وجه تولید آسیایی، مراحل امپریالیسم و سرمایه داری در ایران – ۸ / مازیار رازی (نوشتاری و شنیداری)

وجه تولید آسیایی، مراحل امپریالیسم و سرمایه داری در ایران-۸
بخش سوم
پیدایش سرمایه داری ایران
مراحل تکامل امپریالیسم و دولت سرمایه داری ایران
نگاهی گذرا به ساختاراقتصاد جهانی
برای دریافت درکی صحیح تر از نظام سرمایه داری جهانی و پیوند آن با کشورهای حاشیه ای باید روند حرکت سرمایه، ازابتدا تا کنون را روشن کرد. حرکت سرمایه، حرکتی سیال و پیوند خورده، متشکل از دو روند متمایز می باشد:
ابتدا مرحله آغاز حرکت سرمایه از درون مناسبات غیرسرمایه داری (پیشا سرمایه داری)؛
و سپس روند ادامه همان حرکت در درون مناسبات غالب سرمایه داری.
بخش نخست، همان روند انباشت سرمایه در فرماسیون پیشا سرمایه داری از طریق انباشت محصول افزونه وغارت ملل دیگر؛ و بخش دوم، انباشت سرمایه ازطریق تولید ارزش اضافی در متن مناسبات سرمایه دار است.
حرکت سرمایه در جوامع بشری همواره از درون مناسبات غیرسرمایه داری آغازشده است، این روند ابتدایی، انباشت اولیه سرمایه نامیده می شود. درجریان این روند، جامعه به دو دسته صاحبان وسایل تولید خرد (صنعتگر و کشاورز) و قلیلی کارگران آزاد، که تنها نیروی کار خود را می فروشند، تقسیم می شود. مناسبت کار براساس مناسبات استاد – شاگردی استوار است. شاگرد نیروی کار خود را دراختیار استاد کار می گذارد و درعین حال پابه پای او می آموزد تا سرانجام روزی استادکار شود. استادکاران صاحب ابزار تولید هنوز به طور مستقیم در تولید شرکت دارند. محصول افزونه انباشت شده دراین مناسبات، به علاوه غارت ثروت های ملل دیگر توسط سوداگران وتجار، آغاز انباشت اولیه سرمایه است. اما این ثروت های غارت شده باد آورده هنوز سرمایه به معنای کلاسیک آن نیست. سرمایه هنگامی معنا یافت که استاد کاران و صاحبان ابزار به طور کامل از پروسه تولید جدا شده و با به خدمت گرفتن نیروی کار و تولید ارزش اضافی، به بازتولید سرمایه پرداختند. به عبارت دیگر، بررسی چگونگی شکل گیری سرمایه به مفهوم کاپیتالیستی، تنها بر بستر بررسی روند انباشت اوّلیه وچگونگی گذار آن از آستانه تغییرکمی به تغییر کیفی، ممکن است.
بنابراین برای توضیح علل پیدایش زودتر وجه تولید سرمایه داری دریک کشور درمقایسه با کشور دیگر، نخست باید به تشریح شرایط انباشت اولیه سرمایه در آن دو کشور پرداخت. ریشه اساسی توسعه ناموزون اقتصاد جهانی، در ناموزونی چگونگی روند انباشت های اوّلیه درکشورهای مختلف نهفته است.
نکته دوم اینکه، این دو مرحله می توانند تا مدت های مدید در درون یکدیگر ادامه یابند، یعنی انباشت اوّلیه سرمایه و غارت با پیدایش وجه تولید سرمایه داری ازمیان نمی رود. هنوز درپاره ای ازموارد اشخاص منفردی از درون طبقه متوسط مانند مغازه داران، پیشه وران، کارمندان و غیره، درکشور متروپل می توانند از طریق صرفه جویی و پس انداز، یا کلاهبرداری ونزول خواری تبدیل به یک سرمایه دارشوند، کشورهای پیرامونی که جای خود دارد. اما، بدیهی است که مرحله دوّم حرکت سرمایه، یعنی انباشت کاپیتالیستی درکشورهای پیشرفته صنعتی، نقش غالب و تعیین کننده ای بازی می کند. توسعه مرکب و ناموزون اقتصاد جهانی نتیجه وحدت دیالکتیکی روندهای ناموزون انباشت اولیه سرمایه و انباشت کاپیتالیستی درکشورهای مختلف جهان است.
روند انباشت اوّلیه سرمایه، چه از لحاظ کمی وچه به لحاظ کیفی، نقش تعیین کننده ای دراقتصاد کشورهای عقب مانده ایفا می کرده است. اما، ادغام اقتصاد این کشورها دربازار جهانی، و بهم پیوستگی اندام وارانه روندهای انباشت اوّلیه سرمایه درکشورهای واپسگرا و انباشت کاپیتالیستی وجه تولید سرمایه داری درکشورهای متروپل، شکل مرکب و مسیر ویژه ای ازحرکت سرمایه و اقتصاد را دراین کشورها باعث شد. ما دراین جا شاهد ترکیب ویژه و پیچیده ای ازمناسبات تولید پیشاسرمایه داری، شبه سرمایه داری وسرمایه داری هستیم که نتیجه مستقیم ادغام این کشورها در بازار جهانی و دخالت های امپریالیستی دربازارهای داخلی است. این روند تکوین سرمایه داری کیفیتاً متفاوت با ظهور و شکل گیری سرمایه درکشورهای اروپایی قرون ۱۷ و ۱۸ و ۱۹ است. بگذارید برای روشن شدن نکات بالا نگاهی به چگونگی تکامل مراحل مختلف سرمایه داری جهانی بیاندازیم.
بازتاب این ترکیب پیچیده و ویژه مناسبات تولیدی پیشاسرمایه داری، شبه سرمایه داری و سرمایه داری در جوامع پیرامونی را می توان به شکل عینی درجامعه مشاهده کرد. بعنوان مثال در بخش حسابداری ما شاهد استفاده از پیشرفته ترین کامپیوترها درکناراستفاده از چرتکه درحجره های بازار هستیم. در بخش کشاورزی نیزهنوز خیش و گاوآهن، پهلو به پهلو با تراکتورهای آخرین مدل درحال شخم زدن هستند؛ و یا قالی بافی دستی وداربست های پارچه بافی درکنار مجهزترین ماشین آلات نساجی و قالی بافی به حیات خود ادامه می دهند. این وضعیت غیرعادی و درعین حال به هم پیوسته اقتصادی، ناشی از لطماتی است که دخالت های امپریالیستی در دوران انباشت اولیه و پس از آن به اقتصاد این کشورها وارد کرده است. بنابراین، بررسی عمیق ترشکل گیری روندهای اوّلیه اقتصادی دراین کشور ها، می تواند ریشه های ناموزونی انباشت اولیه بین آنان و در نتیجه راه حل هایی برای برون رفت از بحران اقتصاد کشورهای پیرامونی را روشن تر عرضه کند. سرمایه داری جهانی در هر مرحله از دخالت خود درکشورهای پیرامونی، لطمات جبران ناپذیرتری بر پیکر بی رمق اقتصاد این کشورها وارد آورد، تا جایی که امروزسخن ازصنعتی شدن یا جهش صنعتی تحت رهبری بورژوازی یا ائتلافی از آنان با بخش هایی از اقشار پرولتر و زحمتکش، سخنی بی اساس و غیرعملی است. تاثیرات مخرب نفوذ سرمایه داری اروپایی دراین کشورها چنان عمیق بوده که بافت جامعه و آرایش طبقاتی آن را به کلی تغییرداد و زمینه های مادّی رشد موزون بورژوازی درمقابل زمینداران امکان انجام انقلاب های بورژوا دمکراتیک درآنان را کاملاً منتفی نمود.
اینک پس ازاین توضیح گذرا، به تحلیل انکشاف تاریخی اقتصاد سرمایه داری درسطح بین المللی می پردازیم.
سرمایه داری از آغاز تا کنون چهار مرحله مختلف تاریخی را پشت سرگذاشته است:
- مرحلهٔ اوّل: عصر سرمایه داری تجّاری
- مرحلهٔ دوّم: عصر سرمایه داری صنعتی
- مرحلهٔ سوّم: عصر سرمایه داری انحصاری (امپریالیسم)
- مرحلهٔ چهارّم: عصر سرمایه داری پسین
مرحلهٔ اوّل
سرمایه داری تجّاری در اروپا حرکت فعال خود را از اواسط قرن ۱۳ آغاز کرد و سرانجام در أواخر قرن ۱۶ و اوایل قرن ۱۷، ابتدا در انگلیس و سپس فرانسه سلطه خود را مستقرکرد. این دوران مصادف است با کشف راه های دریایی جدید، کشف قاّره آمریکا و تسهیل ارتباط تجاّری از طریق راه های دریایی. این اکتشافات و غارت دیگر کشورها، به ویژه اینکا ها و مایا ها درآمریکای جنوبی، سیل طلا و دیگر کالا های ارزشمند را به اروپا تسهیل کرد و شرایط لازم جهانی برای گذار از انباشت اوّلیه سرمایه و آغاز انباشت کاپیتالیستی را سازماندهی کرد. دراین دوران جوامع جهانی برای این گذار به سه پیش شرط نیازداشتند:
۱ـ وجود پایه های مادّی لازم برای انتقال به تولید کالایی کاپیتالیستی؛
۲ـ تمرکز سرمایه در دست عده ای ثروتمند (سرمایه دار)؛
۳ـ و وجود تولیدکنندگان جدا ازوسایل تولید (کارگر).
تا اوایل قرن ۱۶ اختلافات فاحشی در رابطه با این شرایط بین کشورهای جهانی وجود نداشت. البته کشورهایی نظیر ایران در مقایسه با کشورهای اروپایی، به علت عدم وجود پیش شرط های بالا درموقعیت نامساعدتری قرار داشتند. حضور وجه تولید آسیائی درکشورهایی مانند ایران به گفته مارکس سدهای غیرقابل عبوری درمقابل انکشاف سرمایه داری ایجادکرده بود. قدرت دیوانسالاری دولت آسیایی روند تمرکزو تراکم سرمایه دردست تجّار و ثروتمندان جامعه را ناممکن می کرد. دولت آسیایی، صاحبان ثروت را سرکوب کرده و اموال آنان را غصب می کرد. به همین جهت تجّار و ثروتمندان به علت هراس ازسرکوب، تمایلی به سازماندهی سرمایه در راستای انباشت اوّلیه آن نداشتند. سازماندهی بخش اساسی تولید کشاورزی، یعنی آبیاری و احداث قنّات ها و کاریزها همواره تحت کنترل بورکرات های دولتی قرار داشت. جنگ های بی شمار تاریخ ایران بین شاه ها و شاهک ها عمدتاً حول محورکسب قدرت مرکزی جریان داشت. وابستگی دهقانان به زمین وضعف پیشه وران وصنعتکاران، پروسه جدایی دهقانان از زمین و تبدیل آنان به نیروی کارقابل فروش را به تاخیر می انداخت. ادغام صنایع پیشه وران وکشاورزی و عدم وجود تقسیم کارروشن بین این دو، بنیاد های گسترش انباشت اولیه را کُند وناکارا می کرد. در هندوستان و چین نیز وضعیتی مشابه، اما به عللی متفاوت، وجود داشت (رجوع شود به بخش اوّل همین مقاله: پیدایش وجه تولید آسیایی).
فایل پی دی اف (متن کامل نوشتاری جزوه در ۴۹ صفحه)
آخرین دیدگاه ها