یادداشتهایی در بارهٔ مؤلفه های حزب کارگری ـ سوسیالیستی / مازیار رازی

در درون گرایشات مختلف کارگری و سوسیالیستی عموماً سه گرایش نظری در مورد ساختن حزب کارگری وجود دارد:

نظر اوّل، که عموماً ریشه در جریان های رادیکال سندیکالیستی و شبه آنارشیستی دارد، که بر ضرورت ایجاد یک حزب توده ای  کارگری تاکید کرده که قادر باشد به متشکل تر کردن مبارزات صنفی و سیاسی کارگران در شرایطی  خاصی، کمک رسانی کند. این یک انحراف تخیل گرایانه است زیرا  در وضعیت اختناق آمیز هرگز قابل تحقق نیست و در وضعیت کمتر اختناق آمیز نیز لانه ای برای نفوذ ورود گرایشات مماشت جو و رفرمیستی به درون طبقه کارگر.

نظر دوّم، که عموماً ریشه در گرایشات سنتی کمونیستی دارد، بر این اعتقاد استوار است که حزب کمونیست کارگری توسط برخی از «نخبگان» روشنفکر به نیابت از کارگران باید ساخته شود و آگاهی سوسیالیستی را از بیرون به درون طبقه کارگر برده و بر محور یک برنامه برای «دنیای بهتر» و نهایتاً با جلب کارگران به این «حزب» تصنعاًٍ از بالا ساخته شده و پذیرش «برنامه» تدوین شده توسط این نخبگان، انقلاب کارگری سوسیالیستی را متحقق کرده و سپس خود این حزب در قدرت سیاسی و تشکیل حکومت آتی قرار گیرد. این یک انحراف نخبه گرایانه است و هیچ انطبقاتی با اعتقادات بنیادین مارکسیستی مبنی بر «رهایی طبقه کارگر باید بدست خود طبقه کارگر صورت گیرد» (۱) نداشته و هیچ ارتباطی به اعتقادات تشکیلاتی بلشویکی در دورهٔ تدارک انقلاب سوسیالیستی در روسیه در اکتبر ۱۹۱۷ ندارد.(۲)

نظر سوّم، نظر مارکسیست های انقلابی است، که متکی است بر شیوه ساختن حزب  اخص کارگری سوسیالیستی برای تدارک انقلاب سوسیالیستی و به قدرت رساندن شوراهای کارگری. تجربه تاریخی این نظریه در تجارب بلشویسم و بین الملل سوم (کمینترن) و نظریه لنینی «حزب پیشتاز کارگری» در انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ نهفته است.

به منظور شفاف سازی وجوه اشتراک و تمایز خود از سایر جریاناتی که از ساختن «حزب» صحبت به میان می آورند (تخیل گران و نخبه گران)، لازم است که به طور کلی به چهار مؤلفۀ اساسی در باره حزب کارگری سوسیالیستی  تاکید شود:

مؤلفه اوّل: ماهیت درونی حزب

حزبی که مارکسیست های انقلابی مورد نظر دارند، به طور اخص حزب کارگران سوسیالیست (حزب پیشتاز کارگری) است. برای توضیح فراتر این موضوع، به دو سؤال رایجی که عموماً طرح می شود، پاسخ داده می شود.

نخستین سؤال رایج این هست که اگر ما ادعا داریم که حزب اقلیتی در جامعه (یعنی حزب کارگران سوسیالیست) برای تدارک انقلاب سوسیالیستی باید شکل گیرد، پس تکلیف سایر کارگران چه می شود؟ به سخن دیگر، آیا ما عموماً مخالف تشکیل احزاب توده‌ای کارگری برای متشکل شدن کارگران هستیم؟ آیا این استدلال ما که حزب اقلیت باید در جامعه ساخته شود، منجر به تشکیل فرقه ای جدا از طبقۀ کارگر نمی گردد؟

در پاسخ به این سؤالات باید اشاره شود که انقلاب کارگری سوسیالیستی، لازمه اش یک برنامه ریزی هدف مند و از پیش سازمانیافته هست. به سخن دیگر، لازمۀ آن داشتن آگاهی سوسیالیستی میان توده های وسیع است. توفیق انقلاب کارگری سوسیالیستی به خودی خود تحقق نمی یابد. در طی چهار دهه پیش ما در ایران شاهد طغیان ها و اعتراضات خیابانی و حتی اعتصابات بی شماری بوده ایم، اما هیچ یک از این ها منجر به سرنگونی نظام سرمایه داری نشده اند. باید درک شود که اصولاً انقلاب کارگری سوسیالیستی بر خلاف انقلاب های پیشین در تاریخ، یعنی انقلاب های بورژوا دموکراتیک یک انقلاب هدفمند و بابرنامه هست. به سخن دیگر، برای انقلاب کارگری سوسیالیستی تدارکات پیشین باید دیده شود. انقلاب سوسیالیستی، انقلابی نیست که صرفاً ناشی از یک طغیان و یک اعتراض خودانگیحتۀ توده ای و یا حتی یک اعتصاب سراسری کارگری باشد؛ برای این تدارکات پیش از وقوع انقلاب، ما نیاز به یک رهبری سراسری در جامعه داریم. این رهبری باید پس از دوره ای از فعالیت مستمر، مورد اعتماد توده های وسیع معترض به نظام سرمایه داری قرار گرفته باشد. این رهبری باید به حیات دائمی مخفی خود ادامه داده باشد و افراد رهبری کننده مورد شناسائی وزارت اطلاعات قرار نگرفته و بازداشت و دستگیر و اعدام نشوند. این رهبری باید به طور روزمره در کنار توده های باشد و رهنمودها و سازماندهی ضروری را انجام دهد. این رهبری باید هماهنگی اعتصابات محلی به اعتصابات سراسری، اعتراضات خیابانی با اعتصابات کارگری، اعتراضات اجتماعی قشرهای تحت ستم (زنان، ملیت ها، جوانان و غیره) با اعتصابات کارگری، بر عهده داشته باشد. این رهبری باید الزاماً در ایران باشد، الزاماً مخفی باشد و الزاماً عمدتاً متشکل مغزهای متفکر طبقه کارگری باشد. این رهبری همانا حزب کارگری سوسیالیستی (حزب پیشتاز کارگری) است.

نیاز به چنین حزبی به این علت طرح می گردد که تمام قشرهای تحت استثمار و ستم در جامعۀ سرمایه داری با دو مانع اصلی از طرف دولت سرمایه داری مواجه می شوند: مانع اوّل،  ابزار قهر و زور رژیم، و مانع دوّم ابزار ایدئولوژیک رژیم است (زمینه ریزی برای نفوذ رفرمیسم، سندیکالیسم، گرایش های سوسیال دموکراتیک و سایر انحراف در جنبش طبقۀ کارگری از جمله مذهب و رسانه های عمومی و غیره) ـ ابزار تحمیق توده ها. ابزار قهر و سرکوب رژیم توسط وزارت اطلاعات و سایر شبکه های نظامی از کسی پوشیده نیست. اما تحمیل ابزار ایدئولوژیک رژیم از طریق ایجاد جایگاهی برای فعالیت های کارگری اما به شکل علنی بسیاری از کارگران را متوهم می کند. در جامعه ای اختناق آمیز نظیر ایران کار علنی در تحلیل نهایی با هر مضمونی تحت نظارت خود رژیم قرار می گیرد. هیچ سازماندهی کارگری به شکل علنی به بالا رفتن درازمدت آگاهی سوسیالیستی برای تدارک انقلاب منجر نمی شود. کارگران پیشتاز تنها از طریق ایجاد کمیته های مخفی کارخانه و تعمیق و گسترش تجارب خود به سایر نقاط قادر به محفوظ نگه داشتن آگاهی سوسیالیستی خواهند بود. از اینرو در نهایت هماهنگی کمیته های مخفی سراسری برای تداوم و استمرار فعالیت ها باید به یک تشکیلات سراسری مبدل شود. به سخن دیگر، بنیادهای اولیه یک حزب پیشتاز کارگری سراسری باید پی ریزی شود. تنها این حزب می توان از گزند ابزار سرکوب و ابزار ایدئولوژیک رژیم سرمایه داری در امان بماند و تدارک انقلاب کارگری سوسیالیستی را ببیند.

در واقع، این حزب به مثابه ظرفی است برای مصنونیت نگه داشتن خود از این تهاجم دوجانبه از سوی دولت سرمایه داری. تجربۀ تاریخی این چنین حزبی در انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه که موفق به قدرت رساندن شوراهای کارگری شد را نیز باید مورد استفاده قرار داد. در واقع، اولین و تنها انقلاب سوسیالیستی در جهان بر اساس تشکیل چنین حزبی تدارک و تحقق یافت و شوراهای کارگری را به پیروزی رساند. بنابراین، بر اساس این تجربۀ غنی، ما بر این باوریم که برای تدارک انقلاب نیاز به حزب پیشتاز کارگری یا حزب کارگران سوسیالیست است. البته این امر درست است که این حزب در هم چنین باید در درون «توده» ها فعالیت مستمر داشته باشد. بدیهی است که چنان چه این حزب در انزوا باشد و صرفاً به کارهای «مخفی» خود به دور از تودها بپردازد، تبدیل به یک فرقه می شود. این حزب بر اساس یک وحدت ضدین عمل می کند. یعنی از یک طرف حزبی است در اقلیت، اما از طرف دیگر یک حزبی برای اکثریت. در اقلیت قرار می گیرد، چون ناچارهست سازماندهی را مخفیانه انجام دهد، تا بتواند خودش را از تهاجمات دولت سرمایه داری مصون نگه دارد، بتواند بدون دستگیر شدن ها و لو رفتن ها، خود و طبقۀ کارگر را سازماندهی کند. به سخن دیگر، از یک سو در سطح سازماندهی مجزا از توده ها ایجاد می شود و همچنین مجزا از عقاید رفرمیستی به اقدامات تداوم می بخشد. اما از سو دیگر، به طور مستمر در کنار توده های قرار داشته و همراه با آنها در فعالیت ها توده ای و علنی حاضر است. هدف از ساختن حزب کارگری سوسیالیستی حفظ اعتقادات و آگاهی سوسیالیستی برای زمانی است که بحران در جامعه آغاز می شود. اگر این تدارکات از پیش دیده نشود، واضح هست که طبقۀ کارگر هیچ گاه به قدرت نخواهد رسید. تجربۀ تاریخی هم این را به ما نشان داده است. بنابراین، از یک سو، به حزب ویژه ای یعنی حزب کارگران سوسیالیست نیاز است، از سویی دیگر، به طور روزمره اعضای این حزب  در درون طبقۀ کارگر در تمام سطوح شرکت دارند. هم چنان اتحاد عمل ها در کل طبقۀ کارگر تقویت می کنند. برای نمونه، در مورد مسائل صنفی با سندیکالیست ها اتحاد عمل انجام می دهد. اصولاً پرچم دار اتحاد عمل ها می شود، زیرا قصد دارد جبهۀ ضد رژیم را تقویت کند. اما، در این مبارزات فراتر از سندیکالیست ها می رود، چون اهداف نهایی دیگری دارد (کسب حاکمیت برای کارگران). سندیکالیست ها اهدافشان محدود به گرفتن امتیازاتی از رژیم هست، اما، حزب کارگران سوسیالیست هدفش سرنگونی دولت سرمایه داری و استقرار دولت کارگری است!  حزب کارگران سوسیالیست «اتحاد عمل» را تقویت می کند؛ با جریانات حتی سوسیال دمکرات و اپوزیسیون، حتی بورژوا، که خواهان آزادی زندانیان سیاسی و یا خواهان آزادی بیان و آزادی مطبوعات اند، در این حوزه ها به شرطی که در پیش در سرکوب ها شرکت نداشته باشند، اتحاد عمل می کند؛ اما هدف نهایی حزب پیشتاز کارگری با این جریانات رفرمیستی متفاوت هست.  هدف نهایی  این جریانات رفرمیستی کارگری حفظ دولت سرمایه داری به یک شکل دیگری با یک رژیم دیگر و با یک چهرۀ دیگری هست. در صورتی که هدف نهایی حزب پیشتاز کارگری تدارک انقلاب سوسیالیستی و به قدرت رساندن شوراهای کارگری است.

سؤال دوّم اینست که چنانچه ما صحبت از حزب کارگران سوسیالیست به میان می آوریم، آیا منظور اینست که سایر جریانات مانند روشنفکران از این حزب حذف می شوند؟ آیا این حزب تنها متشکل از کارگران صنعتی است؟ در پاسخ باید  شاره شود که: خیر چنین تصوری درست نیست! حزب پیشتاز کارگری متشکل از دو دسته اجتماعی است که در پیوند با هم حزب پیشتاز کارگری را تشکیل می دهند: اوّلی «کارگر–روشنفکران»، یعنی مغزهای متفکر جنبش کارگری اند. کسانی که در عمل مبارزاتی و در نتیجۀ مبارزات شان به آگاهی ضد سرمایه داری و سوسیالیستی رسیده و سپس به درجات مختلف به  دانش سوسیالیستی دسترسی پیدا کرده اند.

دوّمی «روشنفکر–کارگران» یعنی روشنفکرانی که گرچه نقطۀ آغازین کار سیاسی شان مطالعات و تحقیقات مارکسیستی و سوسیالیستی بوده، اما در عمل به ضرورت مبارزۀ طبقاتی پی برده و خود را در تمام سطوح و با تمام امکانات در خدمت مستقیم طبقه کارگر می گذارند. این دسته به علت پیگیرشان در درون کارگران پیشتاز مورد شناسائی شده و کسب اعتبار می کنند. بنابرین این دو بخش، یعنی «کارگر– روشنفکران» (رهبران عملی طبقۀ کارگر یا مغزهای متفکر طبقۀ کارگر)، و «روشنفکرـ کارگران» (روشنفکرانی که مورد تایید کارگران پیشتاز قرار گرفته اند) در صحنه مبارزاتی به یک دیگر پیوند خورده و نطفه های اولیه حزب پیشتاز کارگری را بر محور یک برنامه سوسیالیستی مشترک (الهام گرفته از مبارزات طبقاتی) آغاز کرده و تحقق می دهند.

مولفۀ دوّم: برنامهٔ حزب

باید ذکر شود که تئوری در مبارزه طبقاتی خود شامل دو بخش تفکیک ناپذیر از یک دیگر است. تئوری به مثابه تجارب نظری ـ تاریخی و بین الملی کارگری، متکی به علم شناخت و تغییر جامعه (یعنی مارکسیسم) محصول کار فکری و تحقیقاتی «روشنفکرـ کارگران» می تواند باشد. بخش دوّم تئوری «چکیده عمل» مبارزاتی است که محصول اقدامات «کارگر ـ روشنفکران» در مبارزه زنده طبقاتی است. تلفیق این دو بخش از تئوری اساس «برنامه سوسیالیستی» حزب را تدوین می کند.

حزب پیشتاز کارگری باید متکی به یک برنامۀ سوسیالیستی به مثابۀ ستون فقرات این حزب باشد. بدون برنامۀ سوسیالیستی این حزب کارآیی نظری و تداوم اقدامات دراز مدت را نخواهد داشت. زیرا برنامۀ سوسیالیستی یک نقشۀ راهی هست که این حزب براساس آن مسیر خود و طبقۀ کارگر را تعیین می کند. این نقشۀ راه نشان می دهد قدم های بعدی چیست؟ این برنامۀ سوسیالیستی نشان می دهد تسخیر قدرت چگونه صورت بگیرد؟ و پس از تسخیر قدرت (در دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم) چه اقداماتی باید صورت بگیرد؟ بنابراین، از آن جایی که انقلاب سوسیالیستی یک انقلاب آگاهانه و با برنامه، متکی به علم شناخت جامعه (مارکسیزم به مثابۀ یک علم) است، همزمان با تشکیل این حزب باید برنامۀ دقیقی تدوین گردد.

مؤلفۀ سوّم: دمکراسی درونی حزب

این حزب باید کاملاً یک حزب دمکراتیک باشد. این جنبه از ماهیت حزب پیشتاز کارگری از شرایط عینی دخالتگری در جنبش کارگری نشأت می گیرد. واضح هست که اعضای این حزب برای این که بخش هایی از «برنامۀ سوسیالیستی» را به درون طبقۀ کارگر ببرند، و این نظریات را در مبارزۀ زندۀ طبقاتی به آزمایش گذاشته و صیقل دهند، باید آزادی عمل و نظری سیاسی داشته باشند. بدیهی است که آن‌ها در اجرای خط سیاسی تعیین شده به نظرات متفاوتی می رسند. این امر کاملاً طبیعی و منطقی است. در برخی اوقات خطی که اعضای حزب به درون جنبش کارگری می‌برند، شاید کارآیی کافی نداشته باشد. بنابراین اعضای این حزب باید بتوانند این نظریات نوین را که محصول مبارزات طبقاتی است به درون حزب بیاورند. در واقع چکیدۀ عمل مبارزاتی اعضا حزب به تکامل برنامۀ کل حزب (یعنی تئوری)‌ منجر می گردد.  بخش عمده روند طرح و اجرای مطالبات و خط سیاسی  که از دل جنبش کارگری به درون حزب می آید بنیادهای تئوریک مارکسیستی حزب را تقویت می کند. احزاب سنتی کمونیستی (نخبه گرایان) از بالا شعارها و مطالباتشان را به جنبش کارگری تحمیل می کنند. کارگران را به عنوان سربازان خادم حزبشان و پیشویان آن می نگرند. در صورتی که حزب مد نظر مارکسیست های انقلابی، حزبی است که از دل جنبش کارگری عقاید را از درون مبارزات زنده طبقاتی به درون حزب پیشتاز کارگری می آورد. این حزب مطالبات کارگری را در تمام سطوح تقویت می کند. مطالبات حداقل یا صنفی و دمکراتیک  و مطالبات انتقالی که بر اساس مبارزات زنده بدست می آید رادیکال تر می کند. و تجربه چکیده پیشرفت مبارزات طبقاتی را به درون حزب آورده شود. اگر این روند صورت گیرد، در این حزب باید جایگاهی برای تبادل نظر و حل اختلافات ناشی از مبارزات روزمره طبقاتی وجود داشته باشد. که عقاید مختلف به راحتی و با سهولت بدون این که عضوی احساس نگرانی کند، وارد حزب شوند و مورد بحث و تصمیم گیری قرار گیرند. به سخن دیگر، در درون این حزب، الزاماً باید «حق گرایش» و «حق جناح» به رسمیت شمرده شود. به رسمیت شناختن حق گرایش، یکی از اساسی ترین و مهم ترین ابزارهای ساختن چنین حزبی است. در غیاب این امر، یعنی عدم وجود دمکراسی درونی، این حزب به سرعت منحط خواهد شد. بنابراین حزب مورد نظر ما، حزبی هست کاملاً دمکراتیک که با به رسمیت شمردن حق گرایش. چنانچه این امر صورت نگیرد، این حزب به یک حزب بوروکراتیک مبدل شده  و در اسرع وقت به حزب غیر دمکراتیک کارگری مبدل شده و انشعابات و انشقاقات غیر ضروری و غیر اصولی را به دنبال خواهد آورد (رجوع شود به احزاب موجود کمونیستی امروزی).

مولفۀ چهارّم: رادیکالیسم حزب

حزب پیشتاز کارگری، حزبی است که نه تنها در مسائل روزمرۀ طبقۀ کارگر شرکت فعال داشته که فراتر از آن می رود؛ حزب  به تشکیل کمیته های مخفی عمل در کارخانه ها در محلات مختلف (با رعایت مسائل امنیتی) دست می زند. مبادرت به انتشار یک نشریۀ سراسری مخفی کارگری برای سازماندهی کارگران و تمام زحمتکشان در جامعه می کند. اعضای حزب در مسائل روزمرۀ هر کارخانه و هر محل کار و تجمعی شرکت می کنند. مداخلات اعضای حزب هدفمند با سمت و سوی مشخصی است (تدارک برای انقلاب سوسیالیستی از طریق ارتقاء آگاهی توده ها). کمیته های عمل مخفی را تعمیق می بخشد و دائمی می‌کند که با جزر و مد مبارزات از بین نروند. کمیته های کارگری سراسری را متراکم و متمرکز تر می کند . بین کمیته های کارخانه های مختلف هماهنگی ایجاد می‌کند که برای نمونه در شرایطی که یک کارخانه دست از کار برداشته باشد، در همبستگی با آن کارخانه، یک اعتصاب سراسری در جامعه رخ بدهد. وقتی یکی از فعالین طبقۀ کارگر به زندان می رود شرایطی آماده می کند که یک اعتصاب سراسری کارگری در ایران برای آزادی آن کارگر تحقق یابد. این هماهنگی در واقع رژیم را وادار به عقب نشینی های می کند که از این عقب نشینی ها اعتماد به نفس در درون طبقۀ کارگر افزایش داده و تدارک انقلاب سوسیالیستی می تواند با سهولت بیشتر پیش رود. رادیکالیسم کارگری یعنی آماده کردن خود و کل طبقۀ کارگر برای شرایط بحرانی که سازماندهی سراسری برای اعتصاب عمومی و رهبری کردن تمام اقشار تحت ستم را در جامعه تحقق می دهد. حزب پیشتاز کارگری برای شرایط بحرانی یعنی شرایط قدرت دوگانه خود و جامعه را  آماده می‌کند. حزب پیشتاز کارگری در وضعیت بحران و اعتلای انقلابی،  توده ها را برای تسخیر قدرت  و قیام مسلحانه آماده می کند. از این زاویه این حزب رایکال هست؛ حزبی هست که در واقع هدفمند عمل می کند، خواهان سرنگونی نظام حاکم است و تدارکات انقلاب سوسیالیستی و به قدرت رساندن شورای کارگری را در دستور کار خود قرار می دهد.

۵ شهریور ۱۴۰۰

یادداشت ها:

۱ـ تفسیر حزب کارگری از دیدگاه مارکس

 

۲ـ حزب ابزار برافروختن اخگر به شعله

(رجوع شود به عقاید مارکس و تفسیر لنین در جزوه «چه باید کرد؟»حز )

http://militaant.com/wp-content/uploads/2014/09/vanguard-party.pdf

 

 

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران