بررسی اعتصابات کارگری اخیر! دخالت‌گری و پیش‌برد / مازیار رازی

جلسه پرسش و پاسخ، مازیار رازی، کلاب‌هاوس*
ویراستار: رضا اکبری

دررابطه با نظردهی درباره وضعیت کنونی ایران بسیار مهم است که ما دقیقا بدانیم نبض جنبش در کجا می‌تپد و چه حرکت‌هایی در متن جامعه اتفاق می‌افتد. طبعاً در چنین شرایطی ارتباط با این حرکت‌ها اهمیت فراوانی دارد؛ چرا که اگر این ارتباطات وجود نداشته باشد نظرات ما شکلی کلی‌گویانه پیدا می‌کند و ما تنها می‌توانیم تجارب تاریخی را معرفی کنیم و یا به‌طور عمومی در مورد مفاهیم نظری بحث کنیم. بنابراین مهم است که یک سلسله سوال‌ها، بحث‌ها و یا تبادل‌نظرهایی از داخل ایران داشته باشیم تا بتوانیم بر اساس تجاربی که داریم و برای پیش‌برد مقاصدِ حرکت، قدم‌هایی را پیش‌نهاد نمائیم. این ارتباطات لزوماً ارتباط‌های تشکیلاتی نیستند؛ درواقع طرح عمومی مطالب و موضوعاتی هستند که به‌دست ما می‌رسد. این اطلاعات و تبادل‌نظرها به‌ما کمک می‌کند که از کلی‌گویی‌ها خودداری کرده و خود را به‎مسائل گرهی و آگاهی موجود که توسط خود کارگران کسب شده است، مرتبط سازیم.
البته این امر مستلزم کسب اعتبار در میان کارگران است تا آنان بتوانند با اعتماد کامل مسائل خود را با درمیان بگذارند. برای کسب این اعتبار هم لازم ا‌ست که آنان بدانند ما در راستای بحث‌هایی که می‌کنیم، سلسله اقداماتی هم در طی چند‌دهه گذشته انجام داده‌ایم. این درواقع به‌معنای آن‌ست که ما نیز بر اساس تجارب عینی و شرکت در مبارزه، نظر می‌دهیم و در کنار آنان هستیم. کارگران ایران، به‌ویژه پیشتازان کارگری، از آقا بالاسر منزجر هستند. احزاب سیاسی ما طی چهل و چهارسال گذشته هنوز این مسئله کلیدی را به‌خوبی درک نکرده است. از دوران زنده‌یاد رفیق شاهرخ زمانی تا به امروز، پیشتازان کارگری با جریاناتی که می‌خواهند آقا‌بالاسر باشند، به‌جای طبقه کارگر حزب بسازند و از طرف پیشتازان کارگری بیانیه و دستورالعمل صادر کنند، هیچ‌گونه تجانسی نداشتند. آنان نه‌تنها با این جریانات قرابتی احساس نمی‌کردند، بلکه به این بیانیه‌ها و حزب‌سازی‌ها هم واکنشی نشان نمی‌دادند، و متاسفانه جریانات سیاسی موجود این مسئله ابتدایی را درک نکردند و هرگز هم درک نخواهند کرد. و هنگامی‌ هم که انتقاد می‌شود، این دوستان راه انتقاد را مسدود می‌کنند، اخراج می‌کنند، توبیخ می‌کنند، فحاشی می‌کنند و غیره.
بنابراین علت کسب این اعتبار آن‌ست که ما از ابتدا روشن کرده‌ایم خواهان ساختن حزب طبقه کارگر نیستیم و درواقع، قصد ما کمک‌رسانی‌ به طبقه کارگر در داخل ایران است که به‌کمک پیشتازان کارگری خودش تشکیلات مستقل و ویژه خودش را بسازد و با اتکاء به نیروی خودش حرکت کند. و بتواند آگاهی موجود فعلی را یک‌ قدم به‌جلو ببرد و در راستای حاکمیت کارگران قدم بردارد. این شیوه کاملا با روش احزاب قیم‌ماب تفاوت دارد. بحث‌ها و اقدامات ما در طی چند دهه گذشته دقیقا منطبق با همین شیوه بوده.
من درپایان این ‌مقدمه تقریبا طولانی، مجددا تاکید می‌کنم، به‌ویژه خطاب به پیشتازان کارگری، که حتما این یادداشت‌ها را می‌خوانند: رفقا! ما خواهان این نیستیم که آقا بالا‌سر طبقه کارگر باشیم نمی‌خواهیم به‌جای طبقه کارگر حزب بسازیم، نمی‌خواهیم دستورالعمل صادر کنیم. نقش ما صرفا تسریع امر انقلاب بر اساس انتقال تجارب مبارزات کارگری ایران، و در سطح بین‌المللی به پیشتازان کارگری‌ ایران است تا بتوانند با استفاده از آن تشکیلات خودشان را بسازند، تدارک انقلاب را ببینند و اقدامات لازم را انجام دهند. ما حاضریم با کمال میل و بدون چشم‌داشت، تاکید می‌کنم بدون چشم‌داشت که بیایید عضو ما بشوید، بیایید از ما دفاع کنید، یا مثلا، حق عضویت گرایش را بپردازید و یا اسم فلانی را مطرح کنید، در خدمت شما هستیم. تجارب انقلابی طبقه کارگر ملک‌طلق کسی نیست که بشود حراج زد. در نتیجه بحث‌های امشب ما هم در همین چهارچوب صورت می‌گیرد.
حالا برگردیم به مسئله سوال‌هایی که رسیده، این سؤال‌ها از طرف شخص خاصی طرح نشده، این‌ها در محافل کارگری داخل ایران، به‌خصوص محافل شرکت نفت مطرح هستند. این محافل وجود دارند، تبادل نظر می‌کنند و سوال‌هایی مطرح می‌شود. ما بسیاری از این سوال‌ها را دریافت کردیم و من حالا به بخشی از آن در حد توان خودم پاسخ‌هایی می‌دهم و امیدوارم این بحث‌ها مجددا به داخل محافل کارگری که امروز در حال مبارزه و اعتصاب هستند، منتقل شود و بعد سوال‌های بعدی را به‌همین ترتیب دنبال می‌کنیم. من دونمونه‌ای را که از طرف رفیقی ناشناس از یکی از این محافل مخفی طرح شده، این‌جا مطرح می‌کنم و دوباره تاکید می‌کنم که مخاطب سئوال جریان ما نیست، بحث‌های درونی‌ست که امروز در میان رفقای کارگر خوزستان جریان دارد. این رفیق خطاب به بقیه کارگران می‌پرسد:
“چرا سکوت اختیار کردین، می‌دونید که این سکوت شما یعنی رضایت کامل از حقوق دریافتی‌تون هستش، هنوز با اون تورمی که در راهه روبرو نشدیم. چرا همش ماها باید در حاشیه باشیم؟ چرا فکر‌و‌ذکرتون حول محور بیمه، بیمه تکمیلی و یا مرخصی و غیره می‌چرخه؟ چرا موضوع اصلی مصوبه دی ماه۱۴۰۰ را فراموش کردید؟ چند سال حقوقت را خوردند، چند سال کارمند شدید، چند سال کارگر شدید، همه قراردادهایی که در آفیس مشغول به‌کار هستید، روی سخنم با شما‌ست”،
روی سخن با کارگر‌ها و کارمند‌های شرکت نفت هست. این رفیق کارگر ادامه می‌دهد:
“به راستی نگاهتان به‌دست چه‌ کسی‌ست که کار شما را انجام بده؟ منتظر فعالین قراردادی هستید؟ آنها هم تا حدی که بتوانند کارهای خودشون رو دارن انجام می‌دن.(منظور قراردادی‌هایی که درواقع دارند امروز مطالباتی را مطرح می‌کنند) تا خودتان نخواهید هیچ‌کاری انجام نمی‌شه”.
تم اصلی بحث این دوست در خطاب به‌بقیه کارگران این است که امور را به دست خودمان بگیریم. این آگاهی از خارج نیامده، ما هم قبلا با هیچ‌یک از این دوستان گفت‌گویی نداشتیم و مطمئنا چیزی هم راجع به مارکس و لنین و تجارب تاریخ نمی‌دانند، اما در تجربه عملی روزمره چند دهه گذشته، خودشان به این نتیجه رسیدند که باید سررشته امور را به‌دست بگیرند، ایشان می‌گویند:
“همش صحبت نکنیم، همش تو سر خودمون نزنیم، همه‌اش تسلیم نشویم، خودمان امور را به دست خودمان بگیریم”.
نامه دوم، که مطمئن نیستم آیا در ارتباط با همان محفل اول باشد می‌گوید:
” حقیقت را نباید کتمان کرد با فاکس زدن‌ها، نامه فرستادن‌ها و همین‌طوری دنبال یه ماجرای اداری رفتن به هیچ‌جا نمی‌رسید. بنابراین، اگر بنا به‌نامه بود تا الان همه موارد درست شده بودند، یعنی اگر بخواهیم اکتفا بکنیم به نامه‌نگاری و اعتراض به‌اصطلاح شفاهی و کتبی و غیره، این به‌جایی نمیرسه. اگر قرار بود به‌جایی برسه، تا حالا باید جواب می‌دادن. واقعیت را بپذیرید از تیم اوجی (اوجی وزیر نفت، که اخیرا، وزارت نفت را از شخص دیگری تحویل گرفته) و علی‌محمد مددی هیچ کاری برنمیاد و نمی‌خوان که کاری بکنن، دقیقا با طرح‌هایی که دولت تصویب کرد، کارکنان قراردادی را نابود کردن. از بندهای واو و دال اعتدال گرفته تا استخدامی، همه سفارشی در وزارت نفت، واریز‌های عیدانه که قرار بود در نفت‌کارت ( نفت‌کارت کارت کردیتی که در آن پول واریز می‌کنند و قابل شارژ است و کارگرهای شرکت نفت می‌توانند از آن استفاده کنند) واریز شود، چه شد؟ اون بونی که قرار بود ماهانه شارژ بشه، چه شد؟ (وعده داده بودند که ماهانه مبلغی به‌عنوان بن در نفت کارت شارژ کنند). آن‌را هم که نکرده‌اند. تخصصی‌ها چه شد، مصوبه دیماه ۱۴۰۰ چه شد؟ آیا شما هنوز بر این باورید که درست می‌شود؟
در این‌جا مسئله بسیار مهمی مطرح شده است. امروز در دل مبارزات خود کارگران، جوانانی پیدا شده‌اند که به هم‌طبقه‌یی‌های کارگر خود که عموما به امور صنفی می‌پرداخت, چانه‌زنی می‌کرد و مقابل ادارات تحصن می‌نشست، تکست می‌فرستاد و نامه‌نگاری می‌کرد، می‌گوید: این‌کارها کافی‌ست، باید اقدام کنیم. باید متکی به نیروی خودمان، اقداماتی کنیم که خودمان امور را به‌دست بگیریم. خب اگر این بحث را باز کنیم به تجارب تاریخی ما مرتبط می‌شود، بحثی که ما سال‌هاست مطرح می‌کنیم. بحثی که درواقع کمینترن سال‌های ۲۰ – ۱۹۱۹ مطرح کرد، به‌عنوان مطالباتی که کارگران سراسر جهان باید طرح کنند و در مورد آن اقدام کنند، و آن‌هم گرفتن کنترل به‌دست خود است، گرفتن امور به دست خود و پیدا کردن اعتماد به‌نفس در میان پیشتازان؛ کنترل امور به‌دست خود، براساس تحلیل‌هایی که داریم، و امروز لااقل نیاز بخشی از پیشتازان کارگری ایران است، مانند همین دوستی که این بحث‌ها را می‌کند، کمک می‌کند که از وضعیت موجود فراتر برویم.
اجازه بدهید کمی بیش‌تر به این مسئله بپردازیم: ما همواره با سه گرایش بین‌المللی فکری در میان کارگران روبه‌رو بوده‌ایم.
– ‍اول، گرایشی که از آگاهی فعلی توده‌ها بسیار فراتر رفته و گنده‌گویی‌هایی غیرواقعی می‌کند؛ برویم انقلاب سوسیالیستی کنیم. قدرت کارگری کسب شود، انقلاب سوسیالیستی باشد، کار مزدی لغو شود و موضوعاتی از این‌دست که در شرایط کنونی از فرای سر کارگران می‌گذرد. تمام این احزاب سیاسی را در نظر بگیرید که این حرف‌ها را می‌زنند، و این دقیقاً یکی از دلایلی‌ست که کارگران خودشان را جدای از این احزاب قیم‌ماب موجود حساب می‌کنند، چرا که حرف بی‌ربط می‌زنند؛ بی‌ربط در شرایط کنونی، اگرچه در تحلیل نهایی این هدف همه کمونیست‌هاست. درست حرف‌زدن و تاکتیک مشخص دادن تابع شرایطی‌ست، باید با آگاهی امروز طبقه کارگر آشنایی داشته باشیم، بدانیم آگاهی ‌آن‌ها در چه حدودی قرار دارد. اگر آگاهی تا حدی است که این دوستان محفل مخفی پیدا کرده‌اند که بسیار خوب، این آگاهی فراتر از شرایط کنونی‌ست. اما آن‌ها یک‌قدم جلوتر هستند. پس ما می‌توانیم شعارها و مطالبتمان را با ایشان مطرح نمائیم و ترغیبشان کنیم که این روش را پیش بگیرند؛ به‌خصوص آن جوانانی که امروز می‌پرسند چاره چیست؟ این سئوال در میان خودشان مطرح شده و از طریق برخی از رفقای کارگر سوسیالیست به‌دست ما رسیده. ما هم پاسخ می‌دهیم. پذیرفتن و یا نپذیرفتن پاسخ بستگی به خودشان دارد. مجددا می‌گویم، ما صرفا حامل یک سلسله تجارب هستیم که در اختیار جوانان کارگری که امروز در صف مقدم مبارزات ضد‌سرمایه داری قرار گرفته‌اند، می‌گذاریم. جوانان خوزستان، کارگران جوان شرکت نفت، شرکت نفتی که منجر به سرنگونی نظام شاهنشاهی، یکی از متحدین اصلی امپرالیسم در منطقه شد. بنابراین وقتی ما صحبت می‌کنیم روی سخن ما این جوانان هستند. فعل‌وانفعالاتی که امروز در منطقه صورت می‌گیرد بسیار مهم است. این منطقه از لحاظ نظری بسیار حساس است. منطقه‌ای که بی‌رحمانه مورد ستم و سرکوب رژیم‌های دیکتاتور قرار گرفته. این وضعیت در ایران به‌حدی رسیده که نه‌تنها کارگران بلکه بیش از هشتاد درصد زحمتکشان و اقشار کم‌درآمد به ستوه آمده‌اند؛ باید کاری کرد. باید دست به عمل‌هایی زد که پاسخ مطالبات ما باشد. مسئله کنترل کارگری یکی از شعارهایی است که مرتبط با آگاهی کنونی کارگران ا‌ست و توده‌های کارگر را یک گام، به‌جلو میبرد. وظیفه کلیدی انقلابیون این است که گام‌به‌گام توده‌ها را به‌سمت آگاهی سوسیالیستی هدایت کنند. این شعارهای لغو کارِ مزدی و غیره که برخی از هم‌اکنون، بدون ارتباط‌گیری با ایران، بدون صرف وقت و گوش‌دادن به آگاهی امروز کارگران طوطی‌وار می‌کنند، بی‌فایده است. این در واقع انحرافی‌ست که ظرف ۴۴ سال گذشته مشاهده کردیم و امروز هم می‌کنیم.
– دوم، انحراف دیگر، انحراف سندیکالیستی‌ست، انحراف مماشات‌جویانه، برویم علنی کار کنیم، خیالی نیست، می‌رویم جلو‌ی مجلس تظاهرات می‌کنیم، حتی اگر چهره ما را تشخیص دادند و نشانی خانه‌امان را پیدا کردند، مهم نیست، ما از این رژیم ترسی نداریم، اگر تلفن زد خودمان با پای خودمان به زندان می‌رویم. یا به‌اصطلاح دیگر، قدم‌به‌قدم از حقوق خودمان دفاع می‌کنیم. این طرز تفکر از همان ابتدا شکست خورده است؛ شکست فاحش خورده، و آخرین نمونه‌اش همین منشور حداقلی بود که مفتضحانه کاملا از بین رفت. یک عده رفرمیست سال‌خورده و مماشات‌جو خواهان گرفتن امتیاز از این رژیم هستند. این افراد باید به‌راستی کندذهن باشند که بعد‌از ۴۴ سال نفهمند از این رژیم امتیازی نمی‌توان گرفت. این جوانانی که همین چندلحظه پیش نامه‌اشان خواندم، این‌را فهمیده‌اند، منتها این کهن‌سالان بوروکرات، این ریش‌سفیدان، هنوز متوجه نشده‌اند، چون اهل مماشات هستند. بنابراین باید با این دو انحراف جنبش کمونیستی مبارزه کرد؛ انحراف سندیکالیستی رفرمیستی و مماشات‌جو، و انحرافی که بالای سر کارگران، در میان ابرها در حال پرواز است، شعارهای به‌ظاهر چپ کلی می‌دهد که زمینه‌های تحقق و اجرای آن در حال حاضر وجود ندارد.
– سوم، در مقابل این دو انحراف تنها یک خط انقلابی استنتاج می‌شود. خطی که آگاهی فعلی توده‌های کارگر را شناسایی می‌کند و قدم بعدی برای پیش‌برد آن‌را مشخص می‌نماید. درواقع، این گرایش سوم است که خواهان کسب تجربه بهتر برای مقابله با این رژیم است. حالا چاره راه چیست ؟ پاسخ به دوست کارگرمان که این‌را مطرح کرده است.
تجربه بین‌المللی مبارزات کارگری، نشان داده است؛ پایه‌ریزی حزب مستقل کارگری با مبارزه در هسته‌های مخفی کارگری – سوسیالیستی. ما به مبارزه ادامه میدهیم، به رادیکالیسم ادامه می‌دهیم، اما تا حد امکان افشا، دستگیر و کشته نمی‌شویم. این دقیقا تجربه و مهارتی‌ست که از بلشویک‌های انقلاب روسیه به ارث رسیده. از تجارب آن‌ها، یعنی ساختن هسته‌های مخفی ۲ تا ۳ نفره و سازمان‌دهی در میان توده‌های کارگر، در میان کارگران بودن و آنان را متشکل کردن باید استفاده کرد. این پاسخ جوانانی است که می‌پرسند چه باید کرد؟ شما قبل از این‌که وارد اقدام مشخصی شوید باید خودتان را متشکل کنید، متشکل با افرادی که مورد اعتماد صددرصد شما هستند؛ با هم تجارب مشترکی دارید، هم‌دیگر را می‌شناسید.
اما کار مخفی به مفهوم کار چریکی نیست، و یا کارهایی فرای طبقه کارگر. کار مخفی یعنی سازمان‌دهی، سازمان‌دهی تا کسی کشف نشود، هیچ کس. وقتی صحبت از مخفی‌بودن می‌کنیم ، یعنی این‌که حتی خانواده‌های این رفقایی که در صف مقدم قرار می‌گیرند از فعالیت‌های سیاسی آنان مطلع نیستند. دوستان نزدیک، فک‌و‌فامیل‌ها، اهل محل و آشنایان، هیچ‌کس نباید بداند. برای ارتباط‌گیری باید محلاتی انتخاب کنند که کشف نشوند. اگر می‌خواهند اقداماتی مانند پخش نشریه و اطلاعیه و غیره بکنند، این کارباید کاملا مخفیانه صورت بگیرد، درشب‌ها، در مراکزی که دیده نشوند، دوربین مدار بسته نباشد و اگر بود، چهره‌ها پوشیده باشد تا نتوانند شناسائیمان کنند. رعایت این نوع مسائل امنیتی وقت‌گیر است اما سلامت ما را حفظ می‌کند. امروز این اتفاق دارد در ایران می‌افتد. عده‌ای با این سبک کار مشخص وارد کارزار مبارزات ضد‌سرمایه‌داری شده‌اند بدون آن‌که دستگیر شوند. البته وزارت اطلاعات تلاش می‌کند آنان را شناسایی کند، اما این کار ساده‌ای نیست و هرچه هسته‌های مخفی بیش‌تری داده باشیم وظیفه شناسایی آنان برای وزارت اطلاعات مشکل‌تر و حتی غیرممکن‌تر خواهد بود. بنابراین یکی از پیشنهادات ما برای جوانان داخل ایران، جوانانی‌که این رویه را دنبال می‌کنند، نه مماشات‌جوها که در حال زد‌و‌بند با افراد مختلف هستند، و نه جوانانی که می‌خواهند الساعه مسئله را حل کرده و صدقدم جلوتر هستند. روی سخن ما با جوانانی‌ست که از گرفتن امور به دست کارگران صحبت می‌کنند و تعدادشان هم اندک نیست. امروز در مراکز صنعتی ما چنین هسته‌هایی شکل گرفته، هسته‌هایی که حتی ما نیز از وجود آن باخبر نیستیم اما علائمش را می‌بینیم.
مفهوم کار مخفی و سازمان‌دهی مخفی، اما درعین حال دخالت در امور توده‌ها یعنی چه؟ یعنی هر رفیق کارگری در مبارزه طبقاتی با دو چهره ظاهر می‌شود، یکی چهره‌ای بسیار عادی، مانند بقیه کارگران کارخانه، و دیگری چهره سازمان‌ده که دارد با هدف ارتقای آگاهی کارگران دوروبر خودش دست به سازمان‌دهی می‌زند تا در هنگام شرایط بحرانی بتواند تدارک انقلاب را ببیند. اگر این هسته‌های مخفی به‌طور سراسری در پنجاه، صد، دویست، پانصد، هزار و چند هزار، در داخل ایران به‌وجود بیاید، که امکانش هست و نقدا در جاهایی هم بوجود آمده است، و اگر این هسته‌ها از طریق یک بولتن سراسری که آن‌هم مخفی انتشار پیدا می‌کند و امروزه از طریق وسایل ارتباط جمعی به آسانی می‌توان به آن دست پیدا کرد، هماهنگی‌ها و ارتباط‌گیری‌های بین خودشان را تنظیم کنند، در یک شرایط بحرانی که جامعه در حالت انفجاری به‌سر می‌برد، همان طور که یک سال پیش مشاهده کردیم، این ستاد رهبری سراسری می‌تواند ما را در مقام تسخیر قدرت قرار دهد و طبقه کارگر می‌تواند به حاکمیت برسد. این شکل ملموس مبارزه است، روالی که امروز هم طی می‌کنیم. البته هزینه هم پرداخت می‌کنیم، امروز هم بدون اینکه کاری اساسی کرده باشیم داریم هزینه پرداخت می‌کنیم. این کارگران جوانی را که دستگیر کردند، در حال دویدن در خیابان بودند، یا اقدام مختصری کردند، که البته ما هم با درنظر گرفتن شرایط امنیتی آن‌را تائید می‌کنیم، حکم‌های ۳۵ساله و ۴۰ساله گرفتند؛ یعنی منابع ما بدون یک مبارزه مفید از دستمان خارج شده؛ یا کارگران را شلاق می‌زنند که در همین خوزستان چند وقت پیش این کار را کردند و هنوز هم دارند می‌کنند، وقتی اخراج می‌کنند، باتهدید خانه‌نشین می‌کنند، تمام این کارهایی که نقدا انجام می‌دهند، پرداخت هزینه است؛ خب چرا باید هزینه اضافی پرداخت کنیم. ما تا امروز این هزینه‌ها را پرداخت کردیم و وضعیت‌مان وخیم‌تر و وخیم‌تر و وخیم‌تر هم شده. بسیاری از رهبران مورد اعتماد کارگران به زندان افتادند، یا از گردونه مبارزه به‌خارج پرتاب شدند، یا دل‌سرد و مایوس شدند، خوب با این ارزیابی‌ها باید روش را عوض کرد. روش علمی یعنی این، آزمون کردیم خطا بود، چرا دوباره همان آزمون را تکرار کنیم؟ در نتیجه، ساختن این هسته‌های مخفی و هماهنگی آن باید هرچه زودتر آغاز شود، تا به‌حال هم تاخیر داشتیم. افرادی که در ارتباط با هم هستند. قابل اعتماد هستند، تجربه مشترکی داشتند، هسته‌سازی را آغاز کنند و اگر در مورد نحوه‌ی رعایت مسائل امنیتی، در مورد نحوه‌ی سازمان‌دهی و یا چگونگی دخالت‌گری سوال‌هایی داشتند، ما با کمال میل و بدون چشم‌داشت، تجارب خودمان را در اختیارشان می‌گذاریم. اگر هم خودشان به این نتیجه رسیده‌اند، خب اقدام کنند، بدون این‌که ما بدانیم یا ارتباطی داشته باشیم. بیائید با هم این اقدامات را آغاز کنیم و مطمئن باشیم که سرانجام در پروسه مبارزه یک‌دیگر را پیدا خواهیم کرد؛ و هنگامی‌که شرایط آماده شد ما نتیجه‌ی این نوع سازماندهی را خواهیم دید؛ همان طور که کارگران در انقلاب ۱۹۱۷ روسیه نتیجه آن‌را دیدند. تنها استفاده از این نوع سازمان‌دهی بود که طبقه کارگر و شوراهای کارگری را در شوروی به قدرت رساند.
با تشکر

*پاسخ به سولات کارگران پیشتاز خوزستان
شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۲

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران