سریلانکا، نئولیبرالیسم و سرمایهداری بحرانزا
در دومین ماه از #اعتراضات_سراسری فرودستان و #طبقه_کارگر در #سریلانکا معترضان با وجود #حکومت_نظامی شدید، #قطعی_اینترنت و سرکوبِ گسترده در خیابانها حضور دارند. سریلانکا شاهد شدیدترین #تورم و #بحران_اقتصادی تاریخ خود است. بهای مواد غذایی، سوخت، انرژی و سایر اقلام مصرفی به شدت افزایش پیدا کرده و فقر، نه تنها طبقات فرودست بلکه طبقهی متوسط و سرمایهداری پایین دست را به طور کامل بلعیده است. قطعی برق روزانه به بیش از ۱۵ ساعت رسیده و قیمت هر لیتر بنزین به ۱.۱۵ دلار (بیشتر از بهای بنزین در #آمریکا) افزایش یافته است. سریلانکا تنها کشوری نیست که در جهان مدرن #سرمایهداری با بحرانِ عظیم پس از #کرونا مواجه است:
هند ۷.۷۹٪ بالاترین در ۸ سال گذشته
برزیل ۱۲.۱٪ بالاترین در ۲۶ سال گذشته
آمریکا ۸.۳٪ بالاترین از سال ۱۹۸۱
اتحادیه اروپا ۷.۵٪ بالاترین در تاریخ خود
انگلستان ۷٪ بالاترین از ۱۹۹۲
ترکیه ۷۰٪ بالاترین از ۲۰۰۲
سریلانکا ۴۰٪ بالاترین از ۱۹۴۸
آلمان ۷.۴٪ بالاترین از ۱۹۸۱
ایران ۵۰٪ بالاترین پس از جنگ
وضعیت بحران جهانی سرمایه داری و افزایش قیمت کالاهای ضروری و انرژی به حدی وخیم است که تحلیلگران آن را با رکود بزرگِ ۱۹۳۰ مقایسه میکنند. علاوه بر این نکته که “سرمایه داری ذاتا بحرانزاست” و حیاتِ کریهش وابسته به پیدایش همین بحرانهای برای پوست اندازی و تولید شیوهای جدید برای تصرف و انباشت ارزش افزوده است، فرمول جدید سرمایهداری برای بقا (#نئولیبرالیسم) نیز بر مبنای همین بحرانها بنا شده است. آنجا که فریدمن از تولید (حتی مصنوعی) بحرانهای کوچک و بزرگ برای تغییر چینشِ قدرتهای مالی و شکلِ دولت نام میبرد و وجود آنرا برای خصوصی کردنِ تمامِ چیزهای مرتبط با بشریت ضروری میداند. جهان امروز با تقسیم کار بیش از پیش شدیدتر جهانی حالا درحال حرکت دادنِ کشورهای جهان سوم به سمت نئولیبرالیسم و #بازار_آزاد است. نمونهی بارز آنرا در ایران با سیاستهای آزاد سازی قیمتها و حذف ارز ترجیحی بر اقلام ضروری و دارو مشاهده میکنیم. چنین سیاستهایی از سالها پیش در هند توسط نخستوزیر مودی به چشم دیدیم که بحران اقتصادی عظیمی را در پی داشته و دارد و موجب سازماندهی بزرگترین اعتصاب کارگری و کشاورزی تاریخ بشریت توسط ۲۵۰ میلیون نفر در سالهای اخیر بوده است. وضعیت در برزیل، آرژانتین، مکزیک، تایلند، شیلی و… نیز کمابیش همین است. وضعیت ایران برای ما بسیار ملموستر خواهد بود چرا که با آزادسازی قیمتها وضعیت معیشت فرودستان و طبقهی کارگر در جامعه به شدت رو به زوال رفته و اغواگری و رزق و برق بازار آزاد در نهایت در حد تیترهای خبری باقی میماند. آنجا که اکثریت مردم به فرودستان شهری، بیکاران، به حاشیهراندهشدگان و بیخانمانها تقلیل پیدا میکنند و طبقه کارگر نیز در فرودستترین و بردهوار ترین وضعیت ممکنه حتی توان بازتولید حداقلی نيروي کار خود را نیز نخواهد داشت. شبکهی بهداشت و درمان، آموزش از ابتدایی تا بالاترین مقاطع دانشگاهی، آب، برق، بنزين، مسکن و تمامی تولیدات پوشاک به سرمایهداری در هارترین شکل آن یعنی بخشِ خصوصی منتقل شده، ادارههای دولتی به پیمانکاران خصوصی واگذار میشود، خیابانها، ایستگاههای قطار و مترو و فرودگاهها، بندرها و منابع طبیعی و … همگی به سرمایهداران فروخته میشود و توسط آنها کنترل و بهرهکشی میشوند (چیزی که چندین سال است در ایران و چندین دهه است در آمریکا و اتحادیهی اروپا و مستعمرات غیرمستقیم آنها در سایر نقاط جهان شاهد هستیم). رقابت ابرشرکتهای چند ملیتی با سرمایههای چند ملیتی قیمتها را کنترل میکند. دیگری خبری از نیاز برای تولید نیست بلکه تنها مصرف و فرهنگ مصرفگرایی تولید و بازتولید شدهی این شرکتها و کارتلهاست که با تبلیغات همهروزه حتی “بودن” را تعیین میکنند. سریلانکا در دایرهی تقسیمِ کار جهانی نقشِ تأمین کنندهی نیروی کار ارزان را برعهده دارد (درست مثل هند، پاکستان، فیلیپین، اندونزی، نپال، چین، مکزیک، برزیل و …)؛ نیروی کاری که با کمترین دستمزد ممکن، درآمدهای زیر یک دلار در روز، کمترین امکانات حیات و … نقشِ چرخدندههای تولیدِ مواد مصرفی (به خصوص پوشاک) را در جهان و به خصوص برای مصرفکنندهی جهان اول بازی میکنند. حالا این نیروی کار ارزان از وضعیت وحشتناک و هر روز به زوالتر زیست خویش به تنگ آمده و دو ماه است که در خیابانها اعتراض میکند، دهها اعتصاب بزرگ و سراسری سریلانکا را درنوردیده و وضعیت استثنایی و بزنگاهِ تاریخی تغییر را پیش روی طبقهی کارگر در این کشور محیا کرده است. درست مانند وضعیت استثنایی موجود در دههی اخیر ایران که شرایط عینی انقلاب را با اعتراضات گسترده و اعتصاباتِ بزرگ و کوچک به وجود آورده و چشمانداز انقلاب را پدیدار شده است.باید ببینیم که آیا بحران سرمایهداری در دههی سوم قرن بیست و یکم طبقهی کارگر را در سایر نقاط جهان به فکر تغییر گستردهی شرایط موجود میکشاند؟ و آیا طبقهی کارگر در سریلانکا و ایران در نهایت با سازماندهی مشخص و مرزبندی طبقاتی برای تصاحب قدرت و دگرگونی مناسبات تولیدی گام مینهد یا خیر؟
به امید پیروزی طبقهکارگر در تمامی جهان در این نبردِ همهروزه در جریان!
زنده باد سوسیالیسم!
کسرا تبریزی
خرداد ۱۴۰۱
آخرین دیدگاه ها