پیش به سوی اتحاد سراسری تمام قشرهای جامعه برای سرنگونی نظام سرمایه داری!
جنبش اعتراضی دوساله ۱۳۹۶-۱۳۹۸ و فرازشکوهمند آن در آبان ۱۳۹۸ به مثابه نقطه عطفی در مبارزات چهل ساله اخیر مردم ایران به شمار میآید. تجربهای که اینک نه تنها دستآوردی ارزشمند برای جنبش کارگران و زحمتکشان ایران محسوب میشود، بلکه به عنوان بخشی از خاطره تاریخی مبارزات بینالمللی کارگران به حساب آمده و بدان استناد میشود. این جنبش که نیروی اصلی عمدتا از اقشار کارگری و زحمتکشان فقیر شهری تشکیل شده بود، با طرح نظریههایی مانند تشکیل شوراها و اعمال نظارت کارگران بر تولید، در مصاف با پدیده خصوصی سازی به عنوان یکی از سیاستهای عمده نئولیبرالیسم جهانی و درک و آگاهی سوسیالیستی از ماهیت و عملکرد دولت به عنوان حامی مستقیم سرمایه و نظام سرمایهداری انگشت بر مقولههایی گذاشت که ادامه حیات این نظام را مورد حمله قرار می دهد؛ مقوله هایی که نمیتوان به آسانی از کنار آنان گذشت.
این تجربیات گرانبها حاصل رویارویی مستقیم با دولت سرمایهداری جمهوری اسلامی و درسآموزی از عملکردها و گاه شکستهایی بود که تاکنون به ازای آن بهای سنگینی پرداخت شده است. بهایی چون دستگیری، شکنجه و زندان، و حتی قتل فعالین کارگری ـ انقلابی. اما کارگران و زحمتکشان این شکست را به تخته پرشی برای پیروزی در آینده تبدیل کرده از آن بهره بردند و در کوره مبارزه آبدیدهتر شدند.
علیرغم آن که دولت سرمایهداری متحجر و سرکوبگر حاکم بر ایران با اتکا به تشکیلات متحد و سراسری ضدانقلابی خود توانست به شکل صوری این خیزش را موقتا سرکوب کند، اما سخنان مختلف سخنگویان و وابستگان نظام از بلندگو های رنگ و وارنگ رژیم به روشنی ژرفای وحشت آنان از زبانه کشیدن ناگهانی این آتش زیر خاکستر را به نمایش می گذارد.
محمدرضا باهنر، نایب رئیس پیشین مجلس و یکی از مهرههای مهم دولت جمهوری اسلامی میگوید: «اگر یک میلیون نفر در تهران به اعتراضات میپیوستند و تماشا نمیکردند، حکومت نمیتوانست آبانماه را جمع و جور کند. اگر اعتراضات آبان ۱۳۹۸ را جمع و جور نمیکردیم، انقلاب میشد».
سخنگویان سلطنتطلب، اصلاحطلب و اپوزیسیون لیبرالدموکرات خارج کشور هشدار میدهند که ادامه سیاستهای اقتصادی, اجتماعی و سیاسی فعلی نتیجه دیگری به جز تعمیق تضادهای طبقاتی و انقلاب، ونهایتا انهدام کل مناسبات موجود را به دنبال نخواهد داشت. همه جناحهای سرمایهداری به وضوح وحشت خود را از سراسری شدن جنبش اعتراضی موجود در بوقوکرنا میدمند.
آیا روش تر از این می شد پاشنه آشیل جنبش دوساله اخیر را شناسایی کرد. شنیدن چنین تحلیلی از زبان دشمن ضرورت هر چه بیشتر اعتصابات و اعتراضات متشکل و سراسری را در دستور روز قرار میدهد.
اگر دیروز از شکنجه، زندان و قتل فعالان کارگری–انقلابی آموختیم که وجود تشکیلات و هستههای مخفی برای هدایت و رهبری تظاهرات و اعتصابات منفرد و همگانی کردن نقش نمایندگان اعتصابی یک ضرورت مبرم برای از زیرضرب بدر بردن فعالان کارگری-انقلابی است، درس امروز ما لزوم و ضرورت پیوستگی و اتصال این تظاهرات و اعتصابات منفرد به یکدیگر و آمادهسازی مقدمات حرکتی متحد، منسجم و سراسری است که نظام به سادگی قادر به کنترل و سرکوب آن نخواهد بود. سرمایهداری ایران به شدت از چنین همبستگی همگانی وحشت داشته و علنا این هراس را برملا میکند و از همین امروز در تلاش همگرا کردن همه نیروهای ضدانقلابی رنگارنگ داخلی و خارجی خود برای مقابله با خیزش نهائی است.
در حال حاضر ما هرروزه شاهد اعتراضات و اعتصابات منفرد و مجزا در اقصی نقاط کشور هستیم، کارگران نیشکر هفتتپه همچنان به مبارزات خود ادامه میدهند و هرروز بیش از پیش به ماهیت نظام سرمایهداری و دولت حامی آن پی میبرند؛ کارگران بخش های مختلف صنعت نفت اعتصاب میکنند، معلمان و مربیان مدارس در تبریز در مقابل اداره کل آموزش و پرورش اجتماع میکنند، کارگران ماشینسازی تبریز در اعتراض به عدم پرداخت حقوق معوقه دست به اعتصاب میزنند، کارگران در اراک، اصفهان، قزوین، رشت و صدها شهر کوچک و بزرگ دیگر اعتراض و اعتصاب میکنند، بازنشستگان و مالباختگان به خیابان میآیند و ماشین سرکوب دولتی هنوز میتواند با استفاده از حربههای فشار و تطمیع و وعدههای دروغین این حرکتها را سرکوب کرده و سیادت خود بر جامعه را برقرار نگاه دارد.
بهراستی اگر میتوان بدون دغدغه حرکتی منفرد و مجزا را سرکوب کرد، به یقین نمیتوان حرکتی سراسری و واحد، سازمانیافته و با رهبری را لجام زد. در موقعیتی که همهی جناحهای رژیم؛ اعم از اصلاحطلب و اصولگرا، کارگزار و دیگر حامیان پنهان و آشکار داخلی و خارجی، علیرغم همه اختلافات درونی خود، بر سر مقوله سرکوب متحد و مشترک عمل میکنند؛ کارگران و دیگر اقشار زحمتکش نیز چاره دیگری به جز اتحاد و اتصال این حرکتهای مجزا در قالب حرکتی متشکل؛ متحد و سراسری ندارند، چرا که ضدانقلاب متشکل را تنها میتوان با حرکت متشکل انقلابی به زیر کشید.
اما، این حرکت متشکل انقلابی تنها با ایجاد یک رهبری سراسری متشکل، یا حزب پیشتاز کارگری میتواند تمام قشرهای تحت ستم جامعه را برای سرنگونی دولت و رژیم سرمایهداری بسیج کند. این رهبری از هماکنون میتواند از طریق ایجاد هستههای مخفی و نهایتاً هماهنگی سراسری آنها انجام گیرد.
پیش به سوی اتحاد و همبستگی سراسری کارگران و زحمتکشان ایران.
پیش به سوی ایجاد حزب پیشتاز کارگری.
پیش به سوی سرنگونی نظام سرمایهداری و رژیم جمهوری اسلامی.
گرایش مارکسیستهای انقلابی ایران
۷ آبان ۱۳۹۹
آخرین دیدگاه ها