پیش به سوی مقابله با آزار و اذیت مهاجرین و پناهجویان

کمیتۀ بین‌المللی انترناسیونال چهارم همبستگی خود را با میلیون‌ها مهاجر و پناهجو در سراسر جهان اعلام می‌دارد. ما از حقّ تمامی کارگران به زندگی و کار در هرجایی به انتخاب خود و همراه با حقوق کامل شهروندی پشتیبانی می‌کنیم.

این تعهد راسخ- به‌عنوان شاکلۀ هر سازمان کارگری که سزاوار این نام باشد- در تقابل کامل با اکثر جریان‌هایی است که امروز برچسب «چپ» خورده‌اند.

برنی ساندرز در امریکا و ملانشون در فرانسه و لافونتن در آلمان و کوربین در بریتانیا همگی اصل تحرک آزاد را نفی می‌کنند و در موارد بسیاری حتی خواهان تقویت مرزها به اسم محافظت از کارگران بومی می‌شوند.

بدین ترتیب نقش اینان تسهیل تلاش حکومت‌ها برای برانگیختن حسّ نفرت از مهاجرین به قصد ایجاد انشقاق در درون طبقۀ کارگر و منحرف سازی توجه از منشأ واقعی فلاکت کارگران یعنی نظام سرمایه‌داری است.

در نتیجه اگر هم در رسانه‌ها اشاره‌ای به مهاجرین شود، تنها آن زمانی است که آن‌ها را متجاوز جنسی و تروریست و فروشندۀ مواد مخدر معرفی می‌کنند. هویت کسانی که مورد هدف قرار گرفته‌اند متغیر است: از مکزیکی‌ها در امریکا تا سوری‌ها در اروپا یا «مسلمانان» به‌عنوان یک عبارت مبهم و کلی و باب‌میل این روزها. اما شالودۀ آن همانی است که مستقیماً از کتابچۀ راهنمای نازی‌ها و هیولاسازی‌هایشان از «یهودی مجرم» اقتباس شده است.

در واقع درست مانند ۷۰ سال پیش این کارگران و کودکان بی‌چیز و آسیب‌پذیر قربانی جنایات هولناک قدرت‌های امپریالیستی هستند.

پانزده سال «جنگ علیه تروریسم»- بهانۀ تجدید احیای جنگ و تاراج استعماری در خاورمیانه و دیگر نقاط دنیا- منجر به بروز بزرگ‌ترین بحران پناهندگی از زمان جنگ جهانی دوم شده است. بیش از ۶۵.۵ میلیون انسان پناهنده اند، این رقم سوایِ ۱۴ میلیون انسان دیگری است که در داخل کشورهای خود آواره شده‌اند.

در همین لحظه که مشغول صحبت هستم نزدیک به ۳۰۰ نفر جایی از دنیا به زور از خانه و کاشانه‌شان بیرون رانده خواهند شد. تا پایان روز این رقم به بیش از ۳۵ هزار تن خواهد رسید. اگر پناهندگان یک کشور بودند، تا به الآن ۲۲مین کشور بزرگ جهان را شکل داده بودند- بزرگ‌تر از انگلستان و ایتالیا یا افریقای جنوبی.

تاکنون بیش از نیمی از پناهجویان جهان از سوریه و افغانستان و سومالی بوده‌اند. اما در هفته‌های اخیر حکومت ترامپ با پشتیبانی حکومت‌های اروپا دست به بمباران سوریه و آزمایش بزرگ‌ترین بمب غیرهسته‌ای MOAB در افغانستان زده است و در عین حال نیروهای امریکا در چهارچوب بخشی از تلاش‌ها برای استقرار یک حکومت دست‌نشانده در سومالی به این کشور بازگشته‌اند.

این وضعیت هنوز بدون احتساب مخاطرات کرۀ شمالی و چین و تحریکات علیه مسکو است که همگی خطر بروز یک جنگ جهانی سوم را دارند.

هر موشک توماهاوک که بر سوریه فرود آمده است، تا ۱.۵ میلیون دلار هزینه دارد. قیمت هر یک موشک MOAB به ۱۶ میلیون دلار می‌رسد. سپر دفاعی امریکا (THAAD) که در کرۀ جنوب استقرار یافته است، به تخمین ۱ میلیارد دلار هزینه دارد، حال آن‌که قدرت‌های هسته‌ای سالانه ۱۰۰ میلیارد دلار صرف سلاح‌های اتمی می‌کنند، به عبارت دیگر ۱۲ میلیارد دلار در ساعت.

با این وجود در همان حال که قدرت‌های امپریالیستی مبالغ هنگفتی را برای نابودی کشورهای تلف می‌کنند، قربانیان این تهاجم و آنانی که لااقل زنده می‌مانند، در چرک و کثافت به حال خود رها می‌شوند.

بیش از ۹۰ درصدِ کلیۀ مهاجرین هرگز به غرب راه پیدا نمی‌کنند، بلکه وادار به بازگشت به کشورهایی می‌شوند که خود پیش‌تر از فقر و تنازعات ویران شده‌اند.

در لیبی بازارهای مدرن تجارت برده به راه افتاده‌اند. در این بازارها پناهندگان افریقایی برای کار اجباری یا بهره‌برداری جنسی معامله می‌شوند. نرخ کنونی هر برده بین ۲۰۰ تا ۵۰۰ دلار است. آن‌هایی که خریداری نمی‌شوند و نمی‌توانند به مکان امنی برسند، اغلب از گرسنگی جان می‌دهند و در گورهای بی‌نام‌ونشان دفن می‌شوند. بی‌دلیل نیست که لیبی لقب «درۀ اشک‌ها» را به خود گرفته‌است.

اوگاندا، یکی از فقیرترین کشورهای دنیا، میزبان بزرگ‌ترین اردوگاه پناهندگان قاره به نام «بی‌دی» است. بیش از ۲۵۰ هزار پناهنده در این اردوگاه به سرمی‌برند که اکثراً کودکان و زنان و عموماً از سودان جنوبی هستند.

سوری‌ها با گذشت شش سال از وقوع جنگ داخلی به تحریک غرب، بیش‌ترین شمار پناهندگان را شکل می‌دهند. بسیاری در ترکیه و اردن و لبنان به دام افتاده‌اند. اکثراً بدون برخوداری از حق کار مجبورند زیر خط فقر زندگی کنند. در نتیجه در لبنان تجارت اعضای بدن رونق دارد، چرا که پناهنجویان مستأصل- از جمله اطفال- وادار می شوند برای زنده نگاه داشتن خود و خانواده‌هایشان اعضای بدن‌ خود را بفروشند.

آن‌هایی که می‌توانند از کشتار و نابودی دسته‌جمعی کشور و منطقۀ خود بگیریزند، سرنوشت بهتری ندارند.

امسال بار دیگری میزان مرگ‌ومیر در دریای مدیترانه با ثبت ۱ هزار مورد غرق‌شدگی در تنها چهار ماه گذشته رکورد جدیدی به ثبت رسانده است. اینان کسانی هستند که از فرط استیصال در تلاش برای راه یافتن به اروپا بوده‌اند. اما وقتی چنین می‌کنند، با سیستم‌های خاردار و بازداشتگاه و تحریکات نژادپرستانه روبه‌رو می‌شوند.

در یونان و ایتالیا به‌عنوان کشورهایی که پناهجویان بسیاری به دلیل سیاست «دژ اروپا»ی اتحادیۀ اروپا بلاتکلیف رها شده‌اند، اردوگاه‌های پناهندگی بسیار کثیف و زننده هستند. نه آب و غذای سالمی وجود دارد و نه سرویس مناسب بهداشتی. این اردوگاه‌ها در این کشورها به تنهایی شامل دست‌کم ۲۳ هزار کودک بی‌همراه می‌شود که بسیاری‌شان یتیم هستند.

در بندر کاله پناهندگان از سطوح «همه‌گیر» خشونت پلیسی و گروه‌های راست‌گرا گزارش می‌دهند. ۹۷ درصد کودکانی که مورد مطالعه قرار گرفته‌اند صحبت از حملات متعدد، از جمله با گاز اشک‌آور و همین‌طور شکستگی و دررفتگی دست و پا کرده‌اند.

بررسی صورت‌گرفته از پناهندگانی سوری‌ که موفق شده بودند به انگلستان راه یابند، نشان می‌داد که ۹۳ درصد شاهد آن‌چه که «خشونت انفجاری» توصیف می‌شود بوده‌اند. با این وجود حکومت بریتانیا اعطای مجوزِ ورود چند صد کودک سوری بی‌سرپرست را در بوق و کرنا می‌کند، حال آن‌که برای پیوستن به کارزار بمباران‌های امریکا در خاک آن کشور هم‌چون اسب سُم بر زمین می‌کوبد.

چنین ظلم و ستمی تصادفی نیست، بلکه عامدانه است. موج خروشان شووینیسم، تجلی ورشکستگی نظام دولت-ملت به‌عنوان اُسّ و اساس سرمایه‌داری است. این موضوع دست در دست ایجاد موانع تجاری و فوران جدید جنگ های ارزی و تجاری پیش می‌‎رود، چرا که بورژوازی در همۀ کشورها در تلاش است که بحرانش را به بهای رقبای خود و طبقۀ کارگر حل کند.

در عین حال حاکمیت رعب‌ و وحشت علیه پناهندگان ابزاری است برای ساختن سازوبرگ دولت پلیسی در همۀ کشورها و این چیزی است که علیه تمام کارگرانی که خواهان دفاع از مشاغل و استانداردهای زندگی و مخالف میلیتاریسم و جنگ هستند به کار گرفته خواهد شد.

کمیتۀ بین‌المللی در برابر چپ‌های وطن‌پرست، با افتخار سنت مارکسیسم را ادامه می دهد و تأکید می‌کند که کارگران وطن ندارند. ما برای فتح، کلِ دنیا را داریم.

ما مدافع وحدت بین‌المللی طبقۀ کارگر در مبارزه برای یک انقلاب سوسیالیستی هستیم. سرآغاز این کار، ردّ کلیۀ تلاش‌ها برای جداسازی کارگران مهاجر و کارگران بومی است. کارگران تنها با یکی کردن نیروی طبقاتی‌شان فرای تمام مرزهای ملی در مبارزۀ مشترک علیه امپریالیسم و الیگارشی مالی جهانی می‌توانند راه‌حل مستقل خود را برای بحران اقتصادی جهانی داشته‌باشند: بازسازماندهی اقتصاد جهانی برای رفع نیازهای اجتماعی و نه سود خصوصی.

۳ مه ۲۰۱۷

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران