اختناق طالبانی، و اهمیت مبارزه‌ی مخفی

یک مارکسیست انقلابی، یک ماجراجوی محض نیست که در خفقان طالبانی سرش را مستقیماً زیر ساطور اعدام بگذارد، یا شبیه شخصیت‌های نمایشی، خودش را نقطه‌ی نیرنگی و محراق توجهِ رژیم سرکو‌ب‌گر بنماید. یک مارکسیست انقلابی، یک اپورچونیست مطلق هم نیست که وقتی استبدادی حاکم نیست، فعالیت سیاسی انجام دهد و هنگامی‌که اختناق حاکم است، پابه‌پای موش لانه بسازد یا سرش را در لاکش فرو ببرد. یک مارکسیست انقلابی، یک صلح‌دوست منفعل یا بی‌طرفِ همه‌وقت هم نیست که در هیچ زمانی طرفدار فعالیت انقلابی نباشد و برای رفع تشنه‌گی، چشم به ابرهای آسمان بدوزد. یک مارکسیست انقلابی، کسی است که همواره بر واقعیت‌ها تکیه می‌کند، در همه‌ی زمان‌ها به جنگ طبقاتی فکر می‌کند، شرایط را تحلیل می‌کند، قدرت بالغعل و بالقوه‌ی جنبش انقلابی را می‌سنجد، ابزار‌های موجود برای سرنگونی رژیم طبقاتی را بررسی می‌کند و ابزارهای نوی خلق می‌کند. یک مارکسیست انقلابی نمی‌تواند بی‌طرف، منفعل، ترسو یا ماجراجو باشد. لکن آنچه همواره و در همه‌ی اوقات استبداد یا آزادی‌های صوری مطرح است؛ سازماندهی مخفی است. در یک جامعه‌ی نسبتاً باز به‌رغم اینکه خطرهای آنی متوجه مارکسیست‌های انقلابی نیست، در کنار فعالیت‌های علنی و نیمه‌علنی، فعالیت مخفی توسط یک هسته‌ی مخفی سازمانده برای به‌پیروزی رساندن انقلاب، اجتناب‌ناپذیر است. در حالی‌که در کشورهایی با جوِّ نفس‌گیر و ذیق، فعالیت و سازماندهی مخفی برای مارکسیست‌های انقلابی پیش‌شرط همه‌ی اقدامات ممکن دیگر است.
اکنون که گلوی آزادی در افغانستان سخت فشرده می‌شود، هیچ جایگزین دیگری برای مبارزه‌ی مخفی وجود ندارد. این امر نه تنها بر مارکسیست‌ها، بلکه بر همه‌ی مخالفان رژیم که ماهیت مترقی‌ دارند، نیز صدق می‌کند. در حالی‌که تقریباً تمامی اعتراضات سرکوب می‌شود و اعتراض‌کننده‌گان تحت تعقیب و شکنجه‌ی بدنی و روحی قرار می‌گیرند و در یک سری موارد ترور می‌شوند، گزینه‌ی فعالیت مخفی است که برای مارکسیست‌های انقلابی و سایر روشنفکران انقلابی باقی می‌ماند. هسته‌های مخفی سازمانده باید ایجاد شوند، این هسته‌ها وظیفه خواهند داشت که با شگردهای متفاوت اقدام به افشاسازی دروغ‌ها و جنایت‌های رژیم کنند و از سوی دیگر با تشویق کتله‌های مردمی(کارگران یا کارمندان دولتی و غیردولتی، اقلیت‌های تحت ستم، و همه‌ی زحمتکشان و ستمدیده‌گان)، آنها را بر ضد رژیم بشورانند. هیچ ‌چیزی، حتا یک جنگ پارتیزانی، نمی‌تواند جایگزین شورش مردمی برای سرنگونی رژیم سرمایه‌داری ارتجاعی کنونی باشد. اگر خودِ کارگران و زحمتکشان انقلاب نکنند، هیچ اقلیت روشنفکر یا انقلابی هم قادر به آن نخواهد بود. هدف اساسی باید متوقف‌ساختن چرخ ماشین دولتی از طریق شوراندن مردم به اعتراضات و اعتصابات سراسری باشد، این قدمی‌است که باید گذاشته شود تا پس از آن، مسلح‌شدن سراسری و سرنگونی رژیم طبقاتی مطرح شود. آنچه ما اکنون و در شرایط حاضر برای روشنفکران انقلابی و کارگران و زحمتکشان روشنفکر انقلابی پیشنهاد می‌کنیم، فعالیت مخفی است؛ دیوارنویسی‌ مخفی، نصب مخفیانه‌ی پوسترها، پخش مخفیانه‌ی شب‌نامه‌ها، کار سیاسی انفرادی یا جمعیِ مخفیانه با قشرهای تحت ستم و روشنفکران، که همه در راستای افشای جنایات و دروغ‌های رژیم و آگاهی‌دهی انقلابی در جهت شورانیدن مردم به اعتصابات و اعتراضات سراسری باشد. این کاری است که بلشویک‌ها، خصوصاً رهبران انقلاب(لنین و تروتسکی) انجام دادند، این کاری است که اکنون در زمان ما و در شرایط موجود باید انجام داده شود.

پیش به‌سوی فعالیت و سازماندهی مخفی انقلابی!
پیش به‌سوی نابودی رژیم ارتجاعی هار طالبانی!

گرایش مارکسیست‌های انقلابی افغانستان
۱۲ حمل ۱۴۰۱

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران