اعلامیه بر ضد “راهبرد جدید” امپریالیسم امریکا برای افغانستان

رئیس جمهور « دونالد ترامپ» پس از ماه ها انتظار روز دوشنبه “راهبرد جدید”تشدید تداوم جنگ امریکا در افغانستان را در یک سخنرانی تلویزونی اعلام کرد. در این سخنرانی از ازدیاد تعداد سربازان که مستقر میشوند یاد آوری نگردید. هر چند گمانه زنی ها وجود داشت که ۴۰۰۰ سرباز اضافی برای سرکوب گروه های شورشی تروریست به افغانستان مستقر گردد که این رقم تا ماه های آینده تثبیت میگردد.

جنگ امپریالیسم آمریکا در افغانستان، ۱۶ سال پیش در واکنش به حملات تروریستی القاعده به ایالات متحده در سال ۲۰۰۱ تحت عنوان «مبارزه با تروریسم»آغاز شد، هر چند این عنوان یک کذب بود که از طرف امپریالیسم برای اشغال افغانستان با گرفتن رای و توافق در جلسه “بن”در آلمان تصویب شد بکار رفته و صورت مشروع به این اشغال داد. امپریالیسم امریکا که خود در هنگام جنگ سرد یکی از متحدین و تمویل کننده های نیرو های ارتجاعی جهادی “مجاهدین”را برای مقابله با رژیم استالینیست «حزب دیموکراتیک خلق» تحت حمایت اتحاد شوروی را تجهیز میکرد و پس از سقوط رژیم داکتر نجیب زمینه جنگ های مهلک داخلی بین تنظیم های ارتجاعی مورد حمایت کشور های همسایه, کشور های عربی و امپریالیسم امریکا آغاز گردید و در نهایت باعث بوجود آمدن ارتجاعی ترین حاکمیت طالبانی شد و پس از آن امریکا برای اشغال افغانستان در پی بهانه ها شد که در ۲۰۰۱ به آن رسید.

اکنون آنچه که گفته میشود بنا به تضعیف شدن القاعده، نیروهای امپریالیسم آمریکا و ائتلاف تحت رهبری آمریکا و متحدین آن  ناتو در افغانستان با گروه های بنیادگرایان طالب و داعش در نبرد است.

در حدود شانزده سال جنگ افغانستان علیه طالبان، تعداد نیروهای آمریکا در مراحل مختلف در افغانستان به تدریج به ۱۰۰ هزار نفر رسید و سپس به کمی پایین‌ تر از ۱۰ هزار کاهش یافت. در اواخر دوره ریاست جمهوری باراک اوباما که قصد خروج تمام نیروهای آمریکا از آن کشور را داشت، شمار نیروها در سطح ۸ هزار و ۴۰۰ نفر باقی ماند.

در سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹ در حالی که امپریالیسیم آمریکا درگیر جنگ ویران کننده عراق نیز بود، نیروهای آمریکا در افغانستان به ۶۷ هزار تن افزایش یافت و جنگ در آن کشور با توجه به نفوذ گروه هراس افکن از داخل خاک پاکستان به افغانستان شدت گرفت. در ۲۰۰۹ سال حامد کرزی در انتخابات ریاست جمهوری که توام با اتهامات تقلب و همراه با حملات گسترده طالبان بود، پیروز شد. در آن سال  اوباما راهبرد جدید خود مبنی بر اعزام ۳۳ هزار نیروی دیگر به افغانستان را اعلام کرد و تعداد نیروهای آمریکا در افغانستان را به ۱۰۰ هزار افزایش داد.

پس از کشته شدن بن لادن در افغانستان در سال ۲۰۱۱ توسط نیرو های خاص نظامی امریکا پیشنهاد کاهش رقم نیرو های امپریالیسم امریکا در افغانستان عملی شد. در سال ۲۰۱۴ تعداد نیرو ها امریکایی در افغانستان که به ۳۴ هزار کاهش یافته بود تا اخیر سال ۲۰۱۶ توسط اداره اوباما اعلام پایان ماموریت جنگی در صفوف نخست نبرد و خروج نظامیان گردید، و از طرفی هم پیشنهاد امضای توافق نامه امنیتی بین امریکا و افغانستان با رژیم دست نشانده حامد کرزی طرح شد که کرزی در اواخر حاکمیت خود بنابر کشیده گی ها بین اداره خود و اداره اوباما را داشت از امضا توافق نامه که یک طرح نیرنگ بیش برای مردم افغانستان نبود امتناع ورزید که با رویکار آمدن رژیم دست نشانده تحت نام “وحدت ملی”با دخالت مستقیم امپریالیسم امریکا این توافق نامه که امروز بار سنگینی ان روی دوش مردم زحمتکش افغانستان است توسط رژیم اشرف غنی و عبدالله به پیشکش کردن “حنیف اتمر”مشاور شورای امنیت با امریکا به امضا رسید که کوچکترین بهبود در وضع امنیتی در سطح افغانستان حتی برای یک روز نداشت.

اشرف غنی که در زمان رژیم حامد کرزی خود مسئولیت انتقال قدرت نظامی از نظامیان آمریکایی به ارتش ملی رژیم دست نشانده را داشت و طی این ماموریت در بسیار نقاط افغانستان درگیری های شدید طالبان با نظامیان افغانستان که باعث بحران شدید گردید که اداره اوباما دوباره برای اخراج نیرو ها بطور کلی از افغانستان تجدید نظر کرده و انرا در ان موقع یک نامناسب خواند و تصمیم به حفظ ۹هزار و ۸۰۰ نیروی آمریکایی در افغانستان به منظور مبارزه با تروریسم و کمک و مشاوره به نیروهای افغان را تا پایان ۲۰۱۶ اعلام کرد.

میتوان افزود که در حضور دراز مدت آمریکا در افغانستان که در گیر یک جنگ طولانی در تاریخ امریکا از طرف مبصرین سیاسی و اداره ترامپ خوانده میشود؛ اما واقعیت آن در جای دیگر نهفته است,

واشنگتن پس از حادثه ۱۱ سپتمبر تحت عنوان “مبارزه با تروریسم”افغانستان را اشغال کرد و هژمونی راهبردی خود را در منطقه مهم آسیا مرکزی بر پا کرد. در دست داشتن کنترول بر افغانستان،آمریکا را در نزدیکی انرژی غنی جمهوریت های سابق اتحاد شوروی در شمال جا داده  و در فاصله قابل توجه با رقبای اصلی چین، روسیه و ایران برای سلطه منطقه ای قرار میدهد.  این راهبرد نیاز به کار طویل مدت دارد که باید حفظ شود اگر نه حضور نظامی آن با بوجود آمدن فضای امن در افغانستان زیر سوال میرود از این جهت نا امنی روز افزون حضور امریکا را مهر تائید می بخشد و مردم افغانستان را به کشتارگاه ها می فرستند.

حضور نظامی واشنگتن در افغانستان در طی این مدت ۱۶ سال تلفات سنگین را به غیر نظامیان ببار آورده است.

هزینه جنگ با از دست دادن ۲۰۰ هزار زنده گی افغان تخمین شده است در حالیکه میلیون ها تن از کشور مهاجر شدند. اداره «UNAMA » گزارش تلفات را در ماه های پیش انتشار داد که نشان میدهد ۷۱۵ غیر ملکی کشته و ۱۵۰۰ دیگر در جریان سه ماه اول سال روان مجروح شدند.

با اینحال در جریان سال گذشته تعداد تلفات به مراتب پائین بود که آمار زنان کشته شده ۲۳۷ رسید،‌ یعنی یک افزایش ۲۴ درصدی و ۲۱۰ تن از اطفال که افزایش سه در صدی را نشان میدهد.

اساسی ترین علت افزایش در تلفات غیر نظامیان حملات هوایی امریکا بود که ۷۲ تن کشته و ۷۶دیگر زخم برداشتند. این در مقایسه تلفات ۲۹ تن که هشت کشته و ۲۱ زخمی داشت در ربع اول سال ۲۰۱۶ بوجود آمد. اما بی تردید آمار های « UNAMA » تلفات واقعی جنگ را دست کم میگرد.

هر چند مردم افغانستان از تمام لحاظ بر این “جنگ با تروریسم”را هزینه گزاف پرداخت، اما، هیچگونه تغییر در وضعیت و بهتر شدن شرایط زنده گی در افغانستان بوجود نیامد.  کابل پایتخت افغانستان یکی از خونین ترین ساحات برای باشنده گان آن تبدیل گردیده که در این اواخر شاهد بزرگترین و مرگبار ترین حملات تروریستی انتحاری بود که بیشتر از ۱۰۰۰ تن کشته و زخمی ببار آورد همچنان به حادثه حملات گسترده انتحاری و تهاجمی طالبان در مزار، کندهار، هرات، قتل عام در سرپل در ولسوالی میزاولنگ و صد ها جنایت های که توسط این افراط گریان مذهبی صورت میگرد اشاره کرد.

این مشکل جدی مردم افغانستان بود که باید با امضا رسیدن پیمان امنیتی با دولت امریکا به پایان میرسید اما نه اینکه به پایان نرسید بلکه مردم کشته، زخمی و مهاجر میشوند این راهبرد استراتژیک امریکا عیناً همین مسئله بد امنی را تشدید میکند، دیگر هرگز نمی تواند مردم افغانستان را از این بن بست ها نجات دهد و صرف در خدمت برنامه های خاینانه امپریالیسم امریکا و متحدین بزرگ ان مانند انگلستان، آلمان، فرانسه و دیگران خدمت میکند.

با وجود داشتن پیمان امنیتی که نیرو های امریکا را از عملیات مستقیم و متواتر در میدان های نبرد دست شان را کوتاه میسازد و نیرو های ارتش رژیم در گیر ان می باشد رفته رفته در ماه اخیر مرکز ۵ ولسوالی در دست گروه های شورشی سقوط کرده که فعلاً ۴۸ ولسوالی را از ۴۰۷ ولسوالی تحت اداره خود دارند در دست دولت تقریباً ۱۰۰ ولسوالی که یک بر چهارم مجموع است قرار دارد و متباقی از طرف روز تحت اداره دولت و از طرف شب تحت اداره طالبان قرار میگرد.

با اینحال طالبان و داعش با حملات گسترده و نمایشی آمریکا نیز قرار میگرند اما تشدید جنگ بیشتر تر میگردد حتی که در ماه های اخیر بنا به مانور که باید بالای کشور های رقیب بخصوص کوریای شمالی بکار میرفت امریکا دست به پرتاب بزرگترین بمب غیر هسته ایی بر پناه گاه های داعش در ولایت شرقی “ننگرهار”داشت که هیچ نتیجه از آن در پیامد نداشت.

در اعلام “راهبرد جدید”ترامپ پاکستان را برای حمایت از هراس افگنی هشدار داد و اظهار داشت که “پاکستان با وجود دریافت بلیون ها دالر برای پناه دهی و حمایت از تروریست های در حال جنگ با امریکا قرار دارد که باید بزودی این وضعیت متغیر گردد“.  برای هر نوع تهاجم و سرکوب تروریست برای نظامیان امریکائی دستور داده شد حتی در وقت اداره بوش و اوباما که استفاده از حملات هوائی بر مراسم عروسی افغانها و آماج قرار دادن شفا خانه ها الغا شده بود با این اظهارات ترامپ میتواند انها دوباره احیا و استفاده شود که این امر باعث تلفات بیشتر در غیر نظامیان میداشته باشد.

با تهدید های به پاکستان در اظهارات توسط ترامپ برای پیش برد بیشتر “شراکت راهبردی با هند”برجسته تر میگردید و امریکا که در دو دهه اخیر بیشترین توجه راهبردی خود را با هند برای کشیدن این کشور در خط نخست راهبرد امریکا برای محاصره و منزوی ساختن چین بکار گرفته شده است.

ترامپ با بیان این “راهبرد جدید”خود برای منافع مادی که در میان دارد نیز توجه داشته است و عقب این لفاظی های عریان یک دست چپاولگری امپریالیسم نهفته است. ترامپ اخیراً بر داشتن حد اقل منابع طبعی به ارزش 3 ترلیون دالر که چهار چند بیشتر از مصارف ۷۱۴ بلیون دالر آمریکا برای باسازی و مصارف نظامی امریکا از سال ۲۰۰۱ می باشد را تذکر داد. بر طبق گزارش CNBC روز شنبه گفت: “ترامپ در تلاش موفق شدن در افغانستان است اما امریکا در تلاش بدست آوردن منفعت مالی ممکن باشد. افغانستان دارای معدن های مهم برای تولیدات صنعتی شامل, مس, طلا, یورانیم و نفت میباشد…”این اعلام “راهبرد جدید”توسط امپریالیسم امریکا که کشور های ناتو و متحدین ان برای همکاری و کمک به آن فراخوانده شده باعث بیشتر ساختن بحران و بن بست امنیتی, اقتصادی و زنده گی مردم افغانستان چیزی دیگر را در آینده داشته نمی تواند. که بصراحت میتوان گفت که این ها همه مانند دیگر برنامه های امریکا با گذشت زمان یک به یک افشا و به واقعیت می گراید.

تمام برنامه ها امپریالیسم امریکا و متحدین که در افغانستان در طی ۱۶ سال گذشته حضور داشتند را در بالا تا جای بیان شد و آنچه که باید مسئولیت فعالین کارگری سوسیالیست و در کل مارکسیست های انقلابی میگردد را باید روشن ساخت.

افغانستان در طی سال های حضور امپریالیسم ماهیت سرمایه داری خود را که توسط امپریالیسم در سیستم مالی آن پول تزریق میشود را حفظ کرده است و باعث بوجود آمدن بزرگترین مراکز مالی و پولی از بانک های خصوصی گرفته تا شرکت های بزرگ تولیدی در سراسر افغانستان در ولایت و شهر های بزرگ تاسیس شده که در پشت این صنعت گاه ها و شرکت های خصوصی تماماً کارفرمایان وجود دارند که در اصل خود حامی این رژیم فاسد و انگلی سرمایه داری وابسته به امپریالیسم است و اینها چهره های هستند که در حفظ این رژیم و حضور نظامی امپریالیسم نقش بسزای را دارند و در عوض باعث کنش و بوجود آوردن فقر, گرسنه گی, بحران شدید اقتصادی روی زنده گی مردم و آنها برای استثمار بیشتر برای اندوختن پول های انگفت مجبور به کار های شاق و شبان روزی میدارد با دستمزد های بسیار, بسیار پائین اما با یک اندوختن سرمایه های باد آورده که هر روز به ثروت آن ها افزود میگردد.

  • با اختناق و سرکوب اقتصادی و فیزیکی توسط نیرو های باز دارنده مختلف کارگران افغانستان با کشیدن این بار سنگین استثمار و هزاران مشکل دیگر کوچک ترین تشکیلات خود را برای اعتصاب حتی با مطالبات بسیار اولیه سازمان ندادند که این بارز ترین نقش است که برای گسترش حضور امپریالیسم و حفظ نظام سرمایه داری وابسته حاکم و ستم کارفرمایان را بالای گرده های کل کارگران و زحمتکشان افغانستان حفظ کرده است.
  • با در نظر داشت اظهارات اخیر ترامپ که در اعلام این راهبرد بیان شد که “با بیرون شدن نیرو های امریکایی و متحدین آن از افغانستان زمینه اشغال کل کشور بدست نیرو های طالب و داعش صورت میگیرد“، کارگران و زحمتکشان افغانستان از همین لحظه باید خود را متشکل و اقدام به بوجود آوردن هسته های درونی در کف کارخانه ها و شرکت ها، بانک ها و غیره دستگاه های استثماری سرمایه داری که حامی امپریالیسم امریکا و ایم رژیم فاسد حاکم است سازمان و خود را باید برای مبارزه با سرمایه داری سوق داده و این سازمان دهی هم از پایه های پائین صورت میگرد که با مطالبات اولیه کارگری آغاز و در طی مبارزات برای مطالبات گسترده تر و انقلابی بلافاصله پیوند بخورد.
  • تشکل های کارگری برای کارگران که آنها برای یک تشکیل و بوجود آوردن حزب انقلابی که مسلح با تئوری های انقلابی عبور میدهد بسیار یک امر مهم است که باید هر چه زود تر برای ان اقدام کرد.
  • کمیته های مخفی اقدام کارگری که خود کارگران باید سازمانده آن باشد باید بوجود و تشکیل گردد چون ایجاد این پایه ها اساس دیموکراسی کارگری را برای پیش برد مبارزات ضد سرمایه داری و امپریالیسم که حامی افراطیت اسلامی طالب و داعش است شدت می بخشد.
  • فعالین سوسیالیست، جوانان روشنفکر در کل مارکسیست های انقلابی باید در کنار و ارتباط مستقیم با کارگران پیشرو انقلابی قرار بگیرد و در مبارزات حتی با مطالبات دیموکراتیک و حرکات ضد جنگ، خشونت علیه زنان، کودکان و صد ها دادخواهی های دیگر هر چه بیشتر تر باید اتحاد عمل های را با هم داشته باشند که این هم یگانه راه برجسته و مهم برای گسترده کردن سطح مبارزات سوسیالیستی و انقلابی است.
  • کارگران پیشرو با مبارزات خود و تشکیل هسته های انقلابی بلافاصله هر چه زود تر اقدام به تدارک یک حزب انقلابی نوع “بلشویک”که توسط رهبر انقلاب اکتبر لنین با پیشروان انقلابی روسیه اساس گذاشته شد با یک برنامه سوسیالیستی که بیرون آمده از درون مبارزات اولیه و انتقالی کارگران انقلابی برای انقلاب و سرنگونی رژیم حاکم و ایجاد دولت کارگران و زحمتکشان فقیر زیر پرچم سوسیالیسم اقدام کنند. که این روش یگانه بدیل برای جاگزینی این رژیم سرمایه داری و نیرو های امپریالیستی است.

گرایش مارکسیست های انقلابی افغانستان

۱ سنبله۱۳۹۶

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران