ضرب المثلی بود که می گفت: «با تهِ تبر به ملاج زنت بزن، بعد دولا شو و ببین نفس می کشد یا نه؛ اگر می کشید، بدان خودش را به موش مردگی زده و بازهم بیش­تر کتک می خواهد».

تغییر

اما از اواسط قرن ۱۹، جامعۀ روسیه آغاز به تغییر کرد. تزار، سرواژ را ملغا کرد، گرچه آزادی واقعی وجود نداشت و نابرابری مفرط به قوت خود باقی بود. صنعتی سازی منجر به شهری شدن سریع شهرهایی نظیر مسکو و پتروگراد شد.

از دهۀ ۱۸۷۰ جنبش هایی رادیکال با ایده‌های جدیدی دربارۀ زنان و سکس توسعه یافتند. رمان «چه باید کرد؟» به انجیل جنبش جدید مبدل شد. این رمان داستان «وِرا باولُوفنا» را روایت می کند که برای فرار از والدین بورژوای خود تن به یک ازدواج ساختگی می دهد.

این رمان رؤیاهای او را بازگو می کند. در فصل پایانی‌اش اتپویایی ترسیم می شود که در آن دیگر خبری از فقر نیست؛ مردان و زنان برابرند؛ مردم می توانند انتخاب کنند چه کاری بکنند و چه روابطی داشته باشند. چنین ایده هایی الهام بخش هزاران مرد و زن جوان بودند.

به علاوه شهری شدن، روابط جنسی را دستخوش تغییراتی کرد. فضا یا پولی برای این­که نسخۀ المثنای ازدواج‌ها و الگوهای خانوادگی دهقانی در شهرها هم تکرار شوند وجود نداشت.

گروه «دنیای کوچک هم­جنس­گرایان»، به عنوان یک خُرده فرهنگ هم­جنس­گرا، پدیدار شد. مردان در پارک‌ها و توالت‌های عمومی برای سکس می رفتند. در عوض مردان ثروتمند در گرمابه‌ها با پیش­خدمت و خدمتکار و سرباز و مردان تن­فروش رابطۀ جنسی برقرار می کردند.

برای زنان هم­جنس­گرا زندگی دشوارتر بود. زنان ثروتمند آن­قدر از اوقات فراغت برخوردار بودند که در جمع‌های ادبی و گردهمایی‌های معمول برای زنان هم­جنس­گرای متموّل شرکت کنند.

اما زندگی برای زنان طبقۀ کارگر به مراتب دشوارتر بود- فاحشه خانه‌ها اماکنی بودند برای ملاقات «کوشکی»ها (یا «گربه‌های ماده»)- نامی که به زنان هم­جنس­گرای طبقۀ کارگر اطلاق می شد.

طبقۀ کارگرِ رو به رشد، برای جنبش انقلابی یک امر محوری بود. زنان بیش از پیش نقشی ایفا می کردند. از جمله در انقلاب ۱۹۰۵ که به شکست انجامید و همین طور در انقلاب ۱۹۱۷ که موفقیت آمیز بود و ماه اکتبر حزب بلشویک قدرت گرفت.

مردان و زنان طبق قانون برابر شدند. طلاق عندالمطالبه فراهم شد؛ کنترل کلیسا بر رفتار جنسی برچیده شد؛ سقط جنین قانونی شد.

انقلاب، زندگی هم­جنس­گرایان را متحول و شکوفا کرد. تمامی ارجاعات به رفتارهای جنسی از متن قانون جزای ۱۹۲۲ حذف شدند.

اکنون یک جرم جنسی عملی تعریف می شد که حق افراد را برای «زندگی و سلامت و آزادی و کرامت» نقض کند.

روابط بر مبنای ایده‌های تاکنون ناشناخته‌ای مثل آزادی و برابری کامل و دوستی حقیقی آغاز به شکوفایی کردند.

این اصلاحات قانونی بازتاب تغییرات درون جامعه بودند. زنان دهقان سرودهایی می خوانند دربارۀ این­که چگونه اگر شوهران‌شان دست رویشان بلند کنند طلاق خواهند گرفت. یکی از دادگاه‌ها حقّ ازدواج دو زن را تأیید کرد.

البته هنوز برخی عقاید و عملکردهای متعصبانه باقی ماندند. به زحمت می توان بر ایده‌های ریشه دار و قوام گرفته فائق آمد. اما بلشویک‌ها کوشش کردند که این پیشرفت‌ها را واقعی کنند. بنابراین زنان و هم­جنس­گرایان و کارگران در عمل رها شدند.

بنابراین به عنوان مثال سالن‌های ناهارخوری اشتراکی مستقر شدند (بخشاً برای تضمین این­که همه از تغذیه برخوردار می شوند و بخشاً برای رهایی زنان از کار خانگی). در طول جنگ داخلی هر کودک در پایتخت از غذای رایگان برخوردار بود و اکثر بزرگسالان هم در سالن‌های شام غذا می خوردند.

از تن فروشی جرم زدایی شد. حکومت تعاونی هایی را به قصد حمایت از فاحشه‌ها و دسترسی به حمایت پزشکی و تعلیم و آموزش سایر حِرَف به آنان ایجاد کرد.

دکتر «گریگور باتکیس»، رئیس «مؤسسۀ بهداشت جنسی مسکو»، سرپرست هیئت اعزامی شوروی به کنفرانس «اتحادیۀ جهانی آزادی جهانی» (سال ۱۹۲۳) در برلین بود.

در آن­جا او رویکرد جامعۀ جدید را روشن کرد: «قانون گذاران شوروی … عدم مداخلۀ مطلق دولت و جامعه را در امور جنسی اعلام می دارند، مادام که بر منافع هیچ کس دست اندازی نشود… در ارتباط با هم­جنس­گرایی، لواط و سایر اشکال مختلف لذت جنسی که در قوانین اروپایی اعمال منافی عفت عمومی تلقی می شوند، قوانین شوروی با این موارد درست به همان صورت برخورد می کند که با به اصطلاح “آمیزش طبیعی”».

بسیاری از دستاوردهای انقلاب هنوز تا به امروز در برخی از کشورها وجود ندارند. در بریتانیا نه سقط جنین به مجرد درخواست وجود دارد و نه طلاق. هم­جنس­گرایی تا سال ۱۹۶۷ غیرقانونی بود و تنها در سال ۱۹۹۳ از فهرست بیماری‌های روانی خارج شد. تا آغاز قرن حاضر هنوز قوانین تبعیض آمیزِ بسیاری علیه هم­جنس­گرایان در کتاب‌های درسی حقوق بریتانیا باقی بودند.

پیشرفت‌های روسیه به خاطر صدور فرمان بلشویک‌ها نبود، بلکه نتیجۀ انقلابی بود که اکثریت قریب به اتفاق جامعه را در مبارزه برای دگرگونی جامعه و به دست گرفتن کنترل آن دخالت می داد. اما فقدان توسعۀ اقتصادی به این معنی بود که روسیه فقیرتر از آن است که بتواند برای رسیدن به سوسیالیسم خود را حفظ کند.

به همین دلیل است که اتکای بلشویک‌ها به گسترش و بسط انقلاب به کشورهای توسعه یافتۀ بیش تری بود. این فرض منطقی بود. سال ۱۹۱۹، «جورج لوید»، نخست وزیر بریتانیا، اعلام کرد که «کلّ اروپا را روح انقلاب فراگرفته». متأسفانه رادیکالیزه شدن اروپا از پیشروی بازایستاد.

انقلاب پیرومند روسیه با سال‌ها جنگ خانمان برانداز علیه هواداران تزار و ارتش‌های خارجیِ مصمم به نابودی جامعۀ نوین شوروی مواجه شد. همین امر تلفات سنگینی گرفت. جنگ میلیون‌ها کودک را بی‌خانمان کرد و طبقۀ کارگر را نابود.

تعلیق دستاوردها

بلشویک‌ها چاره‌ای نداشتند جز معرفی «طرح اقتصادی نوین» (نپ) به عنوان کوششی برای حفظ قدرت تا زمان انقلاب سوسیالیستی در یک کشور پیشرفته تر. این سیاست بخشاً سرمایه داری را مجدداً معرفی می کرد.

دهقانان برای تولید غله پول گرفتند. وجود بودجه‌های محدود به این معنی بود که سالن‌های اشتراکی شام بسته خواهند شد، درست همان طور که شیرخوارگاه‌ها چنین شدند. همۀ این‌ها کار را برای زنان دشوارتر کرد. تن فروشی دوباره رو به افزایش گذاشت.

شیوه‌های کهن رفته رفته بازگشتند. مشکل، در فقر و عقب ماندگی بود. از آن­جایی که خانوارهای کمونی دهقانان متمرکز بر وصلت زوج‌ها بود، بسیاری دهقانان هرگز از طلاق منتفع نشده بودند.

بلشویک‌ها به جستجوی رهایی زنان و مردان از قید وبندهای خانواده برآمده بودند. اما برای بسیاری، خانواده تنها گزینه بود. دولت پولی برای تضمین استاندارد زندگی شایسته برای زنان نداشت.

در شرایط این انزوا و فقر بود که ژوزف استالین به قدرت رسید. او در سال ۱۹۱۷ یک چهرۀ نسبتاً حاشیه‌ای بود، اما طبقه‌ای نوظهور را نمایندگی می کرد که چارۀ عقب ماندگی روسیه را واداشتن کارگران و دهقانان به کار مولدتر می دانست.

دولت به طور فزاینده‌ای کار و زندگی را تحت کنترل و هدایت خود گرفت.

درست مانند دورۀ تزار، عملکرد اصلی یک زن بازتولید دیده می شد. زنانی با هفت فرزند دریافتی هایی از دولت داشتند و آن هایی با یازده فرزند پول به مراتب بیش تری می گرفتند.

حکومت استالینیستی سقط جنین را ممنوع کرد؛ طلاق دشوارتر شد. هم­جنس­گرایی مجدداً جرم محسوب شد. مردان هم­جنس­گرا تا هشت سال زندان متحمل می شدند.

هم­جنس­گرایان دوباره به پستوها بازگردانده شدند. خودکشی به طور قابل توجهی بالا رفت. سال ۱۹۳۴ بازداشت‌های گسترده‌ای در مسکو و سایر شهرها وجود داشت.

گفتمان ضدّ هم­جنس­گرایی در تبلیغات دورۀ جنگ میان روسیۀ استالینیستی و آلمان نازی به کار گرفته شد. استالین می گفت «هم­جنس­گرایی را ریشه کن، فاشیسم ناپدید خواهد شد»، در حالی که هیتلر هم­جنس­گرایی را یک «انحطاط کمونیستی» می نامید.

با این حال خیانت استالین به سوسیالیسم نمی تواند از آن سنن انقلابی که بلشویک‌ها بهترین نمونه‌هایش بودند بکاهد. برای بلشویک‌ها دستیابی به رهایی جنسی و مبارزه برای دنیایی بهتر جدایی ناپذیر بودند.

۱۶ فوریۀ ۲۰۱۰

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران

مشاهده این مطالب را به شما توصیه می کنیم...