تاریخچه مختصری از رویدادهای کردستان (۲)

ادامه از بخش ۱

تاریخچه مختصر پیدایش کومله و حزب کمونیست ایران

کومله در ابتدا توسط  چند روشنفکر کرد که عمدتا از پیشینه ای روستایی برخوردار بودند بنیان گذاری  شد. عبدالله مهتدی فرزند یکی از اربابان روستاهای مریوان بوده  و فواد مصطفی سلطانی و چند تن دیگر از مرکزیت کومله خاستگاه روستایی داشته و به اقشار زحمتکش روستا تعلق داشتند. آنان در دانشگاه با ایده های چپ آشنا شده و محفل روشنفکری کوچکی ایجد کردند که در سال ۱۳۵۳ عمده اعضای آن دستگیر شده و به زندان افتادند. آنان پس از آزادی از زندان و در گرماگرم پیروزی انقلاب ۵۷، سازمان زحمتکشان کردستان (کومله) را تاسیس کردند که اولین اقدام عملی آن تشکیل جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب در سنندج و اتحادیه دهقانی مریوان بود.  به دنبال سرکوب اعتراضات در کردستان این سازمان نیز گسترش یافت و پس از جذب نیرو و سازماندهی مردم شهر و روستا و خلع سلاح پایگاه نظامی مبارزه خود را با دولت جدیدالتاسیس جمهوری اسلامی آغاز کرد. ویژگی خاص سازمان زحمتکشان کردستان قدرت آنان در جذب جوانان بومی و کشاندن آنان به میدان مبارزه بود. این تشکیلات از درون مردم برآمده و نزدیکی فراوانی با آنان داشت.  جوانانی که تا قبل از انقلاب 57 به عینه با مفهوم ستم چندگانه طبقاتی، ملی و مذهبی آشنا بوده و از سابقه تاریخی سلطه دولت مرکزی رنج می بردند به سرعت جذب کومله و دیگر جریانات چپ شدند. کومله به دلیل گرایشات مائوئیستی و پوپولیستی خود علاوه بر شهرها، نیروی قابل ملاحظه ای نیزاز روستا ها جذب کرده و سریعا رشد نمود  و توانست  با انجام حرکت‌هایی چون بسیج عظیم و سازماندهی شده راهپیمایی مردم سنندج به مریوان به منظور اعلام همبستگی با اهالی آن شهرو اعلام انزجار ازتصرف شهر توسط  اراذل اوباش بسیج اسلامی، جاش های مکتب قرآن مفتی زاده و تفنگچی های ادریس بارزانی، پسر بزرگ ملا مصطفی بارزانی که موقتا به رهبری حزب دمکرات کردستان عراق رسیده و به قیاده موقت مشهور بودند؛ تقسیم  زمینها ی اربابان  بین دهقانان  و فراهم نمودن امکان شرکت زنان شهر و روستا در اداره أمور روزانه منطقه موجب شد که کومله به یک نیروی سیاسی – نظامی مطرح در منطقه تبدیل گردد. اما علیرغم شجاعت و تهور بنیان گذارن کومله از همان ابتدا ضعف  آگاهی و بینش طبقاتی ومارکسیست لنینیستی در کادر رهبری مشهود بود. آنان دنباله روان نظرات مائو بوده و در صدد تحقق این نظرات بودند، در نتیجه این تشکیلات قدرت گسترش سراسری نداشت، هنگامی که که محفل کوچکی به نام اتحاد مبارزان کمونبست ( سهند ) تحت رهبری منصور حکمت پیشنهاد وحدت با کومله را مطرح کرد آنان به گرمی به استقبال آن رفتندد. سهند پس از تاسیس حزب کمونیست ایران در اتحاد با کومله و شماری از هواداران چریکهای فدایی ، رزمندگان ، پیکار و اتحادیه کمونیست ها، در جریان جنگ خلیج، در حالی که اکثریت حزب کمونیست را برای خروج از کردستان با خود همراه کرده بود از کومله جدا شده و دست به تاسیس حزب کمونیست کارگری زد. منصور حکمت پس از خروج از کردستان، مبارزه مسلحانه در کردستان ایران و عراق را نفی کرده  وخط بطلانی بدور مبارزه برای حق تعیین سرنوشت ملت کرد کشید. پس از این جدایی کومله دچاربحران شده و به سازماندهی مجدد پرداخت و تحت نام حزب کمونیست اعلام موجودیت نمود. اما پس از چندی عده ای از موسسان حزب از این عمل پشیمان شده و تحت تاثیر پیروزی احزاب ناسیونالیست کردستان عراق همانند جلال طالبانی نغمه سلام «سرمایه داری» و خداحافظ «سوسیالیسم» را سر داده و انشعاب کردند. این انشعابات جدید، کومله زحمتکشان ایران به رهبری عبدالله مهتدی و کومله زحمتکشان به رهبری عمر ایلخانی زاده بر خلاف طالبانی که علنا از ناسیونالیسم  حمایت می کرد شرمگینانه و در لفافه به دفاع از نوعی سوسیال دموکراسی  و سوسیال رفرمیسم از حزب کمونیست به رهبری علیزاده و مازوجی جدا شدند. اما دیری نپائید که تعدادی از کادرهای حزب از جمله  ساعد وطن دوست، یوسف اردلان و غیره در انتقاد به نظرات رفرمیستی کادر رهبری از این تشکیلات جدا شده و جریان روند سوسیالیستی را  راه اندازی کردند.   کومله زحمتکشان ایران به رهبری عبدالله مهتدی و کومله زحمتکشان به رهبری عمر ایلخانی زاده سرانجام تحت فشارهای شدید حکومت اقلیم کردستان و جمهوری اسلامی و به  پیروی از حزب دمکرات کردستان عراق به رهبری مسعود بارزانی ، تن به اتحاد عمل مشترک با حزب دمکرات کردستان ایران به رهبری مصطفی هجری و حزب دمکرات کردستان به رهبری خالد عزیزی و حزب خبات داده و در آخرین اقدام خیانتکارانه خود، ملاقات مخفیانه  با نمایندگان جمهوری در نروژ، در صدد آن هستند که با گرفتن سهمی در اداره امور کردستان با جمهوری اسلامی سازش کرده و به توافق برسند.

کومله، شاخه کردستان حزب کمونیست ایران نیز در تلاش است که با شرکت در نشست های احزاب زحمتکشان، و پ ک ک و جریانات زیرمجموعه پ ک ک چون شاخه ایرانی پژاک و با شرکت در کنگره ملی کردستان به رهبری بارزانی مجددا به عنوان حزبی کمونیستی اعلام موجودیت کند، تصمیمی که درصلاحدید با مازوجی و حزب کمونیست ایران گرفته شده است. این بحث در حال حاضر جریان داشته  بحثی که ابدا رنگ و بوی سوسیالیستی از آن به مشام نمی رسد. در این میان بحث شرکت کومله در کنگره ملی کرد و اطلاع یا عدم اطلاع آنان از مذاکرات مخفیانه در درون حزب کمونیست نیز بالا گرفته و انعکاس خارجی یافته است. هر یک در صدد تخطئه دیگریست، اما واقعیت تاریخی نشان داده که اختلاف بین کومله و دمکرات و دیگرجریانات پیشینه ای طولانی دارد. آنان علیرغم جو دموکراتیک و مبارزاتی کردستان در سال های ۵۸ – ۱۳۵۹ و علیرغم مشارکت در تشکیل شورای شهر سنندج نتوانستد در مذاکره با هیئت نمایندگان دولت مرکزی متشکل از آیت الله محمود  طالقانی، آخوند صدر حاج سید جوادی آیت الله بهشتی، هاشمی رفسنجانی، بنی صدر، ابراهیم یونسی استاندار کردستان که کُرد و توده ای بود به شکلی متحد و یکدست عمل کرده و با اتخاذ موضعی مشترک ومحکم در مقابل آنان ایستادگی کنند. هیئت شرکت کننده کرد در آن مذاکرات طیف وسیعی از نمایندگان شهر سنندج از جمله رهبران و مسئولان حزب دمکرات، سازمان چریکهای فدایی و کومله و نمایندگانی از نهادهای مدنی کردها  در تهران، چون صادق وزیری می شد. آنان حتی در گرماگرم جنگ خونین سنندج ودیگر شهرهای کردستان حاضر به تشکیل یک ستاد نظامی مشترک نشده و هریک به طور مجزا درقسمتهای مختلف شهر در گیر نبرد بودند. اختلافات  بین کومله و حزب دمکرات، برخلاف بحث های بی اساس و رایج فعلی بین برخی هواداران کومله و حزب کمونیست مبنی بر اینکه در اوان انقلاب بین این دوگروه اختلافی نبود، از ابتدا وجود داشت. حزب دمکرات به دلیل سابقه طولانی تر و داشتن نیرو ها و تسلیحات بیشتر، تحمل رشد هیچ جریانی را در کردستان نداشت، اصلی که تنها شامل حال کومله نمی شد. حزب دمکرات همواره داعیه رهبری کردستان را داشت واجازه فعالیت هر جریانی در منطقه و حتی خارج از آن منوط به پذیرش رهبری و سروری آنان بود. از این روی  آنان هیچگاه قادر به تحمل نظرات مخالف و انتقادادت ایدولوژیک نشریات و رسانه های جریانات و گروه های مخالف را نداشته و وحشیانه آن را سرکوب می کردند. مثال مشخص این ادعا حمله آنان به مقر سازمان پیکار در بوکان، تنها شهر باقی مانده در دست پیشمرگان، و قتل عام رزمندگان این سازمان بود؛ همچنین به گلوله بستن تعدادی از اعضا ی سازمان راه کارگر که بعدا اعلام شد اشتباها مورد حمله قرار گرفته اند.

اولین برخورد میان حزب دمکرات و کومله به ابتدای تاسیس حزب کمونیست بر می گردد. در آن زمان رادیو کومله علنا به تبلیغ علیه حزب دمکرات پرداخته و از آنان به عنوان نمایندگان  بورژوازی کرد یاد می‌کرد،  حزب دمکرات نیز در رادیو و نشریات خود  کومله ای ها را پولپوتی اعلام کرده و تلاش می نمود که با استفاده از احساسات مذهبی توده های متوهم روستایی و کافر و کمونیست نامیدن کومله ای ها، زخمتکشان شهر و بویژه روستا ها را بر علیه آنان بشوراند.

اختلافات بین حزب کمونیست ایران و شاخه کردستان آن کومله برخلاف آنچه که سران، اعضا، پیشمرگان و منشعبین آن عنوان می کنند تنها به موارد اختلاف بر سر مواردی چون وجود اختلافات دیرین بر سرمقولاتی چون: پیروزی سوسیالیسم در یک کشور آری یا نه، ماهیت دولت شوروی، ارتباط با احزاب ناسیونالیست و یا اتهام ارتباط و یا عدم ارتباط با مبارزات سراسری کارگران  نیست؛ مباحثی که به نقل از هردوطرف ازهمان ابتدای موجودیت حزب در فضایی دمکراتیک جریان داشت. مورد اختلاف واقعی همانا در درک از مرحله انقلاب نهفته است.

اصل «انقلاب مداوم»، اصلی مورد قبول لنین، استالین و تروتسکی و دیگراعضای حزب کمونیست شوروی تا زمان مرگ لنین بوده و ظاهرا همه بدان معتقد بودند، اما پس از مرگ او استالین این نظریه را به کنار گذاشته و مسئله تحقق انقلاب در یک کشور را مطرح کرد. نظریه ای که نه با در نظر گرفتن منافع بین المللی کارگران بلکه به منظور کسب قدرت حزب و در وهله اول مطامع جاه طلبانه اوتدوین شده بود. بنا بر این نظردفاع از دولت شوروی نه تنها وظیفه حزب کمونیست کشور شورا ها بلکه تمام احزاب برادر در سراسر جهان بود. بر اساس تز های استالینیستی  ساختمان سوسیالیسم در کشور شورا به پایان رسیده و گسترش انقلاب در بقیه نقاط منوط به حل تضاد اصلی یعنی تضاد بین خلق و امپریالیسم بود. نتیجه منطقی این تحلیل تبلیغ سازش طبقاتی بین کارگران، خرده بورژوازی و بورژوازی ملی که از نظر آنان در تضاد با سرمایه جهانی قرار داشت بود. نظریه ای منشویکی که تروتسکی در مخالفت با آن جان خود را ازدست داد و بسیاری از مبارزات، از جمله مبارزات انقلابی مردم ایران در در سال ۱۳۵۷ در مسلخ آن قربانی شدند و جنایتکارانی چون خمینی و حکومت اسلامی ایران را بر سریر قدرت نشاند. وجود چنین درک نادرستی از انقلاب در سال ۱۳۵۷ گریبان همه جریانات چپ ازحزب توده تا گراشیات تروتسکیستی نظیر گرایش بابک زهرایی در حزب کارگران سوسیالیست (۶) را گرفته بود و سرانجام همه آنان را به زیر کشاند.

اگر چه امروز ظاهرا همگان از این درک رو برگردانده اند و در سخن به درستی انقلاب سوسیالیستی به عنوان تنها مفر رهایی از بربریت سرمایه داری اعتراف می کنند، اما در مرحله عمل هنوز کیلومتر ها از آن فاصله دارند. هیچکدام از این احزاب و سازمان ها بنا به تعریف و تجربه بلشویکی از درون روند مبارزه طبقه کارگر، آن گونه که در چند دهه قبل لز انقلاب اکتبر رخ داد، سر برون نیاورده و کمترین ارتباطات ارگانیک به طبقه را دارند. روند تا کنون تشکیل حزب در پشت اتاق های دربسته و سپس دعوت از طبقه کارگر برای پیوستن به این حزب بود، در حالیکه بنا به آمار های موجود سوسیال دموکرات ها در دوران پیش ازپیدایی قدرت دو گانه  در ارتباط به هزاران سلول مخفی کارگری و روشنفکری بوده که با سازماندهی ترویج و تبلیغ در درون طبقه مقدمات انقلاب را فراهم می کرد. این جریان ها علیرغم توافق صوری بر سر مرحله انقلاب در عمل دچار تفاوت ها و تناقض های عمده ای در رابطه با درک مفهومی آن هستند؛ به عنوان مثال کومله انقلاب دو مرحله ای رد کرده و شعار زنده باد سوسیالیسم می دهد وتاکید می کند که پیروزی انقلاب سوسیالیستی در یک کشور امکان پذیر نخواهد بود، اما در مورد راهکار برون رفت از این تناقض خاموش می ماند، که این خود چیزی به جز نفی امکان پیروزی سوسیالیسم نمی تواند باشد. از سوی دیگر حزب کمونیست اعلام می کند که امکان پیروزی در یک کشور نه تنها ممکن بلکه عملیست ، که هردوی این برداشت ها نشان دهنده عدم درک دیالیکتیکی آنان از مقوله انقلاب مداوم است؛ انقلابی که اگر چه می تواند در یک ظرف معین جغرافیایی صورت پذیرد اما بقا و پیروزی نهایی آن در گرو پشتیبانی جهانی طبقه کارگر و سلسله انقلاباتی مشابه در دیگر نقاط جهان می باشد. مسئله رفع ستم ملی نیز در پرتو پیروزی حکومت شورا ها امکان پذیر خواهد چرا که سرمایه داری امپریالیستی و زائده های جهانی آن در عمل ثابت کرده اند که نه تنها قادر به حل این معضل تاریخی نیستند بلکه حتی ار تشدید اختلافات قومی، قبیله ای و یا مذهبی بهره مند می شوند چرا که این اختلافات از تحقق اتحاد کارگران و زحمتکشان ممانعت کرده و امر انقلاب مداوم را به عقب می اندازد.

militaant.com

منابع :

۱- تاریخی که ما ساختیم و تاریخی که آنها خواندند ـ یوسف اردلان

۲- کتاب تاریخ مبارزات کردستان  ـ حمید مؤمنی

۳- وجه تولید آسیایی ـ مازیار رازی

۴- کتاب جنبش‌های کرد از دیرباز تاکنون ـ میم کاردوخ

۵- چهل سال مبارزه در راه آزادی ـ عبدارحمان قاسملو

۶- کارنامه سوسیالیست های انقلابی ایران

http://militaant.com/wp-content/uploads/2012/09/کارنامه-سوسیالیت-های-انقلابی-ایران.pdf

 

 

 

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران