اعلامیهی گرایش مارکسیست های انقلابی افغانستان در قبال رُخدادهای طبیعی پسین
در روزهای پسین، تودههای تحت ستم ولایات(استانها) مختلف افغانستان شاهد شدیدترین حادثات طبیعی چون زلزله و سیلاب بودهاند و مشخصاً زلزله در خوست و پکتیا، جان بیش از دو هزار کشته و زخمی و هزاران آواره و خسارات هنگفت مالی برای تودهها برجا گذاشت. قربانیها وخسارات این زلزله، محض نتیجهی یک رُخداد طبیعی نیست، بلکه در عینحال برایند جامعهی طبقاتیست که تعداد اندکی را قصر و کاخ بخشیده و بیشترین مردم را خانههای گلی و کهنه و خیمه و تعدادی را نیز ساکن غارهای کوهها ساخته است. این در حالیست که رژیم سفاک و تروریستی سرمایهداری ناقصالخلقهی حاکم با پوششِ امارت اسلامی، هیچگونه مساعدت قابل ملاحظهیی به خانوادههای زلزلهزده نکرده است. از سوی دیگر رژیمهای استثمارگر همسایه چون ایران، پاکستان و چین برای کمک به زلزلهزدهگان اعلام آمادگی کردهاند، آن هم در چنان شرایطی که خودشان با بحرانهای متعدد سرمایهداری ارتجاعی دست و گریبان اند.
در نتیجه، تودههای متأثر از این رُخداد غمگنانه بیش از پیش در تنگنای فقر و بیچیزی و آوارهگی قرار خواهند گرفت. رژیم تروریستی دست و پا شکستهی حاکم از عوامل اصلی گسترش فقر در افغانستان است. این رژیمی که هنوز از سوی کشورهای امپریالیستی بهرسمیت شناخته نشده است، چون معیارات تصویبشدهی بینالمللی استثمار را هنوز نتوانسته تکمیل کند. با این حال، کشورهای امپریالیستی گرد هم آمدهاند که تحت عنوان فشار و تحریم، مستقیماً روی کارگران و زحمتکشان و مردمان تحت ستم افغانستان فشار مضاعف وارد کنند که این خود سبب شده تا فقر، بیکاری، ترور، وحشت و قربانیشدن منافع تودهها افزایش یابد. چنانچه در قبال همکاری با زلزلهزدههای اخیر و خاموشساختن آتش جنگلات در شرق کشور که عامالمنفعه محسوب میشوند، رژیم اعلام کرد که هیچ نوع امکانات مناسب برای همکاری با مردم در اختیار ندارد.
در این میان، وظیفهی فوری روی دست خود مردم میماند که بتوانند برای قربانیان، بازماندگان و آوارههای این رُخداد، از طریق ایجاد تعاونیها و فراهمکردن خوراک و پوشاک، همکاری کنند. چون، این خود مردم زحمتکش و رنجدیده استند که میتوانند با خودشان برای رهایی از یوغ ستمگران بیمایه و تروریست حاکم آزاد کنند، این رژیمی که کل ثروت عامه را در اختیار گرفته و با فروش معادن و منابع سوختی پول به جیب شخصی میریزند، اما نتوانسته اند یا نخواسته اند هیچگونه اقدامی در جهت فراهمآوری امکانات اولیهی زندگی برای مردم انجام دهند و چنانکه از جانب امپریالیسم به حاشیه کشیده شدهاند، برای تداوم قدرت از خون و مغز استخوان مردم تغذیه میکنند.
باید تذکر داد که گرایش مارکسیستهای انقلابی افغانستان همواره اذعان کرده است که برای رهایی از ستم طبقاتی و ایجاد جامعه آزاد و برابر باید بنیاد این رژیمهای طبقاتی از طریق تدارک انقلاب سوسیالیستی برچیده شود، و انقلاب سوسیالیستی بهپا نخواهد شد مکر اینکه رهبری انقلاب و حزب انقلابی، که مارکسیستهای انقلابی آنرا “حزب لنینی” میدانند، برای رهبری جنبش کارگری ایجاد گردد. چنان که مشکل طبقاتی از طریق انقلاب سوسیالیستی ریشهکن نشود، بحران سرمایهداری درون رژیم ناقصالخلقهی سرمایهداری افغانستان عمیقتر و شکاف طبقاتی بزرگتر میشود. یا تودههای تحت ستم که بیشترین مطلق نفوس جامعه را تشکیل میدهند، خودشان طرح جامعهی بایسته را میریزند یا هم اقلیتهای انگل و ستمگر طرحهایی بر روی گردهی تودهها میریزند.
طالبان از دورهی قبلی حاکمیتشان دریافتند که برای اعمال و تداوم قدرت خود بهناچار باید با سیستم استثمار جهانی کنار بیایند، از این سبب برای تداوم دزدی و چپاولگریشان آموختهاند که بایستی سرمایهداری در افغانستان تقویت شده و با سیستم سرمایهداری جهانی سازش کنند. تا با پذیرش سهمی از خون و عرق مردم افغانستان برای رژیمهای امپریالیستی حاکمیتشان را پایدار سازند. به همین دلیل همزمان با سازش امپریالیستی، قرار است نرخ استثمار تودهها افزایش یابد و جنگ همچنان تداوم یابد. چون این نوع زالوها منافع شان را در تعمیق بحران میبینند.
وظیفه فوری و فوتی کارگران پیشتاز و روشنفکران انقلابی، تدارک و ساختن حزب پیشتاز انقلابی در افغانستان است که بتواند با رهبری و سازماندهی انقلاب آتی را به عهده داشته باشد. چون مادام که سرمایهداری وجود دارد، مردم با دو گزینه روبرو اند؛ یا سوسیالیسم یا بربریت! و تداوم سیستم سرمایهداری صرفاً بربریت را بهدنبال دارد.
یا سوسیالیسم یابربریت!
پیش بهسوی ایجاد حزب پیشتاز انقلابی!
گرایش مارکسیست های انقلابی افغانستان
سرطان ۱۴۰۱
آخرین دیدگاه ها