زنان نباید مرعوب حزب کمونیست کارگری شوند/ مازیار رازی

در حاشیه روز جهانی زنان ۲۰۱۸ و تبادل نظریاتی در تالار مارکسیسم انقلابی در باره مسأله زنان و  به ویژه مفهوم «انقلاب زنانه» که توسط طیف کمونیسم کارگری در جنبش زنان طرح شده است، مقاله ای را که رفیق مازیار رازی بیش از دو دهه پیش در نقد مواضع حزب کمونیست کارگری و دو تن از رهبرانشان  فرهاد بشارت و آذر ماجدی، نگاشته بود را  تجدید انتشار دادم. در مباحثات اخیر تالار مارکسیسم انقلابی یکی از رفقا  ادعا می کرد  مدافعان «انقلاب زنانه» که مورد تایید طیف کمونیسم کارگری است درست بوده و سایر کمونیست ها که مبارزه طبقاتی را عمده می کنند به این موضوع بی توجه اند. مقاله زیر بر خلاف نظر این رفیق نشان می دهد که طرفداران حزب کمونیست کارگری به تشکلات مستقل زنان اعتقادی نداشته و تنها با نگاهی ابزاری به آن می نگرند. در مقابل رفیق مازیار رازی در این مقاله از حق تشکلات مستقل زنان دفاع کرده است.

امیر ثابتی

۲۱ مارس ۲۰۱۸

************

نباید زنان مرعوب حزب کمونیست کارگری شوند

مازیار رازی

در شمارهٔ ‌  ۴۳ نشریه همبستگی دو مقاله به عناوین مردان نباید مرعوب فمینیسم شوند و پاسخ به همبستگی در پاسخ به نکته ای مندرج در نشریه “آوای زن” منتشر شد، از آن جایی که من نیزبه عنوان یک مارکسیست انقلابی خودرا هوادار جنبش مستقل زنان نیز میدانم،می خواستم نکاتی درباره مقالات بیان کنم،اما قبل از رجوع به مقالات مطروحه مسئله ای را که منجر به نوشتن این مقاله شده است را از دیدگاه خود بطور اجمالی توضیح می دهم.

ظاهرا فدراسیون سراسری شورای پناهندگان و مهاجرین ایرانی همبستگی، چندی پیش کمپینی را برای دفاع ازحقوق زنان ایران توسط دبیر فدراسیون، “فرهاد بشارت” که در ضمن از اعضای  رهبری حزب کمونیست کارگری است فراخواند. نشریه زنان ایرانی آوای زن نیز طی نامه ای به این فراخوان پاسخ مثبت داده و اعلام حمایت از آن کمپین را کرد.در شماره بعدی حمایت همبستگی، این اعلام حمایت چنین تفسیر شد:” نشریه آوای زن به کمیته بین المللی دفاع از حقوق  زنان پیوست” پس از آن “مینا پویا “در شماره۱۴آوای زن به کمیته مذکور نپیوسته بلکه اعلام حمایت کرده است در ضمن علت نپیوستن به کمیته را چنین توضیح داد که:دوستان ما بیش از همه از اینکه یک مرد پرچمدار مبارزه علیه زنان شود مخالفت می ورزند.ما معتقدیم زنان خود باید اقدام به سازماندهی خود کنند و نقش رهبری و پیشاهنگی از آنان باشد پس از این اظهارات دبیر فدراسیون و یکی از همکاران او”آذر ماجدی” در دفاع از مردان، حمله گسترده ای را به فمینیزم دامن زدند!

در مورد سازمان مستقل زنان

بنظر می رسد از دیدگاه دبیر فدراسیون پدیده ای بنام سازمان مستقل زنان یا وجود خارجی نمی تواند داشته باشد و یا آغشته به انحرافات فمینیستی است.

آقای بشارت مینویسد: «بخش مضمونی انتقاد خانم مینا پویا در نوشته دوم ایشان (یعنی ایراد گیری به نقش بشارت در رهبری کمیته زنان) عمیقا فمنیستی و مضّر برای جنبش اجتماعی رفع ستم بر علیه زنان است…» ویا آذر ماجدی ادامه می دهد که:«نگرش مینا پویا در مورد نقش یک مرد در سازمان زنان، نگرشی تفرقه افکنانه است..» ( که البته این از مشخصات ذاتی جنبش فمنیستی است) اما نه “بشارت و نه ماجدی” به غیر از یکسری کلی گوییهای ماوراء چپی- بطور مشخص به این موضوع اشاره نمی کنند که چرا اعتراض به حضور یک مرد در سطح رهبری یک سازمان زنان(و یا یک کمیته دفاعی زنان) مضر و نگرشی فمنیستی است؟ آنان در واقع با این طرز تفکر نشان میدهند که نه تنها مسئله جنبش زنان را درست درک نکرده اند که هیچ بلکه مسئله فمینیسم را هم بخوبی متوجه نشده اند.

اما قبل از پرداختن به مسئله تشکل مستقل زنان الزاما باید به روش “غیر اصولی رهبری حزب کمونیست کارگری” در موارد مشابه برخورد کوتاهی بشود.آنچه رهبری حزب کمونیست کارگری متوجه نمی شود این است که در جهان واقعی عده ای می توانند حضور داشته باشند به هر علت و انگیزه موجه و یا غیر موجه که مستقل از حزب کمونیست کارگری و یا هرسازمان چپ و راست با اتکا به نیروی خود متشکل شوند و هر آنکس را هم که مایل باشد به درون خود بپذیرند،برای “سازمانهای بوروکراتیک” که خود را ناجی همه مردم میدانند این مسئله ساده غیر قابل قبول است.نحوه برخورد رهبری حزب کمونیست کارگری در بسیاری دیگر ازموارد (با پناهندگان ترکیه، کارگران در انجمن کارگران تبعیدی و هم اکنون زنان متشکل به دور نشریه آوای زن) نشان می دهد که این عده خود را مافوق تشکل های مستقل کارگری،پناهندگی و زنان قرار داده اند. یا آنان را وادار به پیوستن به” جبهه های ساخته و پرداخته شده” توسط حزب کمونیست کارگری می کنند و با شدیدترین لحن و اتهام زنی مرعوب کرده و سعی میکنند آنان را از میدان بدر کنند.

برخورد بشارت به نشریه آوای زن هم تفاوتی با روش حزب کمونیست کارگری با سایر تجمعات مستقل ندارد.این حزب کمونیست کارگری هنوز درک نکرده است که یکی از دستاوردهای کمونیست کارگری در سطح جهانی متکی بر نظریات مارکس و لنین و دفاع بی قید و شرط (همراه با کمک رسانی بی وقفه و بدون غرض)از تجمعات مستقل قشرهای تحت ستم بوده،علت آن هم ساده است زیرا که قشرهای تحت ستم (زنان اقلیتهای ملی،دهقانان و غیره)در جامعه سرمایه داری از متحدان اصلی طبقه کارگر هستند و بدون شرکت آنان در فرایند انقلاب امکان پیروزی و سرنگونی دولتهای سرمایه داری وجود نخواهد داشت. این اقشار هم هریک طبیعتاً،مسایل ویژه خود را دارند (و البته با انحرافات درونی)که یک حزب کمونیست کارگری باید در مورد آنها حساسیت لازم را نشان دهد. برخورد از بالا و «منم منم» های کودکانه نه تنها این جنبش ها را از طبقه کارگر دور می کند که به امر انقلاب لطمه ای جبران ناپذیر می زند. اما این امر در عین حال به مفهوم تسلیم شدن به انحراف های درونی این جنبش ها نمی تواند تلقی شود. یک حزب کارگری واقعی باید صبورانه ضمن ساختن این جنبش ها مواضع راستین خود را در درون آنها طرح کرده و سایرین را بتدریج به مواضع خود جلب کند.جلب اعتماد نیز با زور، ارعاب اتهام زنی ،جاروجنجال و بی اعتبار نشان دادن آن جنشها و ساختن بدیل های حزب خود در مقابل آنها و غیره،کسب نمی شود.

جنبش زنان نیز مانند سایر قشرهای تحت ستم دارای ویژگی خاص خود است برای اینکه متوجه شویم چرا زنان در سازمانهای خود می خواهند مستقل باشند،بایستی به ویژگی های مسئله آنان توجه بیشتر شود.ستم کشیدگی زنان یک مسئله تاریخی و جهانی است. ریشه های فعلی ستم کشی زنان در جامعه سرمایه داری نیز بر اساس تقسیم کاربر مبنای جنسیت و ساختار خانواده بنا نهاده شده است. اما در نهایت علت اصلی ستمی که بر زنان وارد می شود. همانا مالکیت خصوصی بر ابزار تولید ویا به سخنی دیگر تسلط نظام مبتنی براستثمارانسان از انسان است.نظام هایی که مرد سالاری را بصورت پدیده ای در درون خود بوجود آورده اند.در نتیجه تنها در اثر از میان رفتن پایه های مادی آن یعنی نظام های طبقاتی زمینه از بین رفتن ستم زنان فراهم می آید. اما از این صحبت های کلی نمی توان به نتیجه رسید که از امروز همه زنان باید به این نتایج برسند وگرنه دچار انحراف فمنیستی شده و باید کنار گذاشته شوند.

اما نکته اصلی در اینجا است که تا رسیدن به جامعه بی طبقه، در جوامع سرمایه داری کماکان بر زنان ستم مضاعف وارد می شود جنبه اول ستم جنسی اجتماعی که شامل حال همه زنان (بدون در نظر گرفتن پایگاه خاص طبقاتی) این ستم ناشی از فرهنگ اساساً دین مداری و ایدئولوژی حاکم بر جامعه است.سازمانهای چپ نیز از این واقعیت مثتسنی نیستند! بیشتر آنها این مسئله را حتی درون سازمانها ویا روابط خانوادگی خود حل نکرده اند چه رسد در سطح کل جامعه! وجه دوم ستم اقتصادی است که تنها بر زنان طبقه کارگر وارد می شود و ریشه در نظام طبقاتی دارد. بدیهی است که از دیدگاه زنان این یک مسئله محوری و مهمی است که ابتدا باید توسط خود زنان به بحث گذاشته شود و راه حل هایی در آن مورد پیدا شود.این حق مسلم زنان است که بتوانند جدای از مردان تشکل های خود را برای یافتن راه حل های مورد نیازایجاد کنند ودررهبری سازمانهای خود یک مرد (آن هم رهبر شناخته شده یک حزب با برنامه و هدف مشخص) را نداشته باشند.

اما بشارت می تواند سؤال کند که چگونه در کمپین او یک کمیته بین المللی دفاع از حقوق زنان در ایران است و نه یک سازمان مستقل زنان؟یک مرد نمی تواند ازحقوق زنان دفاع کند و یا دررهبری آن سازمان قرار گیرد؟به اعتقاد من این سؤال کاملا بجایی است.واضح است که یک مرد می تواند در درون یک کمیته دفاع از حقوق زنان از حق زنان دفاع کند اما یک شرط دارد و آن این است که اکثر زنان آن سازمان مرد مورد نظر را به  ریاست و رهبری خود پذیرفته باشند! و نه اینکه توسط حزب کمونیست کارگری به آنها تحمیل شده باشد! تحمیل یک مرد به حتی یک کمپین دفاعی زنان مانند این است که در یک سندیکای کارگری ،یک روشنفکر بورژوا را در صدر کار قرار دهند. کارگران حق دارند که خود را مستقل از بورژوازی  درون سندیکای کارگری متشکل کرده و رهبران خود را از میان کارگران انتخاب کنند،سیاه پوستان هم حق دارند که رهبران خود را از میان سیاه پوستان انتخاب کنند و…این حق مسلم  هر اقلیت تحت ستم در جامعه است که به هرشکل که مایل باشند خود راسازمان دهد و رهبران خود را تعیین کند و نیازی به ناجی نداشته باشد.

اما در این حال نقش زنان وکارگران یک حزب کمونیستی این است که به این تشکلهای مستقل بپیوندند و ضمن همکاری با آنان در صورت لزوم با انحراف های درونی آن نیزمبارزه کند.نمی توان توقع داشت که در درون جامعه سرمایه داری که تحت نفوذ ایدئولوژی بورژوایی قرار گرفته است ،سازمان هایی خالص و منطبق با عقاید رهبری حزب کمونیست کارگری حاضر و آماده وجود داشته باشند.چنانچه بشارت به ساختن یک کمپین دفاع از حقوق زنان اهمیت می داد،می بایستی ازمقام دبیری حداقل در درون کمیته زنان اهمیت می داد،می بایستی از مقام دبیری حداقل در درون کمیته زنان کوتاه می آمد و یکی از رفقای زن خود را به درون این تجمع می فرستاد که آن رفیق به نوبه و با حوصله کار متشکل با سایر زنان،آنها رادرعمل متقاعد میکرد که بشارت را،به عنوان مقام رهبری این کمیته معرفی کنند!اما مسئله این است که رهبری حزب کمونیست کارگری نه تنها قصد ساختن کمیته های دفاعی ندارد که هیچ بلکه هر چه را که در مخالفت با خود می بیند سعی میکند با اتهام زنی از میان بر دارد.

درباره فمینیزم

مخالفت زنان نشریه‌ٔ آوای زن در پیوستن از کمیته بین الملی دفاع  از حقوق زنان منجر به این شد که بشارت و ماجدی به کشف بزرگی نایل آیند ! بشارت می نویسد تصّور من این است که در دو نامه” مینا پویا” و نشریه آوای زن از طرف “فمینیست ها” تحت فشار قرار گرفته اند و به طرز نادرستی سعی در پس گرفتن اعلام همکاری اولیه شان را دارند.

ماجدی نیزارزیابی میکند که نظریات آوای زن که دراعتراض بوجود یک مرد پرچمدار مبارزه زنان شده است، ازمشخصات ذاتی جنبش کمونیستی است وفمینیزم را چنین تعریف می کند که :جناحی از جنبش برابری طلب زنان است که به آن لطمه می زند.

نخستین سؤال این است که آیا چنانچه نشریهٔ   آوای زن به کمیته پیوسته بود،بشارت و ماجدی اعتراضی به “انحرافهای فمینیستی” آن می کردند؟ دوّم اینکه چه ایرادی دارد عده ای با گرایش فمینیستی در دفا ع از حقوق نان در کمپین مذکور همکاری کنند؟آیا حتما ًبایدغیرکمونیست های فمینیست بایستی به مسئله زنان آگاهی یافته باشند؟ چرا باید عقاید این عده منجر به از هم گسستن کار مشترک در دفاع از حقوق زنان شود؟ ارزیابی ماجدی از پدیده فمینیزم  همچنان نشان میدهد که درک نظریه پردازان حزب کمونیست کارگری کمی ناقص،محدود ونا روشن است! ازدیدگاه ماجدی جهان جنبش زنان به دو قسمت تقسیم می شود:

فمینیزم (جناحی از جنبش برابری طلبی زنان) و فعالین حزب کمونیست کارگری (مردانی که به طرق مختلف بطور فعال علیه ستم کشی زنان مبارزه می کنند واین مبارزه را ازآن خود می دانند) مردانی که بنا برتوصیه او نباید مرعوب جنبش فمینیستی شوند!

اول هرزن سوسیالیست معتقد به برنامه کمونیستی،میتواند گرایش هایی به سمت فمینیزم داشته باشد.زیرا که ستم بر زنان صرفا درسطح اقتصادی خلاصه نمی شود که ریشه تاریخی درجامعه طبقاتی دارد.حتی رادیکالترین،چپ ترین، مردان در درون کمونیست ترین سازمان های موجود،مسئله ستم بر زنان را بشکلی که خود زنان درک می کنند،متوجه نمی شوند و این یک واقعیت عینی است (که البته برای ماجدی که مسخ و مبهوت نظریات حزب کمونیست کارگری شده است قابل درک نیست) در واقع فمینیست بودن بطور عام تنها یک انحراف نیست که بازتاب واقعیت عینی جامعه طبقاتی است .می توان اذعان داشت که حتی سالهای سال پس از انقلاب های سوسیالیستی سلب مالکیت خصوصی ،این تبعیضات علیه زنان باقی می ماند و صرفا به ارتقا سطح فرهنگی کل جامعه –که خود در ارتباط با رشد نیروهای مولده در سطح جهانی است این نظریات از بین می رود، اما بدیهی است که مارکسیست های انقلابی بایستی ازهم اکنون با این انحراف ها مبارزه کنند و تسلیم آنها نشوند.

دوّم در واژه های جنبش زنان، جناح های مختلفی از فمینیزم وجود دارد!

نخستین نظریه در این طیف «رادیکال فمینیست» ها هستند.آنان اعتقاد به برتری جنسیت دارند و پدیدهٔ مرد سالاری را جدا ازسیستم و مناسبات تولیدی سرمایه داری پنداشته و ریشه ستم بر زن را در نظام مرد سالاری و از طریق مرد می بیند. در نتیجه مبارزه علیه مرد سالاری در چارچوب نظام سرمایه داری را یکی از راه های رهایی زنان می دانند.آنان خواهان کنترل کامل بر بدن خود تا جدایی رابطه جنسی با مردان و در نهایتا انقلاب فمینیستی هستند .آنان می خواهند زنان رافراسوی پایگاه طبقاتی متشکل کنند،آنان با نظام سرمایه داری تضادی نداشته که حمله اصلی خود را متوجه مردان میکنند و خواهان بقدرت رسیدن زنان هستند (بنظر می رسد خطاب ماجدی به این طیف ازفمینیستها است و نه آوای زن که خود را سوسیالیست فمینیست میداند).

طیف دوّم «سوسیالیست فمینیستها» هستند.آنان گرایشی هستند که خود را سوسیالیست دانسته و برای مسئله زنان اهمیت ویژه ای قائل هستند .یکی از دستاوردهای آنان تکامل کار خانگی است ،اما در میان خود سوسیالیست فمینیستها نیز چند دسته مختلف وجود دارد،دسته اول کار خانگی را علت اصلی ستم کشی زنان می دانند  این نظریه اعتقاد دارد که کار خانگی را حتی در نظام سرمایه داری نیز می توان اجتماعی کرد. آنان برای انجام کار خانگی دستمزد طلب میکنند. ایراد این نظریه در این است که اینان اولاً نقش زنان در انجام کار خانگی را قبول شده قلمداد می کنند و ثانیاً مبارزه زنان را با دریافت دستمزد تمام شده می بینند،آنان در واقع انحراف رفرمیستی دارند.دسته دوم معتقند که زنان یک کاست اجتماعی را تشکیل می دهند و ستم دو گانه بر آنان بصورت کل اعمال می شود.این نظریه نیز مانند رادیکال فمینیست ها برتری جنسیت را ریشه اصلی ستم بر زنان می داند و به علت مرتبط کردن مسئله زن به پایه طبقاتی آن، دچار انحراف می شود.

دسته سوّم مایل به آشتی دو دیدگاه “مارکسیسم و فمینیسم” است ،آنان به مارکسیست ها ایراد می گیرند که بطور یکجانبه کل پایه های اقتصادی موقعیت زنان را در جوامع سرمایه داری عمده می کنند و به ریشه های ایدئولوژیکی و فرهنگی مسئله  کم بها می دهند.آنان در واقع برای ایجاد وحدت مارکسیستی  و فمینیستی این دو مقوله را از هم متمایز کرده و مبارزه طبقاتی را برای سرنگونی نظام سرمایه داری ضروری می دانند و سعی در پیوند این دو دارند. ایراد به این نظریه در اینجا نهفته است که در بررسی ستم دو گانه پدیدهٔ مرد سالاری که خود بخشی از ساختار طبقاتی است را جدای از “مناسبات اجتماعی وروابط تولیدی “حاکم ،عمده می کنند آنان کوشش میکنند به واژهٔ فمینیزم معنای علمی دهند،در صورتی که پدیدهٔ فمینیزم خود در علم مارکسیزم قابل بررسی است.

در مقابل این دو گرایش عمده و شاخه های منشعب شده ازآنها  “مارکسیسم انقلابی” موقعیت ویژه زن را در روند تکاملی خود و تحول مناسبات اجتماعی حاکم مورد برسی قرار می دهد. آنها در واقع معتقد هستند که ریشه های فعلی ستم کشی زن را بایستی از طریق دو نهاد اجتماعی تقسیم کار بر مبنای جنسیت و ساختار خانواده توضیح داد .یکی از مسائل محوری تثبیت کننده نقش کنونی زنان در جامعه کار خانگی است .کار خانگی در واقع جلوی تکامل زنان را گرفته و نه تنها در خدمت مردان و سایر اعضای خانواده قرار می گیرد که عمدتاً به نظام سرمایه داری خدمت می کند، زیرا که سیستم موجود از طریق کار مجاّنی زن درخانه بطورغیرمستقیم او را تحت استثمار خود در می آورد. یکی از شعارهای امروزی زنان می تواند اجتماعی کردن کار خانه باشد و تغییر شکل ساختار کنونی خانواده امری است ضروری در جهت رهایی زنان، اما کلیه این مطالبات به سرنگونی نظام سرمایه داری گره خورده است.سرنگونی نظام سرمایه داری نیز نیاز به تشکل های مستقل زنان دارد. تداوم فعالیت تشکل های مستقل زنان نیزتوسط یک حزب پیشتاز انقلابی تضمین می شود.

البته بحث مفصل این مفاهیم ازحوصله این مقاله خارج است.اما با اشاره اجمالی به تفاوتهای عمومی گرایشهای فمینیستی ،می خواستم از بشارت و ماجدی توضیح بیشتر طلب کنم که منظور خود از فمینیزم  و چگونگی ساختن”کمیته بین المللی دفاع از حقوق زنان در ایران” را بیشتر توضیح دهند.برخوردهای مقالات مندرج در نشریه “همبستگی” به نشریه”آوای زن” به هیچ وجه جدّیت آنان را در مورد این مسئله مهم،نشان نمی دهد.

فوریه ۱۹۹۴

از جزوه: کمونیسم و حزب کمونیست کارگری نوشته مازیار رازی

مناظره مازیار رازی با آذر ماجدی در باره حزب لنینی

در تلگرام با ما تماس بگیرید: MarxismEnghelabi@

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران