مذاكرات صلح افغانستان

مذاكرات صلح افغانستان

«يك تفاهم ديگر برای غارت ثروت و جان كارگران/ تقسيم مجدد قدرت میان گروه های ارتجاعی!»

در نشست هاي چند روزه بين هيئت امپرياليسم امريكا به نماينده گي زلمي خليل زاد و نماينده گان گروه تروريستي طالبان در قطر مذاكرات صورت گرفت. نهایتا میان امريكا و طالبان در مورد امدن صلح و شريك ساختن گروه تروريستي طالبان در قدرت، كه دست ارتجاعي هاي تنظیمي است، توافق صورت گرفت.

در اين مذكرات، گروه هراس افگن طالب تاكيد بر ايجاد يك دولت قرون وسطايي در مطابقت با ديموكراسي بوجود امده توسط امپرياليسم نمودند.

اين بدين معني است كه در دولت ارتجاعي كه مورد توافق جانبين در اينده مي باشد، يك دولت سرمايه داري وابسته به امپرياليسم بطور حتمي ایجاد گردد، هر چند كه طالبان و هم قماشان شان كه جنايتكاران باند های جهادي هستند، با سر دادن شعار، خواهان استقلاليت و ازادي كشور شان هستند، اما در خصلت زنجيره شدن سرمايه داري جهاني، ” افغانستان مستقل” يك مفهوم پوچي را ارايه مي دهد.

هم باند هاي جهادي و هم گروه تروريستي طالبان كه دهه ها است دست به كشتار كارگران، زحمتكشان و مردم تحت ستم افغانستان میزنند، براي منافع امپرياليسم شكل گرفتند و گام به گام با سياست هاي ارتجاعي امپرياليسم مورد استفاده قرار گرفته اند.

مطابق سياست هاي امپرياليستی امريكا و روسيه در منطقه، واضح است كه اين دو كشور امپرياليستي براي تحت کنترول آوردن سایر دولت ها، در تهديدات متقابل يكديگر و تشديد ميليتاريسم در منطقه، از بازي گران ماهري هستند. در سياست هاي اشغال گرايانه اين كشور هاي امپرياليستي، كارگران از بي دفاع ترين طبقه ای استند كه در منطقه، ستم و قرباني شدن را بر دوش مي كشند. از جنگ در سوريه گرفته، تا يمن، ايران، كشور هاي افريقايي و وينزويلا و الي افغانستان، كارگران و توده هاي تحت ستم شاهد تشديد شدن مليتاريسم و كشتار عام هستند.

اگر امپرياليسم امريكا با گروه تروريستي براي مذاکره نشست مي داشته باشند، براي مانور دهي، آن طرف تر روسيه تدارك نشست بين سران باند هاي جهادي را با طالبان مي گيرد.

از طرف ديگر طالبان كه وارد گفتگو در مورد صلح با امپرياليسم امريكا شده اند، دخالت دولت سرمايه داري حاكم را در اين جريان اجازه نداده و كلا ديدار با سران رژيم را رد ميكنند.

اين در حالی است كه در نشست مسكو كه در تاريخ ٠٥ فبروري صورت گرفت، منتقدين رژيم ( كه شكل دهنده دولت حاكم در جلسه بن سال ٢٠٠١ بودند) با نماينده گان طالب ديدار داشتند تا براي سهم گيري و قدرت داشتن در درون اين نظام ارتجاعي سهم گير شوند.

دولت دست نشانده را که از نماینده گان امپریالیسم امریکا و باند های جهادی پس از سقوط رژیم طالبان پس از 2001 بوجود امد، دخالت و دست طالبان و چهره های حامی طالب نیز شکل میداد. این بحث بار ها از لابلای افشا گری های خود سران مجاهدین آشکار شده که در بسیاری از عملیات گروهی و تهاجمی طالبان بالای پایگاه های نظامیان، افراد نفوذی طالبان دست داشتند. اما این نشست ها و راه اندازی پروسه ای صلح، برای رسمیت بخشیدن به حضور طالبان افراطی در قدرت از سوی امپریالیسم و کشور های امپریالیستی طرح شده است.

جنگی که امریکا آنرا در افغانستان پس از نزدیک به 19 سال است به بهانه ” محو تروریسم” راه اندازی کرده است، نه تنها که باعث محو تروریسم نشده است، بلکه افزایش روز افزون گروه های مختلف تروریستی در منطقه آُسیا را قابل مکث ساخته است.

برایند جنگ امپریالیسم امریکا و متحدین آن، شکل گیری گروه داعش در افغانستان است که با ظهور این گروه تروریستی، سرنوشت توده های زحمتکش افغانستان را به سمت سردرگمی دیگری سوق داده است.

کارگران و زحمتکشان افغانستان تجربه ای صلح با باند “گلبدین حکمتیار” از افراد جهادی و دست پرورده دیگر امریکا را دارند، که با پیوستن این باند در روند صلح قلابی دولت سرمایه داری حاکم و امپریالیسم امریکا، کوچکترین تغیری در وضعیت زنده گی توده های افغانستان بوجود نیامده است، بلکه باعث افزایش نا امنی، ظلم و ستم شده است.
با در نظر داشت این بحث می توان ادعا کرد که روند شریک سازی گروه تروریستی طالبان در قدرت، از طریق پروسه ای قلابی صلح، چیزی بیشتر از یک تفاهم برای دزدیدن مال و جان کارگران افغانستان و توده های تحت ستم این سرزمین، نیست.

بحران سرمایه داری جهانی، شکست امپریالیسم و شکست دولت سرمایه داری افغانستان، برای حفظ منافع و قدرت بوروکراسی سرمایه داری، با استفاده از تبلیغات ایدیولوژیک میان توده های زحمتکش افغانستان، ذهنیتی را ایجاد کرده اند که زحمتکشان افغانستان را وادار به پذیرفتن تصامیم دولت ناقص الخلقه سرمایه داری حاکم و امپریالیسم امریکا می نمایند. این بدین معنی است که مردم افغانستان را ذهنیت داده اند که؛ صلح با طالبان و تروریست ها می تواند باعث قطع جنگ و قربانی دهی روزمره گردد. مردم افغانستان که راه دیگری را در این شرایط بحرانی سرمایه داری پیش روی خود نمی بینند، به ناچار به این صلح و مسایلی که مفهوم رفاه بخشی برای شان دارند تن می دهند.

حالا آنکه، با این روند های قلابی صلح با هر گروه تروریستی، جنگی که حافظ منافع امپریالیسم و سرمایه داری است، هرگز در هیچ نقطه ای از جهان پایان یافتنی نیست. الی اینکه قدرت بدست طبقه کارگر انتقال کند و با اعمال سازماندهی انقلابی قهرآمیز درکشور و حمایت کارگران و زحمتکشان منطقه و جهان همراه باشد و دولت های دیموکراتیک زیر کنترل کارگری بخصوص در افغانستان ایجاد گردد، دولتی که حافظ منافع اکثریت توده های تحت ستم و زحمتکشان هست و شکل دهنده صلح دایمی می باشد.

دلو ۱۳۹۷

گرایش مارکسیست های انقلابی افغانستان

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران