افغانستان: جنگ در بلخاب، و مسئلهی استثمار قوم هزاره
از چند هفته بدینسو، پس از لشکرکشیهای متعدد رژیم تروریستی طالبان به پنجشیر و اندرابها، حملات تازهیی از طرف این رژیم هار به بلخاب صورت گرفته است. این جنگ پس از آن آغاز شد که “مولوی مهدی” یکی از فرماندهان هزارهتبار گروه تروریستی حاکم، بنابر تضاد منافع با رژیم، راهش را از رژیم جدا کرد. مولوی مهدی مثل همهی جنایتکاران جهادی و طالبی، تا گلو در خونهایی که ریخته غرق است. این در حالی است که پس از قطع علایق این فرمانده با رژیم، بسیاری از تفالههای نیمچهروشنفکر از مولوی مهدی به نحوی اعلام حمایت کرده اند. از سوی دیگر، بسیاری از مردم به اشتباه، این مسئله را صرفاً جنگ قومی قلمداد میکنند.
موضوع اصلی اینست که ریشهی این جنگها در چیست؟
هزارهها در افغانستان طی لااقل دو سدهی گذشته، تحت استثمار شدید رژیمهای حاکم در افغانستان قرار داشتهاند. و این استثمار توأم با استبداد و خونریزی بوده است. اوج این استثمارِ توأم با تحقیر و شکنجه، برمیگردد به دورههای زمامداری عبدالرحمنخان و نادرشاه، و دورههای حاکمیت طالبان، که میزان بهرهکشی از هزارهها در این دورهها در حد فاجعه و بهشکل لجامگسیخته وجود داشته است. در سوی دیگر نیز تعدادی از دزدان و جنایتکاران تحت عنوان قوم و سمت، استثمار رژیمهای موجود را رسمیت بخشیده اند. قوم زحمتکش هزاره همواره در برابر این ستمهای طبقاتی صدا بلند کرده اند، مخصوصاً در بیست سال دورهی حاکمیت رژیم تحتالحمایهی امپریالیسم امریکا، نمونههای متعددی از اعتراضات بر ضد این ستم طبقاتی از طرف هزارهها و سایر روشنفکران انقلابی وجود دارد، همانند جنبش روشنایی و جنبش تبسم و جنبشهای اعتراضی شبیه آن. ولی طبق معمول از همهی اعتراضات مردمی اینچنینی، یک تعداد جنایتکاران جهادی و غیر جهادی با فریب و نیرنگ، این اعتراضات را به سمت منافع شخصی خودشان سمت و سو داده اند. نمونههایی فراوانی ازینگونه قلدران و دزدان قومی همچون محقق، خلیلی(و اکنون مولوی مهدی) و.. وجود داشته اند.
اکنون باید مردم زحمتکش افغانستان، به خصوص قوم زحمتکش هزاره، بایستی یکبار و برای همیشه، ریشهی این ستم و استثمار را برچینند. بدون نابودی نظام طبقاتی و بدون استقرار جامعهیی عاری از طبقه، این ستم و استثمار تحت عناوین متعدد و متفاوت ادامه خواهد یافت. بدون بُرِش از قلدران و جنایتکاران و دزدانی با عناوین رهبر قومی، نیل به هدف نابودی نظم طبقاتی ممکن نخواهد بود. اکنون که رژیم تروریستی حاکم با جنایت و خونریزی مردمان زحمتکش هزاره سعی دارند استثمار ماشین دولتی را تداوم بخشند، کارگران و زحمتکشان شریف قوم هزاره بایستی در تبانی با زحمتکشان سایر اقوام، صفی واحدی را در برابر رژیم طبقاتی و مستبد حاکم تشکیل دهند، و مبارزات شان را تا نابودی این رژیم ستمگر پیگیرانه ادامه بدهند. مردم زحمکش باید مسلح شوند و نهتنها در برابر رژیم حاکم، بلکه در برابر همهی تفالههای سرمایهداری و دزدان و چپاولگران قومی پنجه نرم کنند. سرمایهداری جهانی و در رأس آن امپریالیسمهای شرق و غرب، منافعشان را در ادامهی تضادهای قومی و جنگهای بین گروهکهای مختلف جهادی میبینند. ما وظیفه داریم که به این جنگ نقطهی پایان بگذاریم. جنگِ ضد جنگ باید تدارک دیده شود. اکنون باید ما کارگران و زحمتکشان، خودمان بر سرنوشتمان حاکم شویم. و ریشهی جنگهای دامنهدار ودوامدار موجود بخشکانیم.
پیش بهسوی ایجاد حزب سازمانده و مخفی انقلابی!
پیش بهسوی تسلیح کارگران و زحمتکشان افغانستان!
پیش بهسوی انقلاب سوسیالیستی!
گرایش مارکسیستهای انقلابی افغانستان
سرطان ۱۴۰۱
آخرین دیدگاه ها