فرانسه:آنان چه موقع جلیقه سرخ به تن خواهند کرد؟

مقدمه مترجم:

ازنقطه‌نظر مارکسیستی مشهود است که  تناقضات ذاتی و بحران‌های ادواری شیوه تولید سرمایه‌داری در نهایت آن را به سمت فروپاشی سوق خواهد داد. اما این گزاره علمی را نباید دال بر آن دانست که تغییر فرماسیون اجتماعی_اقتصادی به شیوه‌ای دترمینیستی قابل تحقق است. کاپیتالیسم همواره در پی تجدید ساختار و حفظ مناسبات تولیدی خود در همان قالب‌های پوسیده پیشین است. گرچه مبارزات طبقه کارگر در طول چندین دهه در هیچ جا از جهان خاموش نمانده و همین امر خط بطلانی سرخ بر نظریه “پایان تاریخ” است اما به‌جز دو نمونه تاریخی طبقه کارگر هیچ‌گاه قادر نبوده تا علاوه بر خلع‌ید از دولت سرمایه‌داری، به‌سوی اجرای برنامه‌ها و استراتژی‌های سوسیالیستی گام بردارد. نخستین نمونه کمون پاریس است که در آن کارگران فرانسه در میانه جنگ امپراتوری فرانسه و پروس در ۱۸۷۱ با اتکا به قدرت و اراده خویش دو نیروی ارتجاعی را عقب رانده و برای مدت دو ماه قدرت را به دست گرفتند. و دومین مثال، انقلاب شکوهمند اکتبر است که با تکیه‌بر درس‌های کمون پاریس و جنش جهانی طبقه کارگر مبدل به نقطه عطفی عظیم در تاریخ شده و تا پیش از شکست آن بر اثر قدرت‌گیری ضدانقلاب بوروکراتیک استالینیستی مترقی‌ترین گام‌ها را در ساحت اجتماعی، سیاسی، تولیدی و احقاق حقوق و مطالبات طبقه کارگر و همچنین حقوق زنان برداشت و سنتی ماندگار از مبارزه را برای طبقه کارگر جهان به‌جای گذاشت.

امروز شاهد خیزش توده‌های تحت ‌ستم در فرانسه هستیم. خیزشی که جرقه‌های نخست آن در اعتراض به قیمت سوخت زده شد. اما حال مبدل به آتشی شده است که روزبه‌روز با مطالبات رادیکال‌تر توده‌ها شعله‌ورتر شده است. مطالبات امروزه به سرحدات استعفای رئیس‌جمهور، افزایش ۴۰ درصدی دستمزدها، نوشتن قانون اساسی جدید، توقف خصوصی‌سازی‌ها، خروج فرانسه از ناتو، متوقف ساختن اقدامات امپریالیستی این کشور در آفریقا و همچنین ده‌ها مطالبه مترقی دیگر رسیده که نشان از آگاهی انقلابی و پرولتری تظاهرکنندگان است. منشأ شورش‌ها و اعتراضات اخیر، سیاست‌های ریاضتی ماکرون با تکیه‌ بر تحلیل‌های نادرست اکونومیستی، افزایش مالیات و اخذ بدون برنامه آن و شدت بخشیدن بر سیاست‌های نئولیبرالیستی بود که با هجوم همه‌جانبه به زیست مردم تحت ستم کشور، دولت خود را  با بحران مشروعیت روبه‌رو کرد. گرچه تب‌وتاب این  اعتراضات تا امروز به فرانسه محدود نگشته و در حال فراگرفتن اروپا است. کشورهای هلند، بلژیک و آلمان دست به‌نقد به این جنبش پیوسته‌اند.

در تحلیلی مشخص جنبش جلیقه زردها را می‌توان جنبش خودانگیخته‌ای ارزیابی کرد که برخاسته از  تدارکات احزاب سیاسی و همچنین اتحادیه کارگری نیست و تنها بارقه‌هایی کم سو از آن‌ها در میان مطالبات و برخی اقدامات به چشم می‌خورد. این امر به این جنبش خصلتی توده‌ای و ترکیبی داده است که خیل عظیمی از مردان، زنان، افراد شاغل، کارگران بدون امنیت و ثبات شغلی، بازنشستگان، معلمان، طیف‌های خرده‌بورژوا را در برگرفته است. هرچند تا   کنون” ژان لوک ملنشو، فرانسیس رافین( نماینده پارلمان و نویسنده) و سایر چهره‌های فرانسه مبارز بسیاری از نیروهای پشت جبهه آنان در تحرکات توده‌ای کنار جلیقه زردها  قرارگرفته‌اند. بیستم نوامبر اتحادیه کارگری حمل‌ونقل از جنبش اعلام حمایت کردند. حتی فیلیپ مارتینز، رئیس اتحادیه کارگری س.ژ.ت حمایت محتاطانه خود را اعلام کرد و فراخوان پیوستن به تظاهرات اول دسامبر داد. از سوی سایر جنبش‌های سیاسی هم حمایت‌هایی اعلام شده است. برای نمونه کمیته دفاع از آداما- که به‌منظور عدالت و حقیقت‌یابی مرگ آداما ترائوره جوان بیست‌وچهار ساله‌ای که ژوئیه ۲۰۱۶ در یکی از محلات فقیرنشین پاریس به قتل رسید، اعلام کرده است که شنبه آینده (سی ام نوامبر) به اعتراضات خواهد پیوست. بسیاری از “ اسامی بزرگ” روشنفکران و فعالان چپ فرانسه مانند آسّا ترائوره، فردریک لوردن و ادوارد لویس اعلام کرده‌اند که برای پیوستن به جنبش به خیابان بیایید.”[1]اما، همچنان فقدان آلترناتیو سوسیالیستی در میدان مبارزات و عدم وجود حزب پیشتاز لنینیستی راه را برای رشد باله‌های ارتجاعی در میانه این جنبش بازخواهد گذاشت. و در بینابین این جدال، استالینیسم برای چندمین بار خصلت بازدارنده و ضدانقلابی خود را به نمایش گذاشت. حزب کمونیست فرانسه، که اقدامات مهاجر ستیزانِ آن در سال‌های اخیر ماهیت ارتجاعی وی را به‌خوبی آشکار کرده، جنبش جلیقه زردها را با رویکردی آمیخته با محافظه‌کاری فرقه‌گرایانه بایکوت کرد.

بازوهای امنیتی دولت کاپیتالیستی فرانسه با خشونتی سبعانه و مشابه به سال ۱۹۶۸ در حال سرکوب، دستگیری و زندانی کردن توده معترض است.اقدامات دولت فرانسه به‌عنوان گهواره بورژوازی اروپا، از طرفی خط بطلانی بر یاوه‌گویی‌های دموکراسی بورژوایی و از طرفی دیگر سیلی سختی به تمام دلسوزان نظام بهره‌کشی و سود کاپیتالیستی در ایران و جهان است. کسانی که با تحلیل‌های ناقض الخلقه مشکلات را محدود به روبنای اسلامی و فساد و رانت در درون این نظام بوروکراتیک دانسته و قصد پوشیدن عورت سرمایه‌داری را با کت‌وشلوار بورژوایی دارند. خیزش‌های اخیر فرانسه نشانگر پوشالی بودن دموکراسی‌ای است ک مارکس آن را “تنها میدانی برای فریاد کشیدن آزادی و نه دستیابی به آن ” و همچنین “آزادی ثروتمندان برای استثمار طبقه کارگر” نامید. جنبش جلیقه زردها بانگ یک ضرورت است. ضرورتی تاریخی به نام انقلاب سوسیالیستی.

************

مقاله زیر برای نخستین بار به‌عنوان سرمقاله بولتن‌های محل کار توسط اعضای حزب اخگر[2]فرانسه در تاریخ ۱۹ فوریه ۲۰۱۸ منتشر شد.

آنان چه موقع جلیقه سرخ به تن خواهند کرد؟

اگر ما شاهد آغاز یک مبارزه اجتماعی توده‌ای علیه ثروتمندان بودیم، یعنی نزاعی میان کارگران و سرمایه‌داران چه اتفاقی رخ می‌داد؟ مبارزه‌ای جاری از هیچ‌کدام از سیاست‌مداران راست و چپ برنخاسته؟در روز شنبه (هفدهم) بسیاری از مردم خشم خود را ابراز داشتند. گرچه شاید گاهی اوقات به شیوه‌های پیچیده یا متناقض صورت گرفته باشد. با این وجود، بسیاری از اعضای نامرئی جامعه با جلیقه‌های پدیدار توانستند نشان دهند که سرشان را بالا نگه‌داشته و اداره شدن توسط مکرون را رد می‌کنند.

و این احتمالاً تنها شروع کار بود. از ۲۸۷ هزار نفر تظاهرکنندگان روز شنبه، ده‌ها هزار نفر در روز یکشنبه نیز بسیج شدند. تیم‌های پلیس ضد شورش قادر به پاک‌سازی و متفرق کردن نشدند و حتی یک شورش کوچک راستین را در کویمپر[3]برانگیختند.

علیه مالیات  و همه‌ی چیزهای دیگر

در حال حاضر، خشم عمومی متمرکز برعلیه انواع مالیات‌ها است. و به‌درستی اعلام‌شده: “مایی که حداقل دستمزد و یا بیکار هستیم همچون میلیونرها مالیات را می‌پردازیم. بنابراین،هنگامی که دولت به محافظت از محیط‌زیست وانمود می‌کند و مالیات بر مصرف انرژی گاز را افزایش می‌دهد، فقرا را ناگزیر برای ماندن در خانه و یا بیرون آمدن می‌کند. بنابراین تنها ثروتمندان حق تولید آلاینده را دارند.

اما برای افرادی که در تظاهرات شرکت می‌کنند، قیمت گاز تنها مسئله‌ای ناچیز است.آن‌ها در مورد اجاره‌های بالا و گرمایش حداقلی خانه‌های خود در طول زمستان صحبت می‌کنند یا به‌طور خلاصه:هزینه‌های بالای زندگی. آگاهانه یا نه، آنچه در دستور کار قرار گرفته افزایش حقوق و دستمزد، حقوق بازنشستگی، اعانه‌ی بیکاری است. ” برای زندگی کردن، نه زنده ماندن”را می‌توان از بنرهای تظاهرکنندگان خواند. این مسئله تنها با افزایش درآمد حداقل به ۱۸۰  یورو در ماه بعد از کسر مالیات می‌تواند به واقعیت بدل شود.

چگونگی پیگیری و تداوم

برخی “برگزاری تظاهراتی بزرگ در پاریس و سپس در هر آخر هفته” را پیشنهاد می‌کنند. برخی دیگر مسدود کردن خیابان‌ها را در تمام طول هفته توصیه می‌کنند. برخی حتی عنوان می‌کنند” ما عادت داریم تا چند شیفت را در کارخانه کار کنیم. حالا هم همین اقدام را در طول مبارزه انجام می‌دهیم:۸ ساعت کار، ۸ ساعت استراحت و ۸ ساعت محاصره”.

بسیاری از جلیقه زردها امیدوارند که رانندگان کامیون در این دوشنبه به جنبش پیوسته و کامیون‌های خود را جهت مسدود ساختن راه‌ها به کار گیرند. اما اگر رؤسای شرکت‌های کامیون این اقدام را انجام داده و در صدر آن قرار گیرند، قادر خواهند بود تا با دولت معامله کرده و به‌محض توافق و اخذ معافیت مالیاتی برای خود، این جنبش را رها کنند. برخی از جلیقه زردها آشکارا در مورد این خطر صحبت می‌کنند. و حق با آن‌ها است، همان‌طور که می‌بینیم الیزابت بورن[4]وزیر حمل‌ونقل به دنبال امتحان چنین طرح‌هایی است. از سوی دیگر، اگر رانندگان مزدبگیر برای دستمزدها اعتصاب می‌کردند می‌توانستند بخشی از همان موج کارگرانی باشند که قادرند بسیاری از شرکت‌ها را کنار بزنند. همچنین اعتصاب نیز زمان بسیار زیادی برای سازمان‌دهی، آماده‌سازی و انجام اقدامات جدید فراهم می‌آورد. و اعتصاب به‌جایی از سیستم سرمایه‌داری ضربه می‌زند که بیشترین صدمه و درد را به همراه دارد (کاهش سود سرمایه داران). بنابراین اعتراضات جلیقه زردها می‌بایست مبدل به مبارزه‌ای عمومی برای تمامی کارگران شود. دقیقاً همان چیزی که مدافعان کارفرمایان یعنی افرادی همچون وایوکویز [5]  له پن[6]نمی‌خواهند.

جهت اطمینان از این امر که جنبش به پلاتفرمی برای احزاب راست در آینده تبدیل نمی‌شود طبقه کارگر باید برای پیروزی سازمان‌دهی کند.

دولت از جنبش به دلیل عدم وجود سازمان‌دهی انتقاد می‌کند. واقعیت این است که آنچه دولت را آزار می‌دهد این امر است که هیچ رهبر مشخصی برای مذاکره وجود ندارد تا بتوان در مورد فساد با او به توافق رسید. می‌توانیم در این باره خوشحال باشیم. اما برای برنده شدن، کارگران باید خشم خود را سازمان داده و جنبش را هدایت کنند. این تنها راه برای جلوگیری از طیف‌های راست و فرا_راست عوام‌فریب از انحراف اعتراضات به سکوهای انتخاباتی است.

کارگران می‌بایست سازمان‌دهی کرده و ابتکار عمل را در دست بگیرند. به‌خصوص در شرکت‌هایی که بهره‌برداری روزانه صورت می‌پذیرد. اگر کمیته‌هایی علیه هزینه‌های بالای زندگی در شرکت‌ها وجود داشته باشد، این کمیته‌ها قادرند تا محاصرات را رهبری کرده و با صف‌آرایی مجدد همکاران خود و سایر کارگران در شرکت‌های دیگر این جنبش را تداوم بخشند.

ترجمه:احمد آزادی جو

[1]به نقل از مقاله با شورشیان هستیم، آوریله دیانارا، سیف خدادیاری

[2]L’Etincelle

[3]Quimper

[4]Elisabeth Borne

[5]Wauquiez

[6]Le Pen

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران