نکاتی در نقد روش های تقدیرگرایی و اراده گرایی در موقعیت انقلابی /مازیار رازی

استمرار اعتراضات مردم ایران موجب شده تا رژیم فاسد و جنایتکار جمهوری اسلامی به آن درجه از استیطال برسد که نه فقط از سرکوب گسترده و خشونت آمیز مردم بلکه از بازداشت و کشتار کودکان خردسال نیز ابایی نداشته باشد. چنین جنایاتی در تاریخ معاصر کم سابقه بوده و به شدت محکوم است. با این حال جنبش مردمی در ایران بدون رهبری و هرگونه سازماندهی ادامه داشته و برخوردها و استدلال‌های متفاوتی هم در زمینه نیاز و یا عدم نیاز به رهبری عنوان می‌شود. ما به عنوان مارکسیست‌های انقلابی لازم می‌بینیم تا دیدگاه و موضع خود را در این زمینه روشن سازیم و بدین منظور می‌توانیم از تجارب ۱۷۰ ساله جنبش کارگری نیز بهره ببریم. جای انکار نیست که جنبش کارگری در عصر امروز تجارب ارزنده‌ای کسب کرده تا جایی که حتی خبر تشکیل هسته‌های کارگری در گوشه و کنار کشور نیز به گوش می‌رسد. با این حال نمی‌توان تجارب جبنش‌های گذشته را صرفاً به دلیل گذر زمان بی‌ارزش و یا تاریخ مصرف گذشته قلمداد نمود بلکه مطالعه تاریخ این جنبش به منظور پندآموزی از اشتباهات پیشینیان و بهره مندی از نقاط قوت و تحلیل‌های ارزشمندی است که می‌تواند چراغ راه امروز طبقه کارگر تلقی شود. اما نباید فراموش کرد که این تجارب نه مجموعه‌ا‌ی از جزمیّات و دُگم‌های ابدی، بلکه ابزار تحلیل و شناخت هستند. با این حساب می‌توان گفت یک جوان پرشور انقلابی که در سنین ۲۰ تا ۳۰ سالگی قرار دارد از تجربیات سیاسی ۱۷۰ ساله برخوردار می‌شود و حتی اگر جنبش کنونی ایران به انقلاب سوسیالیستی نیز ختم نشود تجارب این سال‌ها نیز بر تجارب پیشین افزوده و به نسل‌های بعدی منتقل خواهد شد.
چه در گذشته و چه در عصر امروز سه شکل از تحلیل و سه بینش از روش های مبارزاتی را در پیش رو داریم. شکل نخست بدین صورت عنوان می‌شود که انقلاب‌ها شکلی تقدیرگرایانه داشته و پیروزی انقلاب را صرفاً در حصار وقوع شرایط عینی و پیدایش زمینه و بستر مناسب در نظر می‌گیرد. گستره این دیدگاه تا بدان جاست که حتی وقتی گروه‌ها و یا احزاب موجود کارگران را تشویق به فراخوان عمومی به منظور راه اندازی هر چه سریعتر اعتصابات گسترده و عمومی می‌کنند برخی از رفقای چپ مدعی می‌شوند که هنوز شرایط عینی در این زمینه آماده نیست و لذا همچنان باید صبر پیشه کرد تا اعتصابات به صورت خودجوش شکل گیرند. اما چنانچه شاهد بودیم در جلساتی که بین کارگران و نیروهای آگاه و پیشرو صورت گرفت تصمیم بر آن شد تا نیروهای پیشرو که از تجربه بین المللی نیز برخوردار هستند فراخون به اعتصاب عمومی داده و روند انقلاب را تسریع بخشند. خوشبختانه برخی از کارگران بخصوص کارگران پیمانی نفت، پذیرای این نظرات شدند اما متأسفانه هنوز اعتصابات عمومی و گسترده سازماندهی نشده است. بنابراین مهم و ضروری است که ما از هم اکنون چشم انداز خود در مورد مسئله انقلاب را روشن کنیم و برنامه خود نسبت به عملکرد مناسب در مرحله بعد را مشخص نماییم چرا که برخوردهای تقدیرگرایانه ابداً کمکی به پیشبرد اهداف و سازماندهی انقلاب نمی‌کند. با این حال نمی‌توان کتمان کرد که روی دیگر سکه دیدگاه تقدیرگرایانه، نگرش اراده گرایانه و قیم مآبانه است. روشنفکرانی که معتقدند توده‌ها عموماً ناآگاه هستند و می‌بایست روش و متد مبارزه را به ایشان دیکته کرده و منافع و مصالح انقلابیون را مشخص نمایند. این دیدگاهی است که تاریخ جنبش کارگری حتی از زمان مارکس تا بحال به دفعات و به کرات در ادوار مختلف شاهد آن بوده و هست. پیشروانی که خود را قیم طبقه کارگر می‌دانند عموماً افرادی هستند که از جسارت و آگاهی بالایی برخوردارند و بر این باورند که می‌توانند به جای طبقه کارگر و به نیابت از ایشان دست به اقدامات انقلابی (گاهاً چریکی و مسلحانه) بزنند تا بدین وسیله نقش محرک برای توده‌ها ایفا کنند و نه فقط قوت قلبی برای طبقه کارگر باشند بلکه بنا به مثل معروف، موتور کوچک موتور بزرگ را به حرکت درآورده و جرقه انقلاب زده شود. اما تجربه تاریخی حداقل در ایران ثابت کرد که این‌گونه نظریات راه به جایی نبرده بلکه عموماً به کجراهه نیز منتهی شده و از قضا موتور بزرگ معمولاً سریع‌تر از موتور کوچک به حرکت درآمد؛ چرا که اکثریت اعضای موتور کوچک (رفقای مارکسیست و از جان گذشته همچون بیژن جزنی) متأسفانه دستگیر یا اعدام شده بودند.
اما از نظر ما روش صحیح و کارآمد که در مقابل روش‌های تقدیرگرایانه و یا اراده گرایانه قرار دارد اشاره به نقظه نظر مارکس و خصوصاً انگلس است. در واقع انگلس که شناخت نسبی در زمینه امور نظامی‌گری نیز داشته و همچنین انقلاب آلمان را هم به عینه مشاهده کرده بود نظریاتی را مطرح ساخته که اخیراً در سایت ملیتانت نیز منتشر کردیم. ما معتقدیم که نمی‌بایست گرفتار یکسویه نگری و یا تفکر سیاه و سفید شویم بلکه باید بتوانیم تحلیل مشخص از وضعیت مشخص داشته باشیم. به عنوان مثال ما نه می‌توانیم مبارزه مسلحانه را به طور کلی منکر شویم و یا اینکه مبارزه مسلحانه را به عنوان استراتژی و تاکتیک با الگوی مبارزاتی در نظر بگیریم. متأسفانه در حال حاضرنه در شرایط اعتلای انقلابی بلکه در شرایط موقعیت انقلابی قرار گرفته‌ایم؛ بدین معنی که ممکن است این شرایط به گسترش و پیروزی و یا حتی شکست انقلاب ختم شود. موقعیت انقلابی به دفعات در ایران پدید آمده مانند قیام سال‌های ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ اما به انقلاب منتهی نشد. این بار اما شرایط متفاوت است و قیام مردمی در حدی بسیار گسترده‌تر و طولانی‌تر استمرار یافته است. نکته قابل توجه اینکه در چنین شرایطی ما شاهد انواع مقاومت‌های مردمی هستیم و مبارزه گاهاً اشکال مختلف و متفاوتی به خود می‌گیرد. بنابراین عناصر انقلابی نیاز دارند تا بتوانند این اشکال مختلف را ارزیابی نموده و تأثیر و کارایی این گونه مبارزات را در جهت پیروزی انقلاب بسنجند. در این جا لازم می‌دانم اشاره‌ای داشته باشم به نوشته لئون تروتسکی که در جلد سوم کتاب خود (انقلاب روسیه) به تحلیل و ارزیابی اشکال مختلف مقاومت و مبارزه انقلابی پرداخته است. در اینجا صحبت بر سر صحت یا عدم صحت تئوری‌های تروتسکیسم نیست اما از آنجا که پس از انقلاب اکتبر، ارتش سرخ به رهبری لئون تروتسکی توانست حملات ۱۴ کشور امپریالیستی و همچنین ارتش سفید را پیروزمندانه دفع کند بدون شک تروتسکی تجارب غنی و ارزنده‌ای در این زمینه کسب کرده بود و توانسته بود هنر قیام را به خوبی تجزیه و تحلیل کند که می‌توانیم در شرایط کنونی هم از آن بهره ببریم. وی اشاره می‌کند در شرایط تدارک قیام و در شرایط موقعیت انقلابی ما هیچ گونه از مبارزه را دفع و یا رد نمی‌کنیم بلکه می‌بایست انواع مبارزات حاضر در جامعه ولو از نوع مسلحانه را بررسی، حمایت و جهت دهی کنیم در راستای پیروزی انقلاب توده‌ای. در واقع تروتسکی بر این نکته تأکید می‌کند که وقایع را صرفاً سفید و سیاه ننگریم و کلیشه‌ای تحلیل نکنیم. هر گونه عمل انقلابی و مبارزه توده‌ای اعم مبارزه مسلحانه چند نفره و چریکی ( تاکتیکی که تروتسکی در شرایط غیر اعتلای انقلابی با آن مخالف بود) در راستای پیشبرد اهداف انقلابی و سرنگونی دولت حاکم به کار گرفته شود جایز و مفید فایده خواهد بود و می‌بایست از آن حمایت کرد. مارکسیست‌ها در شرایط عادی از فعالیت‌هایی که توانایی بسیج توده‌ها را نداشته و صرفاً بر یک اقلیت انقلابی تکیه دارند اجتناب می‌کنند اما در شرایط اعتلای انقلابی همین فعالیت‌ها قادر به تهییج توده‌ها و متزلزل ساختن هر چه بیشتر دولت حاکم تلقی شده و بنابراین لازم است مورد تأیید و حمایت واقع شود. در این شرایط بحرانی مسئله دفاع از خود مطرح است و هنگامی که این دفاع از حالت فردی و انزوا خارج شده و شکلی جمعی به خود گیرد مسلماً تأثیر به سزایی بر عموم مردم نیز خواهد داشت. هر گونه فعالیت انقلابی در این شرایط موقعیت انقلابی قابل تقدیر و حمایت بوده و لازم است تا توسط توده‌ها اشاعه و گسترش داده شود. در حال حاضر نیز یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های انقلابی و دفاع از خود ساختن هسته‌های مخفی کارگری تلقی می‌شود و این هسته‌ها چندین نقش و وظیفه مرتبط به هم دارند؛ چه در میان طبقه کارگر و چه در میان جوانان حاضر در خیابان. یکی از این وظایف منتقل کردن تجارت نظری و عملی به سایر توده‌ها شمرده می‌شود. کارل مارکس در مانیفست حزب کمونیست وظایف کمونیست‌ها را مشخص نموده و تأکید می‌کند که تفاوت کمونیست‌ها با سایر توده‌ها در این است که کمونیست‌ها پیشروترین و از جان گذشته‌ترین نیروهای انقلابی و پرچمدار هرگونه مبارزه در جامعه علیه استثمار و نابرابری هستند و می‌توانند مطالبات و شعارهایی را بر اساس چشم انداز سرنگونی دولت و برقراری نظام سوسیالیستی مطرح سازند که هنوز توده‌ها بدان دست نیافته‌اند. بر این اساس کمونیست‌ها و سوسیالیست‌ها وظایف سنگین انقلابی نسبت به جنبش انقلابی دارند و نباید از دخالت‌گری مستمرغافل شوند. ایشان باید همیشه یک قدم از توده‌ها جلوتر حرکت کرده و مطالبات و شعارهای بعدی را مطرح سازند. به عنوان مثال در وضعیت فعلی توده‌ها می‌توانند شعار ” زن زندگی آزادی” را تکامل داده و شعار ” زن زندگی آزادی، اداره شورائی” را جایگزین کنند. فی الواقع شعار “زن زندگی آزادی” یک شعار و مطالبه دموکراتیک تلقی می‌شود اما مارکسیست‌ها ضمن تکمیل این شعار قادر خواهند بود چشم انداز و مطالبات پیش رو و بعدی را نیز مطرح و مشخص ساخته و بر آگاهی توده‌ها بیفزایند. در رابطه با فعالیت‌های عملی –اعم از مسلحانه و غیر مسلحانه- شوراها می‌توانند با یک برنامه ریزی حساب شده به هماهنگی و سازماندهی فعالیت‌های عملی علی الخصوص مسلحانه بپردازند تا توده‌ها در این شاخه از مبارزه گرفتار احساسات و یا فعالیت‌های نسنجیده نشده و جان خود را از دست ندهند. البته که این گونه فعالیت‌ها عاری از خطر نبوده و به طور کلی انقلاب‌ها مستلزم پرداخت هزینه های انسانی نیز خواهند بود اما وجود هسته‌های مخفی با رعایت اکید نکات ایمنی قادر خواهد بود این تلفات را به حداقل برساند. این هنری است که لازم است عناصر سوسیالیست انقلابی در زمینه دخالت گری در انقلاب کسب کرده باشند.

مازیار رازی
https://linktr.ee/mazraz

سخنرانی مازیار رازی در کلاب هاوس
ویرایش: امیر حسین حدادی

۳ آذر ۱۴۰۱

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران