تهدیدپراکنی مرزی بین افغانستان و پاکستان؛ دشمن در کجاست؟

مارتیمردیورند، نماینده‌ی دولت‌ استعماری بریتانیا در ۱۸۹۳ میلادی با عبدالرحمن‌خان پادشاه افغانستان معاهده‌یی را به امضا رسانید که مطابق آن بیش از یک هزار کیلومتر مربع اراضی آن‌وقت افغانستان به بدنه‌ی امپراتوری بریتانیا تعلق گرفت، که همواره در مورد پذیرش و عدم پذیرش آن بگومگوهای زیادی به‌راه انداخته شده است. از جمله، پادشاهان و رییسان دولت افغانستان هرگاه منافع‌شان در جایی با منافع دولت پاکستان در تضاد و تعارض قرار می‌گرفت، روی این زخم فشار می‌آوردند و مسأله‌ی الحاق مناطق از دست‌رفته یا حمایت از استقلال‌خواهی پشتون‌ها و بلوچ‌ها را در پاکستان عمده می‌کردند.
از کنفرانس وستفالیا در ۱۶۱۸-۱۶۴۸ اروپا تا معاهدات تعیین‌مرزی سده‌‌های هیجدهم و نزدهم، و حتا بیستم، سراسر تاریخِ ایجاد مرزها در جهان، نشان می‌دهد که تعیین این خطوط مرزی، نه توسط خود ملت‌ها، بلکه توسط امپراتوری‌ها و دول امپریالیستی شکل گرفته است، تا مشخص بسازند که کدام غول استعماری و امپریالیستی، چقدر ساحه‌ی جغرافیایی را به هدف چور و چپاول در اختیار خود داشته باشد. پس از ازهم‌پاشی امپراتوری احمدشاه ابدالی، ساحات و مناطق زیادی از افغانستان امروزی بنابر فشار و تهدید دولت‌های استعماری انگلیس و روس، از بدنه‌ی این کشور جدا شده است. در شمال و شمال‌غرب افغانستان، بدخشان، پنجده و آق‌تپه توسط دولت استعماری روس، و در جنوب و جنوب‌غرب طی چندین دوره معاهدات یکجانبه میان شاهان افغانستان و انگلیس، مناطقی از افغانستان آن‌روزی از بدنه‌اش جدا شد، که پس از معاهدات مثلث ۱۸۳۸، جمرود ۱۸۵۵، معاهده‌ی گندمک توسط یعقوب‌خان، و معاهده‌ی دیورند، سلسله‌ی این تقسیمات جغرافیایی به‌گونه‌ی نسبی متوقف شد، که این ساحات پس از ایجاد پاکستان در ۱۹۴۷، بدان کشور تعلق گرفت. با آنکه امروزه این حد فاصل بین افغانستان و پاکستان توسط تمامی دولت‌های سرمایه‌داری و امپریالیستی و سازمان ملل به‌جز هند، به‌رسمیت شناخته شده است، این پرسش طرح می‌شود که آیا برای الحاق مجدد این مناطق به افغانستان باید با پاکستان وارد جنگ شد؟ دشمن کیست؟ و در کجاست؟
چنانچه قبلاً یادآور شدم این تعیین مرزهای کشوری در هیج‌جا بنابر خواست و علاقه‌ی ملت‌ها یا اقوام آن صورت نگرفته است، همان‌گونه که پشتون‌ها توسط این تعیین‌مرزها از هم جدا شده‌اند، تاجیک‌ها، ازبیک‌ها، ترکمن‌ها، بلوچ‌ها نیز با تعیین خط مرزی به دست دولت‌های استعماری و تحت استعماری از هم جدا شده‌اند. هیچ‌کسی نمی‌تواند وجهه‌ی ظالمانه‌بودن این تعیین‌مرزی را با پرده‌ی وهم ناسیونالیستی بپوشاند. اما امروز یک جنگ دیگر با پاکستان یا با روسیه، نه‌تنها به نفع کارگران و زحمتکشان نیست بلکه به ضرر کارگران و زحمتکشان هردو طرف مرزهاست. چون در این چنین جنگ‌ها میلیون‌ها نفر از کارگران و سربازان دو طرف مرز که هردو از طبقه‌ی تحت ستم استند قربانی می‌شوند و پس از آن دوباره قدرت در دست یک اقلیت باقی می‌ماند و اینگونه مردم فقط ضرر می‌کنند. بدین ترتیب، مردم باید درک کنند که نباید بازیچه‌یی در دست دولت‌های سرمایه‌داری‌شان باشند. دولت‌ها به دو دلیل به جنگ علیه کشورهای دیگر، حالا با هر انگیزه‌یی، تبلیغ یا اقدام می‌کنند؛ یکم، هرگاه منافع شخصی سرمایه‌داران دو کشور با هم در تضاد و تعارض قرار گیرند. دوم، هرگاه نتوانند بحران‌های داخلی‌شان را کنترل کنند. در هردو صورت ضرر عمده‌ی جنگ متوجهِ قشرهای ستمدیده‌ی دو کشور می‌شود. ما به زحمتکشان هردو کشور اعلام می‌کنیم؛ دشمنان شما در داخل کشورهای‌تان است، دشمنان اصلی، طبقات انگل حاکم است که هم از جنگ و هم از صلح مردمان دو کشور سود می‌برند. تفنگ‌های‌تان را به سمت دولت‌های سرمایه‌داری تان نشانه بروید! این مشکلات مرزی فقط در قالب دولت‌های سوسیالیستی دو کشور حل‌شدنی است. چون نه‌تنها در آن‌صورت مرزها نمی‌تواند بین ملت‌ها جدایی بیافریند، بلکه این مرزها ماهیت وجودی‌اش را از دست می‌دهد. تنها بر مبنای انترناسیونالیسم کارگری است که هیچ دلیل دیگری برای جنگ بین ملت‌ها باقی نمی‌ماند. پیش به‌سوی دنیای عاری از خط و مرز!

اکنون این سٶال پیش می‌آید که آیا باید از جنبش‌های استقلال‌طلبانه‌ی پشتون‌ها و بلو‌چ‌ها در پاکستان حمایت صورت گیرد؟
داعیه‌ی پشتونستان‌خواهی از دیرباز بدینسو عمده می‌شود، چون پشتون‌های پاکستان خودشان را یکی ازمحروم‌ترین ملیت‌های پاکستان می‌پندارند. آنها اعتقاد دارند که با آزادی پشتون‌ها از ستم سازماندهی‌شده‌ی شبه‌ناسیونالیستی دولت پاکستان، ریشه‌ی فقر، بیکاری، نابرابری، حل خواهد شد. این داعیه، پشتیبانی‌ پشتون‌های اینسوی مرز و حتا بخشی از سایر اقوام افغانستان را با خود دارد.

لکن رهبران دولت افغانستان یکی پی دیگر، از این احساسات استقلال‌طلبانه‌، همواره و صرفاً به‌خاطر منافع خاص گروه حاکم پشتیبانی به عمل آورده‌اند و هرگاه منافع آنها برآورده شده است، این داعیه را به حاشیه کشیده اند. پشتون‌ها و بلوچ‌ها تحت ستم شدید طبقاتی در پاکستان قرار دارند، البته این ستم محدود به آنها نمی‌شود. “بعد از ایالت بلوچستان مردم ایالت سند دارای بیشترین تعداد مردم فقیر در پاکستان است”. حدود ۶۰ میلیون نفر در پاکستان یعنی حدود یک سوم جمعیت آن کشور زیر خط فقر زندگی می‌کنند. “۸۰ درصد مردم فقیر پاکستان ساکن روستاها هستند که از امکانات اولیه‌ی زندگی محروم می‌باشند”. “۲۸ درصد زنان روستایی در پاکستان از تحصیل محروم هستند”. اما “طبق گزارش تازه‌ی سازمان ملل متحد، بیش از نیم جمعیت پاکستان زیر خط فقر زندگی می‌کنند”. دیده می‌شود که در کنار پشتون‌ها، بلوچ‌ها، سندی‌ها و خلاصه، ستمدیده‌گان از تمامی اقوام و مذاهب موجود در پاکستان می‌باشد. بنابراین، ظلم و نابرابری طبقاتی در پاکستان مثل همه‌ی دولت‌های سرمایه‌داری دیگر وجود دارد. این ظلم و نابرابری در هردو سوی حد فاصل دیورند بر کارگران و زحمتکشان هردو کشور به‌طور مساوی اعمال می‌شود. ما مارکسیست‌ها از همه‌ی جنبش‌های استقلال‌طلبانه که جنبه مترقی‌ داشته باشند حمایت می‌کنیم. لکن درعین‌حال فراموش نمی‌کنیم که به آنها توصیه کنیم که: حتا پیروزی صرف استقلال‌طلبانه‌ی آنها نمی‌تواند بر ظلم و ستم طبقاتی نقطه‌ی پایان نهد. ما برای آنها پیشنهاد می‌کنیم که مبارزه‌ی شان را در جهت برپایی یک انقلاب سوسیالیستی در پاکستان پیش برند یا حتا توٲم با جنگ استقلال‌طلبانه، جنگ طبقاتی را نیز پیش برند. تنها در قالب یک دولت سوسیالیستی است که این امکان ایجاد می‌شود که هم استثمار یک ملت توسط ملت دیگر از بین برود و هم استثمار طبقاتی یک انسان توسط انسان دیگر نابود شود. تنها در قالب یک دولت سوسیالیستی است که ناسیونالیسم و فاشیسم در نطفه خفه می‌شود، در حالی که دولت‌های سرمایه‌داری بنابر سرشت طبقاتی و نابرابرانه‌ی آن، مٶجد و مروج ناسیونالیسم، شوونیسم، -و در مرحله‌ی بحرانی- فاشیسم، است. پس ما در عین‌حال که هرگونه تبلیغ جنگ‌افروزانه‌ی مرزی بین دو کشور را محکوم می‌کنیم، و کماکان که از جنبش‌های استقلال‌طلبانه‌ی پشتون‌ها و بلوچ‌ها حمایت می‌کنیم، به آنها توصیه می‌کنیم که برای نابودی ستم در تمامی سطوح آن، بایستی اقدام به سرنگونی دولت طبقاتی و برقراری دولت سوسیالیستی کنند، یا دوشادوش جنگ استقلال‌طلبانه‌ی‌شان، جنگ طبقاتی را نیز پیش برند.
پیش به‌سوی انقلاب سوسیالیستی!

گرایش مارکسیست‌های انقلابی افغانستان
۲۷ جدی ۱۴۰۰

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران