کمیسیون کارگران اسپانیا
(تجارب عملی کارگراناسپانیایی در طول اعتراض و اعتصاب)
مقدمه مترجم: جنبش های کارگری در میانهی انبوهی از ایدئولوژیهای بورژوایی قد علم کرده و در طی روندی مشخص رشد میکنند. نظریاتی که بند نافشان بسته به سلطهی طبقاتی و بقای بورژوازی است، بالطبع شکست و یا به کجراه بردن این جنبشها را ماموریت تاریخی خویش قلمداد میکنند و سعی در ایجاد شکاف و انحراف در جنبش کارگری دارند. شروع دور دیگری از اعتصاب کارگران هفتتپه چنین گرایشاتی را از چپ و راست از خواب دوران قرنطینه بیدار کرده است. فشارهای طبقاتی و معیشتی باز هم کارگران و خانوادههای آنان را بر آن داشت تا اعتراض خود را نسبت به وضعیت زیستشان به تکامل یافتهترین شیوه ابراز دارند. اما آنچه در این بین اهمیت اساسی دارد حفظ مطالبات و خط رادیکال کنونی و همچنین تکامل آن است. حفظ مطالباتی که تعارض آشکار میان حقوق طبقه کارگر و سرمایهداران را بیش از پیش برای تودهی کارگران هفتتپه و همچنین کارگران کل ایران نمایش میدهد. مطالباتی که مرزهای کار صنفی و سندیکایی را رد کرده و اثبات میکند که فاز جدید جنبش کارگری را نمیتوان در چهارچوبهای سندیکایی صرف فهم کرد.
متن پیشرو نگاهی به تجارب کارگران اسپانیایی در دهه شصت میلادی است. دورانی که دستمزدهای پایین، تورم و بحران اقتصادی جنبش طبقه کارگر اروپا به طور اعم، و کارگران اسپانیا را به طور اخص به تدارک جنبشهای اعتراضی و معیشتی جهت مقابله با سیاستهای دولت سرمایهداری واداشت.
*********
تظاهرات ماه مه امسال در اسپانیا برای اولین بار وجود یک شبکه نیروی کار زیرزمینی قوی، تحت عنوان کمیسیون کارگران اوبرراس(Comisiones Obreras) را به اطلاع بسیاری از ناظران رساند. میزان جزئی و کوچک این تظاهرات برای کسانی که هنوز اسپانیا را اسطورهی خودانگیختگی مجسم میکنند متعجب کننده خواهد بود، تصوری که تودهها آماده طوفان بوده و در مقابل احتمالات غیر ممکن میخروشند، آن هم بدون هیچ گونه عنصر رهبری کننده، چیزی غیر از بداههپردازی نیست. نیروی پلیس فرانکو در روز اول ماه مه به خشونت متوسل شد و با تظاهر کنندگان و حتی ناظران با سبعیتی ظالمانه رفتار کردند.
جهت برآورد بهتر قدرت کمیسیون میتوان به عناوینی از گزارشهای منتشر شده در ماه مارس از هفته نامه ماندو(mundo) که تحت تاثیر اوپوس دی (Opus Dei) جامعه غیر نظامی کاتولیک است که نیرویی قدرتمند در رژیم محسوب میشود بهدست آورد.
شماره مربوط به این موضوع
کمیسون های کارگران
“حالا هر نامی که به آنها بدهد، یک تاجر امروزی می بایست کمسیونهای کارگری را مدنظر قرار داده و خود را با آنها وفق دهد. امروزه به جای اینکه کمیسیونها مورد غفلت قرار گیرد چیزی به نام دیالوگ و گفت و گو بین یک تاجر و این کمیسونها وجود دارد ، که میتواند آغازگر یک مشاجره و مناظره رو در رو باشد”این گفتههای یک تاجر کاتالونی به نام سینیور دوران فارل است که موضوع پاسخ هوشمندانه از جانب رئیس سازمان سندیکائی رسمی بود. روزنامه Arriba(عضو حزب فالانژ در مادرید) در تاریخ اول نوامبر گذشته این موضوع را بیشتر مورد چالش قرار داد، زمانیکه به نقل از بیانیههای سینیور سولیس (نماینده ملی سندیکاها) در یک دوره از کنفراس مطبوعاتی در خصوص کمیسیونهای کارگری اینگونه اظهار نمود: ” من وقتی به بریتانیا میروم در سمت چپ خیابان رانندگی میکنم، و زمانیکه به ایالات متحده می روم به قوانین آن کشور احترام میگذارم.اما کمیسیونهای کارگری برای مشروعیت قوانین کشور اسپانیا احترام قائل نیستند.(و پس از ارجاعاتی مبهم در خصوص پول و نظم از خارج و همچنین اشاراتی به نظم و قانون این طور ادامه داد) “اگر کمیسیونهای کارگری میخواهند به فعالیتشان ادامه دهند، اجازه دهید که از کانال های سیستم سندیکایی استفاده نمایند و در چهارچوب قانون عمل کنند.”
سولیس این اظهارات را دقیقا چهار روز پس از وقوع (روز اقدام طبقه کارگر)بیان کرد که بخشهایی از کشور اسپانیا به خصوص مراکز صنعتی کشور را تحت تاثیر خود قرار داد. در 27 اکتبر و با هماهنگی و رهبری کمیسیونهای کارگری با اقدامی ترکیبی از جانب توده طبقه کارگر در شهرهای معینی از اسپانیا صورت گرفت که در ساعت ۷:۳۰ عصر شروع شده و موجب جنبش و تحرک تعداد قابل توجهای از کارگران به تعداد هزاران نفر شد. بر اساس اخبار منتشر شده از جانب برخی از روزنامههای اروپایی، فقط در شهر مادرید بیش از ۶۰ هزار کارگر در تظاهرات آن روز شرکت نمودند.این تخمینی است که از جانب روزنامه (Le Monde) و (Nouvel Observatory ) اعلام شد.اما اعداد و ارقام ارائه شده توسط برخی ژورنالهای اروپایی (شامل نشریات جناح چپ) اغراقآمیزتر بودند.در این نشریات صحبت از یکصدهزار نفر بود. بنابر گزارشات دو روزنامه فوقالذکر، ۳۰ هزار کارگر فلزکار متعاقباً در یک راهپیمایی و تظاهرات دسته جمعی به نشانه همبستگی با کارگرانی که در ۲۷ اکتبر دستگیر شده بودند شرکت کردند.
تولد کمیسیونها
عوامل متعددی در ظهور کمیسیونها دخیل بودند. بدون شک، قانون قراردادهای جمعی یک علت غیر مستقیم اما با نفوذ در تشکیل کمیسیونها است. اگر چه این قانون به عنوان وسیلهای جهت بهبود استانداردهای زندگی کارگران محسوب میشد، اما از اثرات آن نه تنها میتوان افزایش دستمزد کارگران را نام برد بلکه باعث قرار دادن و نشاندن کارفرمایان و کارگران به دور یک میز جهت بررسی مشکلات بخش تجارت هم شد. در کنار چنین جلساتی که به منظور عقد قراردادها برگزار میشد، امکان ظهور ناگهانی کمیسیونها به وجود آمد. در بهار سال ۱۹۶۲ بود که (فصلی مالامال از زد و خوردهای صنعتی در ایالت آستوریاس،کاتالونیا و باسک اسپانیا)آغاز رسمی فعالیت اولین کمیسیونها اتفاق افتاد. این کمیسیونهای اولیه همان خصوصیات کمیسیونهای امروزی را دارا بودند. در این بازه زمانی، کارگران( اکثریت کارگران ساده در محل کارشان) به آنهایی که به عنوان نمایندگان خود پذیرفته بودند رای دادند.
این کمیسیونها در شهر مادرید به فعالیت خود ادامه دادند. در ابتدای کار، به وفور و به طور ناگهانی رشد نمودند اما به همان آسانی و سرعتی که ظهور کردند رو به افول رفتند. بعضی از اعضای اولین کمیسیونها احساس میکردند که میتوانند بر یک مبنای دائمی و استوار بنا شوند و بنابراین اولین قراردادها بین کارگران فنی در شرکتهایی چون پگاسو(Pegaso), استاندارد (standard),مارکونی(Marconi),پرکیننس(Perkins),کاسا(Casa)و … منعقد شد. این قراردادها به نظر برای حصول اطمینان بیشتر از اعمال فشار موثر و برای اخذ دستمزدهای بیشتر و بهتر و همچنین انعقاد قراردادهای مناسب جمعی در بخش مهندسی مدنظر قرار می گرفت.این حقایق در آن زمان در مطبوعات ملی منتشر میشد ، بدون ظن و گمان نسبت به این موضوع که چه نیروهای غیر قابل اجتنابی پشت دادخواستها و اتحاد کارگران که در یک زمان گرد هم آمده بودند وجود دارد. بعد ها، بنابه اطلاعات صنعتی که از طریق خواندن دقیق مطبوعات عادی قابل دستیابی بود، کمیسیون صنایع فلزی مادرید پس از تشکیل یک جلسه به وجود آمد که متشکل از ۶۰۰ نفر کارگر فنی شامل رهبران، نمایندگان قانونی و شبه نظامیان سندیکاها بودند.این جلسه در دفاتر سندیکای ایالتی صنایع فلزی و در حضور معاون سازمان امنیت اجتماعی ایالتی و دیگر مسئولان سندیکاهای رسمی تشکیل شد. بعد از این نیز کمیسیونهای بیشتری تأسیس شد که عبارتند از: کمیسیونهای صنایع کاغذی، چاپ و گرافیک تحت حمایت و پشتیبانی قرارداد جمعی بین ایالتی در تجارت گرافیک و همچین حمایت شورای کارگران که سابقا در محفل اجتماعی (Manuel Mateo) تشکیل میشد. این جلسه نیز توسط مقامات رسمی سندیکاها، مانند رئیس بخش اجتماعی مرکز(جناح کارگری سندیکا، که در مقابل بخش اقتصادی متشکل از مدیریت قرار میگرفت.) سندیکای صنعت کاغذ و گرافیک جناب آقای زاراگوزا، معاون کورتس و غیره اداره می شد. به همین منوال،از طریق کانالهای مشابه، کمیسیونهای صنعتی ساختمان، صنایع شیمیایی، بانکداری، حمل و نقل، آموزش و… به وجود آمد.
توسعه کمیسیونها
این کمیسیونها در ایالتی شکل گرفت که دارای سنت طبقه کارگر بودند. جایی که توسعه اقتصادی به قدری شدید بود که تسهیل شرایط زندگی ترکیبی از کارگران امکان پذیر بود.این کمیسیونها در نواحی معدنی شمال اسپانیا آغاز به کار کردند، در نواحی صنعتی بیلبائو ،بارسلونا و… پس از این شروع، این کمیسیونها در مادرید نیز رشد و توسعه پیدا کردند (همانطور که پیشتر نیز به آن اشاره شد) تا جایی که این شهر تبدیل به مرکز ایدئولوژیک جنبش کمسیونهای کارگری شد.این کمیسیونها در شهر سویل نیز بسیار قوی ظاهر شدند، جایی که به عنوان یک پایگاه برای جنبشهای کارگری کشاورزان محسوب میشد. به دلیل نقش سنتی که این شهر به عنوان پل ارتباطی و رهبری کننده نسبت به دیگر ایالات آندالوسیا داشت. در شهر گالیسیا جایی که امکان وجود کمیسیونهای مختلف کارگران صنعتی و روستایی وجود داشت و در والنسیا جایی که تعداد زیادی از مراکز مستقل فعالیت در کنار سنت قدیمی طبقه کارگر وجود داشت.
با این حال ، شاید در ناحیه بارسلونا باشد که کمسیونهای کارگری بیشترین حضور خود را داشته باشند که این نتیجه وجود تعداد زیادی شهرکهای صنعتی در کمربندی استان کاتالونیا است. در مقابل، خود شهر بارسلونا شرایط مستعدی و مساعدی را برای رشد کمیسیونهای کارگری نداشت. و دلیل آن این امر است که فعالیت کمیسیونها در ناحیه مرکزی استان کاتالونیا بسیار کمرنگ و کماهمیت است.
براساس گزارشات آژانسهای خبری، و فعالیتهایی که در روزهای حوادث ۲۷ اکتبر گذشته صورت گرفت و همچنین بر اساس دیگر اعتراضات و تظاهرات کارگری، میتوانیم اعلام کنیم که کمیسیونهای کارگری در بیش از پنجاه مرکز در کاتالونیا حضور دارند.
آمار کمیسیونها
اعتقاد بر این است که در شهر مادرید و در سطح رهبری شعبات مختلف فعالیتها، بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ نفر در کمیسیونها فعالیت دارند.این آمار به سادگی از این واقعیت نیز قابل استنتاج است که بر اساس شواهد قانونی بر علیه آریزبا(Arizba),تاربا(Tarba),گویسوچیا(Goicoechea), لوئیس رویو(Luis Royo)و ترینیداد گارسیا(Trinidad Garcia)مدافعین در حالی بازداشت شدند که در جلسهای با حضور ۶۰۰ نماینده کارگری و کارخانهای جهت بحث در مورد پیشنویس قانون سندیکا گردهم آمده بودند.در محافل کارگری رسمی معینی اینطور تخمین زده میشد که در حدود چهار تا پنج هزار رهبر در سطح جنبش کارگری (شامل نمایندگان سندیکاها و غیره) به همراه تودهای از کارگران که تعداد آنها نا مشخص است اما به هرحال آنچنان هم کم نیست زمانیکه نوبت به بررسی موضوع تقاضاهای کارگران رسید در این راه پیرو خط رهبران شدند. بسیاری از این افراد به دعوت و درخواست کمیسیونها گردهم آمده بودند، و هر یک سهمی در قطعنامه صادره در این جلسات داشتند.
شرایط مشابهی نیز که در مورد مادرید ذکر شد. میتوان به بارسلونا و همچنین با تعداد کمتری شرکت کننده به بیلبائو، سویل، آستوریاس، والنسیا، گالیسیا، زاراگوزا و دیگر مناطق صنعتی که از اهمیت ویژهای برخورداراند نسبت داد.
فعالیت داخلی کمیسیونها
به نظر میرسد یکی از برجستهترین ویژگیهای کمیسیونهای کارگری (بر اساس آنچه از گزارشات مربوط به آنها استنتاج میشود)این است که تمامی تصمیمات بر اساس مبانی اصلی گرفته شده و همواره مورد بحث و مناظره دائمی قرار گرفته تااینکه به مرحله اجرا برسند. کسانی که به هر طریقی رهبری کمیسیونهای کارگری را به عهده دارند (به نمایندگی از رفقایشان) تنها اعضاء موقت آن تشکیلات بوده که در ارائه اطلاعات، تغییر و تحول و همچین جانشینی خود بسیار منعطف هستند.آنها معمولاً به صورت شورایی تصمیم گیری میکنند.امری که از اسناد و مدارک قضائی قابل استنباط است.این توضیحی برای این واقعیت است که علیرغم دستگیری کسانی که به نظر، رهبران کمسیونها بودند ، اقدامات و فعالیتهایی که برنامه ریزی شده بود به طرز قابل توجهی موفقیت آمیز بود.این طور به نظر میرسد که بایست نمایندگان تعداد کثیری از کارخانهجات در فرایند آمادهسازی این برنامهها مشارکت داشته باشند.
تعجب برانگیزترین ویژگی این جنبشهای کارگری آن است که در ابتدا بدون رهبری ظهور میکنند. کمیسیونهااز همان آغاز کار مبتنی بر سازماندهی جمعی بودند که در آن به هنگام رای گیری یا ارائه نظر و ایده ، دیدگاه و رای تک تک اعضاء محسوب میشد. بااینحال، عدم وجود سازمان در لحظه اقدام به عمل ناپدید میشد. و اما دستورات و اصول پشت این اقدام به هیچ کس به طور شخصی قابل استناد نیست. فعالیت این گونه اشخاص همانطور که کمابیش متعلق به کمیسیونها است، تنها از طریق گزارشات مطبوعات به اطلاع عموم میرسد ،زمانیکه این اشخاص طی حمله پلیس به جلسات غیر قانونی دستگیر میشوند. دلیل واقعی تشکیل این نوع جلسات هرگز در عمل مشخص نمیشود (اگرچه غایت از تشکیل آنها بعدا حدس زده میشود ) و یا به دلیل اقدامات و اعمال کارگران طی زمان کوتاهی پس از به اجرا درآمدن آنها که ناشی از تصمیمات کمیسیون کارگری است زمانی که اینگونه مشکلات به فراتر از مرزهای یک تجارت خاص میرسد، به نظر میآید که یک کمیسیون در نقطهای میان تجاری و میان صنفی عمل میکند.این گونه موارد دست کم از سال ۱۹۶۶ وجود داشته است، چرا که از این زمان به بعد است که اقدامات طبقه کارگر در مقیاس ملی به اجرا درآمدهاند. صنایعی که بیشترین فعالیتها رااز جانب کمیسیونهای کارگری شاهد بودند (براساس گزارشات ژورنالها) عبارتنداز: فنیمهندسی، ساختمانی، تجارت گرافیکی، حملونقل، موادشیمیایی، بانکداری، چوب و پنبه، آرد (در میان نانواها) و… . اینطور به نظر میرسد که در تمام کشور اسپانیا این روند به همین شکل بوده است. به واسطه مجوزهایی که برای زمینههای خاص توسعه چون صنایع مدنی در آستوریاس صادر شده و صنعت نساجی در بارسلونا و… . همچنین به نظر میرسد که کمیسیونهای جوانان و زنان در این برهه زمانی به وجود آمده باشند.
برنامه کمیسیونها
از فعالیتهای صورت گرفته در محافل طبقه کارگر میتوان دو خط اصلی از برنامههای مربوط به تقاضاهای احتمالی در کمیسیونها رااستنباط نمود:
الف: نزاع بر سر اصلاحات در ساختار اتحادیه تجاری
ب:اصلاح نرمهایی که برای تنظیم حق و حقوق مشروع آزادیها به کار می رود. مانند آزادی تشکیل انجمنها، حق اعتصاب و … .
در قالب این چهارچوب کلی، که برای تضمین حمایت از کارگران ضروری است ،کمیسیونهای کارگری تقاضاهایی را در خصوص موضوعات متنوع کارگری و اتحادیههای تجاری باتوجه ویژه به دستمزدها و شرایط کاری پیشنهاد میکنند.
رنگ آمیزی سیاسی
همچون هر جنبش تودهای دیگر، دو نوع مشارکت کننده در کمیسیونها وجود دارد: این دو معمولاً به نام کادر رهبری و پایه شناخته میشوند. به نظر میرسد این تقسیمبندی در کمیسیونهای کارگری دارای مرزهای سیالی باشند، هم از نقطه نظر تغییر وضعیت در صنعت و هم عدم وجود هرگونه قانون معینی که زیربنای اصلی سازمان است. تمام مشخصات نشان دهنده آن است که ما با جنبشی مواجه هستیم که تا حد زیادی خود جوش بوده و گونهای فوقالعاده را به نمایش میگذارد.
درآنچه که به نام سطوح رهبری نامیده میشود (و از بین آنانی که کمیسیونها را در عرض چند سال فعال نمودهاند)سه نوع شخصیت را میتوان از نظر رنگ سیاسیشان تمیز داد:
الف: آنهایی که نسبت به عقاید مشخص مسیحیت متعهد و وفادار اند.
ب:افرادی که دنبالهروی ایدئولوژی سیاسی، به ویژه کمونیسم و سوسیالیسم هستند.
ج:افرادی که فاقد هرگونه ایدئولوژی متمایزی هستند، کسانی که بر اساس ملاحضات دقیق کارگری عمل نموده و یا میبایست هنوز موقعیت و جهتگیری خود را مشخص نمایند.
به احتمال، دو گروه اول مهمتر قلمداد شوند.این دو (که به طور کلی نقش رهبری کننده جنبش کمیسیون را بر عهده دارند)دارای شخصیتٰهای متفاوتی هستند. البته در یک چهارچوب بنیادی که هر دوی آنها را برای اقدام بعدی متحد و همگون میسازد. علاوه بر مارکسیستها و دیگر جناحها و جهت گیریهای سوسیالیستی، شواهدی مبنی بر وجود جهتگیریهای آنارشیستی و همینطور احتمال حضور رگههایی از مسیحیان (همچون اعضای سازمانهای کاتولیکی یا اقراری) هم وجود دارد.
این گروه بزرگ که در برگیرنده مشارکت کنندههای اصلی هستند، به طور ویژهای همگن و یکدست هستند. در داخل این گروه ترس از این موضوع وجود دارد که موقعیتهای سیاسی که در کمیسیون غالب هستند، هنوز غیرشفاف و نامعین باشند. آنها جرات ندارند خود را درگیر یک فعالیت متحدالشکل نمایند که توسعه و پیشرفت آن در آینده قابل پیشبینی نبوده و در هر حال مملو از خطرات قابل ملاحظه است.
فعالیت در درون کارخانهها
تعداد زیادی از اعضای کمیسیونهای کارگری نیز در سندیکاها حضور دارند و در درون سندیکاهاست که آنها مذاکرتشان را در آن آغاز نمودهاند (بر اساس نوع رویدادها) به محض اینکه فکر کنند یک نوع از مذاکرات روبه اتمام است، آن را مستقیما به سطح موضوعات کارخانهای کشانده و در آنجا مطرح می نمایند.اگر هر دو روش بدون حصول نتیجه مطلوب مورد استفاده قرار گرفت، کمیسیونها یک برنامه فعال از تقاضا های حمایت و پشتیبانی شده توسط جناح مقتدر طراحی میکنند. گام نخست (بر اساس این برنامهها) مربوط به مذاکره مستقیم با مدیریت است. اگر مذاکره در این مرحله بیفایده بود، کمیسیونها از ابزار ذیل به منظور پیگیری تقاضاهایشان استفاده میکنند:
اعتصاب با استفاده از تاکتیک ترک محل کار، تغییر موضع از بخشی به بخش دیگر، تحریم خدمات کارخانهای(غذاخوری، حمل و نقل)، تجمعهای عظیم در ورودی و خروجیهای کارخانه. بنابر گزارشات مطبوعات، در زمانهای دیگر اقدام در راستای پیگیری تقاضاهای به بیرون از محدوده و حوزههای کارگری کشیده میشود(شامل موضوعاتی چون شاخصهای دستمزد، آئیننامههای رسمی، سیاست منجر به بیکاری و … .)
و سپس نارضایتی به شکلهای زیر ابراز میشود: تجمع خارج از مراکز رسمی(مانند سندیکاها، وزارت دفاتر کار و …)، رژه و راهپیمایی آرام تودهها در خارج از منطقه کارخانه و اقدام به اعتصاب ترکیبی که تمامی حوزههای کارخانه را در بر میگیرد. تظاهرات آرام از هر نوع و نهایتاً روزهای اقدام طبقه کارگر و همانند رویداد ۲۷ اکتبر گذشته، که در آن تمام تاکتیکها قبلاً ذکر شده در یک وهله به اجرا گذاشته شدند.
ترجمه: احمد آزادیجو
militaant.com
از آرشیو مارکسیست ها در اینترنت (انگلیسی)
آخرین دیدگاه ها