قتلهای ناموسی و سرکوب گسترده زنان دربطن خیزشی انقلابی که زنان پیشاهنگش هستند
در چند هفته گذشته همانگونه که سیاستهای صد ساله اخیر در جغرافیای ایران توسط حکومتهای دستنشانده امپریالیسم مقدمات آنرا مهیا کرده و سرکوب زنان را در صدر سیاستهای قهقرایی جامعه قرار داده است، شاهد اوج قتل زنان توسط، پدر، برادر، همسر و … هستیم، که هیچگونه برخورد جدی از طرف قوانین قضایی مردسالارانه با عاملین این جنایات نمیشود، تا جاییکه پدری که فرزند دختر خود را میکشد پساز یکهفته از بازداشت آزاد میشود و به خانه برمیگردد.
سنتهای مردسالارانه وعشیرتی حاکم بر بیشتر جوامع خاورمیانه، با رشد و گسترش حرکتها و حکومتهای اسلامی در منطقه، حکومتهایی که سرشار از اندیشههای متحجرانه در قبال زنان میباشد، زمینههای مساعدی برای اعمال سلطه دوچندان خود بر زنان پیدا کرده است.
درچند روز اخیر با خبرهای هولناکی مواجه شده ایم که حاکی از اوج شدید یورشهای زن ستیزانه و خشونتهای عریان مثلث مردسالاری، سرمایه داری و ارتجاع علیه زنان میباشد. مردی در افغانستان خواهر خود را بهمدت ۲۵ سال در طویلهای زندانی میکند و از طریق سوراخی در دیوار به او آب و غذا می دهد. دخترک در تاریکی مطلق بهسر میبرد و طی این ۲۵ سال حتی یکبار هم امکان استفاده از حمام نداشته است. زن در دخمه ای زندانی میشود که حتی محلی برای رفع حاجت وجود ندارد و دخترک بیچاره در طی این مدت با کسی حرف نزده است. این فقط یک نمونه از هزاران جنایاتی است که در مورد زنان اعمال میشود، که که برملا شده است. این اتفاق بهحدی تکاندهنده بود که حتی ماموران وحشی طالبان نیز تحت تاثیر قرار گرفته بودند، البته این تاثیر تا حدی بود که به یک تذکر زبانی به برادر آن زن بسنده کنند!
چرا با زنان در ایران و افغانستان چنین برخورد میشود؟
زنان نیمی از جامعه را تشکیل میدهند و حرکتهای چندساله اخیر آنان، چه در ایران و چه در افغانستان، بهراستی برهان غیر قابل انکاری در اهمیت جایگاه زن در جامعه و ارتباط آن با پیشرفت جامعه مدنی و دموکراسی است. مارکس در خصوص نقش زنان در جامعه به مسئله مهمی اشاره میکند: وضعیت اجتماعی زنان و میزان آزادی آنها معیار عمومی رشد دموکراسی و پویایی جامعه است. ما نیز عمیقا به این گفتار معتقدیم و همین اصل مهم را مبنای تحلیل این نوشته قرار دادهایم.
جمهوری اسلامی با سرکوب و کشتار زنان دقیقا در پی بهعقبراندن مطالبات عمیق اجتماعی، از جمله درخواست حقوق یکسان برای زنان میباشد؛ اما پا فشاری لجوجانه و وحشیانه جمهوری اسلامی بر روی مسئله حجاب با هدف دیگری صورت میگیرد. آنها میخواهند با تاکید برروی مسئله حجاب اجباری، دیگر مطالبات مردم را که در قالب خیزش ژینا متبلور شده بود به محاق فراموشی ببرند. آنان بهخوبی میدانند که فروپاشی این سنگر استبداد، بالاجبار به ریزش خاکریزهای دیگر میانجامد. در نتیجه اگر زنان روسری از سر بردارند و از حجاب اجباری سرپیچی کنند، قلب نظام جمهوری اسلامی را هدف گرفتهاند؛ و اگر جمهوری اسلامی بهناچار و تحت فشار خیزش انقلابی زنان بهعقب رانده شود، چارهای بهجز عقبنشینی درشعرصه مطالبات دیگر نخواهد داشت.
خیزش ژینا بهبهانه قتل عمد حکومتی دختر جوان کوردی که گویا بدحجاب! بوده است، شکل گرفت ولی بهسرعت بسیار فراتر از مسئله حجاب رفت. دولت جمهوری اسلامی که در گرداب عمیقی از بحرانهای اجتماعی از جمله فقر روزافزون تودههای تحت ستم، بیکاری، بحران عمیق محیط زیستی، تورم افسار گسیخته و …دستوپا میزند، شاید دست به اقداماتی نظیر جمعآوری گشت ارشاد و یا کاهش حساسیت روی حجاب اجباری بزند، اما این تاکتیک درواقع، مقابله با موج انقلابی تودههای تحت ستم و خلاصهکردن خیزش انقلابی در مسئله حجاب زنان است.
مسلم است که این تاکتیک در سیاست خشونت علیه زنان تغییری ایجاد نخواهد کرد. خالیکردن خیابانها از گشت ارشاد تا هنگامیکه همه ارگانها و ابزارهای فرهنگی و اجتماعی دولت مفاهیمی مانند غیرت و ناموسپرستی را تبلیغ و تکریم میکنند؛ تا زمانیکه همه مفاهیم و مصادیق مذهبی و آموزشی به زن نگاهی ابزاری داشته و مصادره بدن و حیات زنان توسط مردان جامعه را امری بدیهی تلقی میکنند، تغییری اساسی در فرهنگ مردسالارانه بهوجود نخواهد آورد. در چنین فرهنگی بهقتل رساندن زنان بهخاطر ارتباط با مردان غریبه نیز مشروعیت اخلاقی و اجتماعی پیدا میکند. قوه قضائیه نیز با تبرئه مردان با تکیه بر استدلال ناموسپرستی و پذیرش حق مالکیت مردان بر حیات و بدن زن بر این عارضه اجتماعی صحه میگذارد.
فرهنگ یک جامعه توسط مناسبات اقتصادی و قدرت حاکم شکل میگیرد. کودکانه است اگر بگوئیم مردان عامل این فرهنگ هستند. این قول عوام که میگوید: اگر امروز جمهوری اسلامی بر ایران حکومت میکند این حکومت در حد لیاقت و آگاهی جامعه است، و هرکدام از افراد جامعه یک خامنهای هستند، ادعایی کاملا جاهلانه و پوچ است. این دولت است که چنین فرهنگی را گسترش میدهد. اما تودههای کارگر و زحمتکش در جریان خیزشهای اخیر بهخوبی نشان داده اند که فرسنگها با این فرهنگ فاصله دارند.
هرگاه که توازن قوا اندکی بهسمت کارگران و زحمتکشان چرخید، فضا بهشکل خارقالعادهای برای رشد آگاهی مهیا شد.
در این چندساله اخیر شاهد بودیم که چهگونه زنان همیشه در صف اول مبارزات ایستاده اند و تبدیل به انگیزهای برای پیشرفت و گسترش خیزش شدند. واقعیت کنش و واکنشهای اجتماعی همیشه این حقیقت را بر سر نظام مردسالاری سراسر دنیا کوبیده است که: این زنان هستند که علیرغم تمامی سرکوبگریها در حد رهبران مبارزه ظاهر میشوند؛ چرا که آنان بیشترین انگیزهها برای پیشبرد مبارزه را دارند. این زنان هستند که میدانند رهایی آنان در گرو رهایی اکثریت کارگران و زحمتکشان است. آنان به صورت عینی تجربه کردهاند که در مناسبات سرمایهداری، حتی در پیشرفتهترین آن نیز مانند سوئد، زنان هنوز یک کالا و شهروندی درجه دو بهشمار میآیند. آمارها نشان میدهد که وقوع خشونت خانگی در سوئد از زمره بالاترین شاخصهای آماری اروپا می باشد.
این زنکشیها و فشار همهجانبه بر حیات خصوصی و اجتماعی زنان شاید توان اینرا داشته باشد که در مقاطعی آنان را بهعقب براند، اما هرگز قادر نخواهد بود که مبارزه زنان برای احقاق حقوق انسانی و اجتماعی حود را خاموش کند. زنان هربار با انگیزهای قویتر و تجربه مبارزاتی عمیقتر وارد میدان میشوند. امروز جمهوری اسلامی زنان را در مقیاس وسیعی بهقتل میرساند و از اعمال هیچگونه اقدام سرکوبگرانه در قبال آنان فروگذار نمیکند؛ حق سقط جنین زنان در امریکا لغو میشود؛ سن بازنشستگی زنان در اروپا و استرالیا و کانادا افزایش مییابد و زنان در جنبش “من هم” دروغهای احترام بهزن از سوی ریاکاران سرمایهدار را افشا میکنند. سقفی، گاه شیشهای و بیشتر اوقات آهنین، راه ترقی و گسترش آنان را میبندد.
بورژوازی در هر لباس و شکلی سیستمی زنستیز و مردسالار است.
گرایش مارکسیستهای انقلابی ایران ضمن محکوم نمودن تعرضهای وحشیانه جمهوری اسلامی به حقوق زنان در ایران، اعلام میکند که تا تحقق کامل حقوق آنان در کنارشان خواهد ایستاد.
از منظر ما زنان کارگر و زحمتکش نیز باید مانند دیگر اقشار تحت ستم، خود را در هستههای مبارزاتی متشکل کرده و دوشادوش نه، بلکه با ایفای نقش پیش قراولی خود، چنانچه در تاریخ مبارزات و انقلابات جهان نشان داده اند به مصاف این سیستم جنایتکار بروند و مطمئن باشند که ریشههای این تفکر زن ستیز و مرد سالار تنها در شرایط استقرار حکومت شوراهای کارگران و زحمتکشان و حرکت جامعه بهسوی سوسیالیسم نابود خواهند شد.
پیروز باد مبارزات همبسته زنان، کارگران و زحمتکشان، ملل تحت ستم، دانشجویان و خانواده ال جی بی تی کیو در ایران
نابود باد سیستم زنستیزو مردسالار و مذهبی جمهوری اسلامی
سرنگون باد مناسبات مردسالارانه سرمایهداری
برقرار باد سوسیالیسم
گرایش مارکسیست های انقلابی ایران
militaant.com
۱۴/۷/۱۴۰۲
آخرین دیدگاه ها