کارگران برای عقب زدن سرمایه داری باید به سمت بلند اهرم فشار وارد کنند

از میلیتانت شماره ۵۴

علیرضا بیانی

باردیگر ده هزار کارگر امضاهای خود را بر طوماری گذاشته و تسلیم وزیر کار کرده اند. در این طومار، به وزیر کار به دلیل بی پاسخ گذاردن تومار قبلی با ده هزار امضا، اعتراض شده است. سه هزار کارگر نیز در قزوین طوماری مشابه را به وزرات کار فرستاده اند.

 

فقر و گرسنگی و محرومیت در ایران اکنون بیش از هر زمانی بیداد می کند. نیازی به کمترین توضیح در این مورد نیست؛ آن چه که باید توضیح داد، بیان این محرومیت ها و گرسنگی و فقر مضاعف نیست، این ها مواردی است که توده های کارگر و مزدبگیران فقیر با آن زندگی می کنند. این وضعیت دائمی توده های تحت استثمار بوده و هست؛ با این حال، بر خلاف تصور عامیانه، از دل این وضعیت انقلاب و قیام بیرون نخواهد آمد، که اگر چنین بود توده های کارگر همواره در حال قیام و شورش می بودند. توده های کارگر تنها زمانی وارد طغیان های عمومی می شوند که علاوه بر وضعیت اسفناک زندگی خود، ورشکستی رژیم سرمایه داری حاکم به طور کامل برای آن ها روشن شده باشد، به گونه ای که هیچ توهمی به امکان بهبود وضعیت فعلی آن ها از طرف رژیم سرمایه داری، باقی نماند که بخواهد موجب تحمل این سختی ها، فقر و فلاکت شود.

در چنین اوضاع و احوالی متأسفانه طیف رفرمیست و مماشات جو از یکسو و دارو دستۀ خانۀ کارگر و شوراهای اسلامی کار از سوی دیگر، یک «آدم بد» را در کل سیستم سرمایه داری حاکم، به کارگران نشان می دهند و سپس آسوده­خاطر، کاسه­ کوزۀ ورشکستگی رژیم سرمایه داری را بر سر آن «آدم بد» خراب می کنند. معلوم نیست در نظام سرمایه داری بی درو پیکر حاکم در ایران، وزیر کار چه کاره است که باید مخاطب و پاسخگوی شکایت و گِله گذاری معرفی شود، و سیلی از امضاهای کارگران بر روی میز او قرار گیرد تا شاید «به مشکلات کارگران رسیدگی کند». بدبختانه طیف رفرمیست ها نام این پروژه را به صِرف امضای تعداد قابل توجهی کارگر، «جنبش کارگری» گذاشته و بعضاً آن را «تیک تیک بمب شورش گرسنگان» نیز می نامند. وارونگی تا به این مقدار، پیش از هر چیز بیانگر ضعف اساسی جنبش کارگری است که اجازۀ ابراز وجود این طیف رفرمیست را می دهد. هرچند این گونه نامه نگاری ها ربطی به جنبش کارگری ندارد. جنبش کارگری به معنی جنبش اعتراضی علیه سرمایه داری برای به عقب راندن این نظام است و غیر از این، مفهومِ «جنبش» نخواهد داشت، حتی اگر میلیون ها کارگر پای چنین نامه های اعتراضی را امضا کنند، مادام که زیر سؤال بردن نظام سرمایه داری موضوع این نوع فعالیت ها نباشد، نه به معنی جنبش کارگری، که به معنی تلاش رفرمیست ها برای خنثی کردن بمب شورش گرسنگان به شمار می رود.

جنبش کارگری، تاریخ دارد و اگر این جنبش برای آموختن به تاریخ خود رجوع نکند، نه تنها محتوای جنبش خود را از دست داده است، بلکه خود تاریخ اش فاقد ارزش خواهد شد. اگر به تاریخ کوتاه پشت سرمان نگاهی بیندازیم، به یاد می آوریم که در زمان ظهور اصلاح طلبی، رفرمیست ها طبقۀ کارگر را تشویق می کردند که بین «بد» و «بدتر» به سراغ «بد» بروند. درست در زمانی که خطر انفجار مهیب بمب گرسنگان کل جامعه را تحت الشعاع خود قرار داده بود، سوپاپ تخلیۀ پتانسیل انقلابی از طریق انتخاب بین «بد» و «بدتر» به کارگران ارائه شد و کارگران به جای تبدیل شدن به سیل خروشان ویران کنندۀ رژیم سرمایه داری، در مسیر آب گل آلود چشمه و قنات قرار گرفتند. اکنون نیز در حالی که زمینه های عینی و مادی طغیان های وسیع کارگری بیش از هر زمانی فراهم است، «سوسیالیست های قانونی و علنی» به جای نشان دادن گلوگاه نظام به کارگران برای فشردن آن، یقۀ کدخدای وزارت کار را گرفته و عریضه های پر سوز و گداز را به امضای کارگران تزئین کرده و برای وی ارسال می کنند!

اگر کارگران امضا کننده خود ندانند، لابد تشویق کنندگان آن ها برای طومار نویسی باید بدانند که فقط اقداماتی پیشرو و انقلابی محسوب می شود که رژیم سرمایه داری را عقب بزند، آیا نامه نگاری از نظر آن ها چنین اقدامی است!؟

اکنون که رفرمیست ها هلهله می کنند که توانسته اند امضای هزاران کارگر را روی میز آقای وزیر بگذارند، و به امید توجه و التفات ایشان نشسته اند، در واقع باید از این خوشحال بود که به جای میلیون ها کارگر، فقط هزاران کارگر به بیراهه کشانده شده اند. این امضاها اگر به چندین میلیون هم برسد، در واقع نه جنبش کارگری و تحرک کارگران، که دقیقاً تحرک رفرمیزم است که خود را متجلی می کند.

رفرمیزم مطلقاً علاقه ای به ترسیم استراتژی خود ندارد، وگرنه شاید می شد از این به اصطلاح «تاکتیک» نامه نگاری، به نوعی «استراتژی» رفرمیزم را به همان جنبش کارگری نشان داد. استراتژی طبقۀ کارگر، تسخیر قدرت سیاسی است و جنبش کارگری تنها با این استراتژی است که معنی و مفهوم، خصلتِ ضد سرمایه داری و با مفهوم مارکسیستی «جنبش» متبلور می شود. هر تاکتیکی- از جمله نامه نگاری به رئیس و وزیر- اگر نتواند حلقۀ واسطی با این استراتژی ایجاد کند، در خوش بینانه ترین تحلیل، درجا زدن است و قطعا منطبق با هدف رفرمیزم، یعنی متوقف کردن جنبش کنونی در سطح فعالیت های مدنی و در چارچوب نظام موجود.

به هیچ وجه نمی توان یک بار برای همیشه گفت نامه نویسی و تهیۀ طومار کاری خطا و غیر قابل دفاع است؛ اما بسیار با اهمیت است که دقیقاً شرایط مشخص اتخاذ چنین تاکتیکی تعیین شود. این شرایط هرچه باشد شرایط اسفناک کنونی که تنها می توان آن را با انفجار بمب و شورش گرسنگان بیان کرد، نخواهد بود. در این شرایط، تاکتیک نامه نگاری و طومار نویسی، نه قدمی به جلو برای پیشبرد جنبش کارگری، بلکه دقیقاً متوقف کردن این جنبش در همین سطح است. حتی اگر رفرمیست های تدارک دهندۀ این مثلاً ابتکار، طومار تهدید کننده و اخطار دهنده ای تنظیم می کردند و در آن تهدید به اعتصاب عمومی به صورت برجسته ای به چشم می خورد، شاید می شد در آن حسن نیتی دید، حال آن که این گونه طومار نویسی ها اتفاقاً به قصد جلوگیری از همین تاکتیک است.

رفرمیست ها بلافاصله و از موضع معلم های کارکشته توضیح خواهند داد که کارگران برای اعتصاب آمادگی ندارند و این گونه طرح ها را ذهنی به شمار می آورند. در این رابطه اگر نخواهیم وارد پلمیک بی نتیجه شویم، اما می توانیم بگوییم که این دلیل مناسبی برای اثبات صحّت کار نامه نگاری و طومار نویسی نیست. اگر از نظر رفرمیست ها و سوسیالیست های قانونی و نیمه قانونی، طومار نویسی خود استراژی محسوب نمی شود، آن ها باید برای کارگران روشن کنند که با کدام افق و استراتژی این تاکتیک را اتخاذ کرده اند. از نظر آن ها ارسال این نامه ها و طومارها جنبش کارگری را چند قدم به جلو برده است. جلو تر از این قدم، چه قدم های دیگری در نقشۀ آن ها وجود دارد؟

حال اگر کلّ این شکستن کمر غول، با پاسخ آقای وزیر مواجه شود و مثلاً گفته شود: بله حق با «جامعۀ کارگری» است و باید به وضعیت شما رسیدگی شود. ما برنامه هایی داریم که برای شما بسیار مفید خواهد بود، اما ابتدا باید مشت محکمی به استکبار جهانی زده و تحریم های بی تأثیر را دور بزنیم و بعد به حل مشکلات «جامعۀ کارگری» برسیم. در این صورت قدم بعدی رفرمیست ها چه خواهد بود. آن ها که خود و کارگران را در شرایط آچمز شدن قرار می دهند، کدام گام بعدی را پس از این نوع وعده ها ترسیم خواهند کرد؟

اگر وزیر کار دوباره به این طومارها اعتنایی نکرد، اقدام بعدی آن ها چه خواهد بود؟ به جای هزاران امضا، میلیون ها امضا جمع آوری خواهند کرد!؟ آیا فعالین قانونی و نیمه قانونی تلاشی برای متحد کردن حتی یک دهم از این تعداد امضا کنندۀ طومار جهت مثلاً یک راهپیمایی اعتراضی یا مراسم اول ماه مه خواهند کرد؟

فشار مضاعف به طبقۀ کارگر، اگرچه این طبقه را به شورش می کشاند، اما موضوع بر سر تبدیل شورش های کارگری به انقلاب ضد سرمایه داری است و نامه نگاری به وزیر در واقع به منظور خاموش کردن صدای «تیک تیک» این شورش هاست. نامه نگاری در این وضعیت فاجعه بار به جای اعتصابات سراسری، دعوت به آرامش کارگران است و رفرمیست ها با نامیدن «تیک تیک بمب شورش گرسنگان» در واقع مشغول مالیدن کره بر روی نان همان گرسنگان هستند. تیک تیک بمب شورش گرسنگان زمانی شنیده خواهد شد که صدای آن در میان زمزمه های رفرمیستی نامه نگاری با وزیر، گم نشود. آن چه که تاکنون جنبش کارگری را متوقف کرده یا به عقب برگرداننده، همین رفرمیزم و نفوذ راحت آن به درون این جنبش است.

جنبش کارگری بیش از تحمل گرسنگی، تشنۀ رهبری انقلابی بوده است؛ کمبود همین مؤلفه است که مبارزات روزمرۀ کارگران را در سطح تدافعی یا وادادگی سیاسی باقی می گذارد. مادام که کارگران سوسیالیست، حزب پیشتاز انقلابی خود را احیا نکنند، جنبش کارگری در چرخه ای معیوب گیر می افتد که در آن همواره از گرسنگی به شورش، و از شورش به سرکوب در حرکت خواهد بود. مبارزات کارگری باید خصلت ضد سرمایه داری پیدا کند تا این سیر تسلسل متوقف بشود و تاریخ جنبش کارگری دوباره در مجرای تکاملی خود قرار گیرد؛ چنین چیزی ممکن نخواهد بود مگر آن که کارگران پیشروی کمونیست، دست به کار ساختن حزب انقلابی شوند و از این طریق کارگران از وضعیت رفرمیستی «جامعۀ کارگری» به وضعیت طبقاتی خود، یعنی به یک طبقه تبدیل شوند.

برای انفجار بمب گرسنگان، باید به قسمت بلند اهرم فشار آورد. نامه نگاری در شرایط انفجاری، در حُکم سازش طبقاتی است و رفرمیست ها اهرم این سازش.

11 مهرماه 1391

[email protected]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *