توضيحاتی در مورد وضعيت ايران و سایر جهان در مورد کرونا / مازیار رازی

بخش ٢- توضیحاتی در مورد وضعیت ایران و سایر جهان در مورد کرونا                  

متن پیاده شده از برنامه تلویزیونی: توسط رفیق وحید

https://www.instagram.com/tv/B-9J3-qp-A2/?igshid=1mu5ootx2ge0o

وضعیت ایران که بسیار اسفبارتر از این ماجرا در اروپا و آمریکا است جای خود دارد و مشکلات ایران کاملاً از نقطه نظر سیاسی متفاوت است با دولت‌های اروپایی، اما وضعیت کشورهای اروپایی در مورد مقابله با کرونا چندان بهتر از ایران نیست. این نشان دهنده این است که دولت هایی که در مدار سرمایه‌داری قرار گرفتند و ادعا می کنند که خواهان حفظ منافع توده ها هستند این یک فراخوان دروغین است. سرمایه داری در عمل نشان داده است که قابلیت حفظ منافع توده ها را ندارد. سوال دیگری که در اینجا مطرح می شود این است که چگونه است که دولت های سرمایه داری با وجود داشتن بودجه‌های سرشار و امکانات بسیار زیاد قابلیت خود را برای اقدام سریع و اقدامات پیشگیرانه از دست دادنده اند. گرچه در دوران انتخاباتی به دروغ و به کذب این موضوع را مطرح می‌کنند که این دولت‌ها حافظ منافع تمام مردم اند، تمام مردم ذی‌نفع هستند در اینکه انتخاب کنند بین این چند حزبی که موجود است و این  که هر کدام از این از احزاب که به پیروزی رسیدند حافظ منافع توده ها هستند و غیره، اینها در واقع دروغی بیش نیستند و این در واقع آگاهی کاذب است که در درون جوامع سرمایه داری ما مشاهده می‌کنیم. این دولت‌ها در واقع دولت های یک اقلیت ممتازی در جامعه هستند هدفشان خدمات به توده ها مطلقا نیست گرچه این خدمات هم انجام می دهند برای اینکه جلوگیری کنند از حرکت‌های اعتراضی توده‌ای که منجر به انقلاب‌های سوسیالیستی شود، یعنی در واقع برای به مخاطره نیانداختن حیات خودشان خدماتی به توده ها می دهند از یک سو و از سوی دیگر در کشورهایی که دموکراسی بورژوازی وجود دارد، مبارزات اتحادیه‌های کارگری سازمان های سیاسی وادار می کنند که دولت ها این خدمات اولیه را حداقل در این حد بدهند. اما در کشورهایی نظیر ایران این خدمات اولیه هم داده نمی شود به دلیل اینکه اختناق حاکم است و امکان فعالیت سندیکالیستی ساختن احزاب اپوزیسیون و غیره وجود ندارد این وجه تمایز بین این دو است . منتها در ذات هردو یک ماهیت را دارند و در ذات نشان دادند که چگونه برخورد می کنند به شیوع یک ویروسی که در واقع جان میلیون ها نفر را در سطح جهانی به مخاطره انداخته است. اگر این دولت ها حافظ منافع یک اقلیت هستند چگونه است که از لحاظ تحلیل اقتصادی ما این را می توانیم توجیه کنیم؟ برای توضیح این تناقض ما متوسل می‌شویم به یک سلسله تحلیل‌های اقتصادی مارکسیستی. این تحلیل را در واقع کارل مارکس در کتاب کاپیتال جلد سوم فصل سیزدهم (و متکی بر یادداشت ها در گروندریسه) مشخصاً در مورد آن بحث های خیلی جامع و روشنی می کند و آن این است که سرمایه‌داری در نهایت با وجود اینکه در گردش سرمایه  تعادلی ایجاد می‌کند و گریز می‌کند از بحران ها به اش از طریق دیگری به شکل دیگه ای حل می‌کند دچار یک تناقضاتی است و آن این است که نرخ سودی که این ها به دست می آورند نرخ سودی است که گرایش به کاهش دارد (گرایش نزولی نرخ سود). مارکس با ارائه فرمول های ریاضی نشان می دهد که از لحاظ علمی این تناقض، تناقض نهادینه در اقتصاد سرمایه داری است و این نهایتاً گریبانگیر سرمایه‌داری خواهد شد.  اگر شرایط بحرانی در جامعه باشد مسئله سرنگونی سرمایه داری را به دنبال خواهد آورد. بنابراین اگر این تحلیل درست باشد (در این برنامه وارد جزئیات کتاب کاپیتال نمی توانیم بشویم، اما اخیراً مقاله‌ای تحت عنوان«علل بحران سرمایه‌داری جهانی»  انتشار یافته* (این مقاله در سایت میلیتانت دات کام  مورد دسترسی است).

اگر این تحلیل مارکس را بپذیریم، توضیحات در مورد وضعیت موجود را بهتر درک می‌کنیم. و آن این است، که سرمایه داری اصولاً در دوران گردش سرمایه و تولیداتی که انجام می‌دهد به طور دائمی در جستجوی بخش هایی و حوزه هایی است که نرخ سود بالاتر از نرخ متوسط سود در جامعه است، یعنی  سرمایه مدام در حال حرکت است. در حوزه های که نرخ سود پایین می‌آید، سرمایه‌ها را جا به جا می کند. به جای منتقل می کند که نرخ سود بالاتر از حد متوسط سود باشد. این موضوع را مرتب در جامعه سرمایه داری می بینیم این تنها راه حل برای اینکه این نظام به بقای خود ادامه دهد. در مورد ماجرای کرونا ما کاملا درک خواهیم کرد که چرا تدارک برای تقابل با این ویروس در پیش رخ نداد. مثلاً اگر فرض کنید ۱۰ سال پیش دولت محافظه کار در بریتانیا (و یا هر دولت سرمایه داری دیگر که در جهان سرمایه‌داری وجود دارد) اعلام می کرد که ما اطلاع داریم ویروس های بسیاری خطرناکی در جهان وجود دارند (توصیه ای که بیل گیتز در ۲۰۱۴ در حین ماجرا ویروس ایبولا به دولت ها داد)، در نتیجه سرمایه داران «گرامی» ما از شما تقاضا می‌کنیم که به جای اینکه مثلا موبایل جدید تولید کنید این بودجه و این سرمایه را بگذارید در جهت تولید دستگاه تنفس مصنوعی که احیاناً اگر ویروس جدیدی به مردم حمله کرد، ما بتوانیم از پس این ماجرا بربیایم. یا سرمایه داران «گرامی» به جای اینکه انواع و اقسام وسایل بی ربط و تبلیغ کنید و بسازید و انواع و اقسام کالاهای تصنعی ایجاد کنید یک سلسله کالاهایی که به درد مردم در شرایطی که  حمله محتمل ویروس بسازید مانند کالاهایی مانند ماسک صورت برای جلوگیری از رخنه ویروس به افراد یا برعکس کسانی که مبتلا شدن به سایر و یا اینکه وسایل کیت آزمایشی برای احتمال ظهور ویروس را از هم اکنون بسازید که در انبارها محفوظ داشته باشیم تا چنانچه  اتفاقی افتاد ما اقداماتی

پاسخ سرمایه داران این می بود محاسباتی  ما نشان می دهد توفق دستگاهای موبایل پر فروش با نزخ سود بالا تر از نرخ متوسط سود و تولید دستگاهای تنفس مصنوعی به صرفه نیست.

بنابراین بدیهی است که نه دولت سرمایه داری چنین درخواست را می کرد و نه سرمایه گذاران آنرا به مورد اجرا قرار می دادند. اگر هم  دولت سرمایه داری این درخواست را می کردند، اصولاً قادر نبودن سرمایه داران را مجبور به چنین کاری کنند. اگر هم زمانی سرمایه دارها سرکشی می کردند دولت هیچ کاری نمی توانست انجام دهد چون قوانین سرمایه‌داری چنین است که «سرمایه داری آزاد» در هر حوزه تولیدات که سود آور باشد سرمایه گذاری می کند.  این سیاستی است که مورد احترام نولیبرال ها در ۴۰ سال گذشته بوده است. یعنی اصولا دولت هیچ کاره است و سرمایه داری می‌رود هر کاری که دلش می‌خواهد انجام می‌دهد تا این سودها را بالاتر ببرد تا جایی که ۳۰۰ نفر در سطح جهانی ( ۳۰۰ نفری که می شود آنها را جای داد در درون یک هواپیما) ثروتشان بیش از کل ثروت جمعیت جهان شده است.

این سیستمی است که امروزه در جهان حاکم است و این سیستمی است که سوسیال دموکرات ها، اصلاح طلب ها، سکولارها، لیبرال دموکرات‌های ما پس از سرنگونی می خواهند به ایران به ارمغان بیاورند! اینها از کشورهای اروپایی یا آمریکا مدینه فاضله در ذهنشان ساخته اند. می گویند:  ما می‌خواهیم در ایران چیزی مثل سوئد داشته باشیم چیزی مثل آمریکا داشته باشیم و غیره.  این تفکران کاملاً  بی ارتباط به جامعه ایران و  نقض غرض است.

اول، ماجرای اخیر کرونا نشان داد که کل نظام سرمایه داری به درجات مختلف نشان دچار تناقض هستند (تناقض میان حفظ منابع توده های وسیع و یک اقلیت ۱ درصدی سرمایه داری).

دوم، اینکه سرمایه داری ایران سنت مبارزاتی مطلقاً نداشته همواره  طبقه سرمایه دار یک طبقه ارتجاعی بوده است. به غیر از انقلاب مشروطیت هیچگاه این طبقه مرتبط به ترقی خواهی  حفاظت از توده های مردم نبوده است. سرمایه داری ایران بر خلاف سرمایه داری اروپایی محصول یک انقلاب بورژوا دمکراتیک نبوده است که محصول دخالت از بالای امپریالیسم در ایران بوده است. از اینرو فاقد ترقی خواهی است. آپوزیسیون راست و میانه و برخی از اپوزیسیون چپ سردرگم دشمن اصلی را «اسلام سیاسی» قلمداد کرده و دولت سرمایه داری را مورد سوال قرار نمی دهند. آنها خواهان حفظ دولت سرمایه داری تزیینات جدید اند. هدفی کاملا بیهوده و ناوارد و همچنین بی ارتباط با منافع توده های عظیم در داخل ایران.

جوانان انقلابی و سوسیالیست ایران هیچ نوع توهمی نسبت به  این گرایش ها نباید داشته باشند. بحث های کارل مارکس درواقع نشان داد که تحلیل‌های او تا چه اندازه حتی امروز درست منطبق به وضعیت کنونی است.  ماجرای عدم جلوگیری و شیوع ویروس کرونا نشان‌داد که نظام سرمایه داری در واقع نماینده بخش قلیل یک درصدی در جوامع سرمایه داری است. ما به عنوان گرایش های مارکسیستی و انقلابی در کشورهای در سراسری جهان  از جمله در  ایران باید خود را  برای تدارک سرنگونی نظام های سرمایه داری و  آلترناتیو سوسیالیستی از طریق سازماندهی أحزاب پیشتاز کارگری آماده کنیم. در دوره پسا کرونا ما با دو بدیل در سطح جهانی روبرو خواهیم بود: بربریت (فاشیسم) یا سوسیالیسم!

با تشکر از توجه شما

* http://militaant.com/?p=10792

* http://militaant.com/wp-content/uploads/2020/04/علل-بحران-سرمایه-داری.pdf

مطالب مرتبط

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران