هشت مارس را گرامی بداریم!

هشت مارس را گرامی بداریم!

باری دیگر هشت مارس فرا می‌رسد و باری‌دیگر زنان کشور ما با مبارزات بی‌امان و پی‌گیرانه خود حلقه محاصره را بر جمهوری ارتجاعی و ضدزن اسلامی تنگ‌تر می‌کنند. زنان ایران طی مبارزات چندساله اخیر دشمن را قدم‌به‌قدم وادار به‌عقب‌نشینی کرده و خواسته انتخاب پوشش و برداشتن روسری‌ را که نشانه‌ای از تحقیر شخصیت و ارزش آنان بوده است، برایشان تحمیل نمودند؛ حتی اگر رژیم گمان کند که می‌توان با یورشی جدید تلاشی به پس‌راندن زنان نمور، اما این پیروزی به‌نام آنان ثبت شده و برگشت‌ناپذیر خواهد بود.
مبارزات زنان ایران در طی دهه‌های گذشته الگو و سرمشق مبارزات زنان در افغانستان، عربستان و دیگر کشورهای منطقه بوده است؛ حتی زنان کشورهای اروپایی نیز نمی‌توانند در مقابل عظمت این مبارزات سر تعظیم فرود نیاورند و چشم برآن ببندند؛ اما تلاش همه آنان و کارگزاران محلی‌اشان این است که این مبارزات را به‌عنوان بخشی از مبارزات دیگر اقشار ستم‌دیده مانند کارگران بازنشستگان، معلمان و ملت‌های تحت ستم انکار نموده و آن‌را درچهارچوب یک آزادی مدنی محصور نمایند. شکی نیست که هر مبارزه‌ای برای حصول و وصول آزادی‌های مدنی و صنفی مورد تائید همه گرایش‌های مارکسیستی متعهد می‌باشد و ما نیز به‌عنوان گرایشی وفادار به کارگران و همه دیگر اقشار زحمت‌کش و ستم‌دیده از آن حمایت و مدافعه می‌کنیم و خود را قدم‌به‌قدم در کنار آنان می‌بینیم، اما درعین‌حال، خطرنشان می‌سازیم که آزادی واقعی و دست‌یابی به کمال بهتر تنها زمانی میسر خواهد شد که مردم خود سررشته امور را به‌دست گرفته و رهایی واقعی همگان، به‌ویژه زنان‌را محقق سازند.
کشورهای مهد به‌اصطلاح دموکراسی نیز تاکنون نتوانسته‌اند آزادی واقعی زنان را تامین نمایند. آمارها و نظرسنجی‌های متعدد در بسیاری از این کشورها نشان می‌دهد که تفاوت دریافت دست‌مزدها برای کار مشابه بین زنان و مردان هنوز فاحش و ناعادلانه است.
زنان هنوز در کشوری مانند سوئد براساس آمارهای رسمی، بیش‌ترین قربانیان خشونت هستند.
هنوز امکان دستیابی به مشاغل کلیدی برای زنان محدود مانده و تنها کسانی به‌این حلقه راه می‌یابند که گردن به قوانین مردسالارانه آن گذاشته و بازی را مطابق قوانین آنان ادامه دهند.
هنوز زنان در جوامع اروپایی در محیط کار یا اجتماع مورد تجاوز و دست‌درازی جنسی قرار گرفته و در صورت اعتراض هدف بدترین هتک حرمت‌ها توسط بازپرسان و وکلای مدافع دادگاه قرار می‌گیرن، به‌نوعی که ترجیح می‌دهند برای گریز از این فشار شدید روحی و تحقیر شخصیتی همه آزارها را تحمل کرده و دم برنیاورند.
به‌راستی ما از کدام آزادی زنان صحبت می‌کنیم؟ آن آزادی که سیستم مردسالار عطا کرده و به‌مذاق خود آن‌را تفسیر می‌کند؟ آزادی مانند هر حق دیگری ستاندنی‌ست نه اعطایی. زنان هنگامی به آزادی واقعی دست می‌یابند که خود آن‌را از خلال مبارزات در کنار دیگر اقشار زحمتکش کسب کرده و به‌ثبوت رسانده باشند؛ آن‌گونه که زنان ایران می‌کنند. مبارزه برای آزادی زنان جدا از مبارزه برای آزادی همگان از زنجیرهای اسارت سرمایه‌داری نیست، اگرچه این ادعا ردی بر تائید و حمایت از هرگونه مبارزه دموکراتیک از جمله مبارزات دموکراتیک زنان نمی‌باشد.
تاریخ در تجربه عملی نشان داد که تنها یک‌بار، آن‌هم برای مدتی اندک، طلیعه‌های آزادی واقعی زنان در جایی درخشید و سپس به‌محاق رفت. پس‌از انقلاب شکوهمند اکتبر در روسیه، برای اولین بار زنان امکان آن‌را یافتند که رشد و شکوفایی خود را به‌عینه تجربه کنند. اگرچه ضدانقلاب استالینی به‌سرعت بساط این پیشرفت را برچید، اما حتی در همان زمان کوتاه زنان به امتیازاتی دست یافتند که ثمره مبارزه خود آنان در کنار کارگران بوده است.
حکومت شوراها بلافاصله پس‌از برقراری ، قانون آزادی حق سقط جنین به‌عنوان آزادی بر بدن خویش را از تصویب گذراند، قانونی که اینک، پس‌از صدسال در آمریکا، در مهد به‌اصطلاح دموکراسی انکار شده است. زنان حقوقی برابر با مردان در مقابل کار یک‌سان دریافت کردند. کولونتای یکی از مبارزین مارکسیست و بسیاری دیگر از زنان مبارز به مناصب بالای حکومتی، از جمله کمیساریایی گمارده شدند.
مراکز رخت‌شویی، آشپزخانه و نگاه‌داری کودکان به‌شکلی مجانی در اختیار زنان قرار گرفت تا آنان نیز بتوانند مانند مردان فراعتی یافته و به رشد شخصی و استعدادهای خود توجه کنند. زنان از نظر قانونی نیز حقوقی همسان با مردان یافته و توانستند اندکی از قیود دست‌وپا گیر گذشته رها شوند.
اگرچه ما اعتقاد نداریم که بلافاصله پس‌از پیروزی انقلاب کارگری همه فرهنگ‎های کهن مردسالارانه جارو زده‌شده و به کناری رانده خواهند شد، اما معتقدیم که تغییر مناسبات مبتنی بر تبیعض جنسی و طبقاتی نقش ارزنده‌ای در تغییر فرهنگ جامعه برعهده خواهد داشت. کوته‌فکرانه است اگر گمان کنیم که سنت دیرپای فرهنگی به‌شبی نابود شود، اما کوته‌فکرانه‌تر این است که تصور کنیم با اصلاحی اندک در مناسباتی کهن که فرهنگ تبیعض را دوباره می‌آفریند، می‌توان به‌آزادی واقعی زنان دست یافت.
ستم بر زنان و اعمال نابرابری و خشونت علیه آنان در ذات خود، با نظام استثمارگر سرمایه‌داری پیوند خورده است. زنان در دل این مناسبات به بردگانی می‌مانند که یا در چهارچوب تنگ و طاقت‌فرسای وظایف خانه محبوس شده‌اند و یا محصور در مشاغلی کم‌درآمد. آنان از نظر اقتصادی و اجتماعی شهروند درجه دو و وابسته به‌شمار می‌آیند و بنابراین آماج خشونت از سوی همه عناصر مردسالار جامعه هستند. اگرچه حاکمان می‌کوشند که این خشونت را به تضاد بین زنان و مردان منتسب کنند، اما ریشه‌های این خشونت را باید در نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی موجود جستجو کرد.
ستم‌ها و خشونت‌های سیستماتیک و نهادینه ‌شده در بطن جوامع سرمایه‌داری، بیش از آن‌که صرفاً برخاسته از مسئله جنسی و فراطبقاتی باشد، ریشه در روابط طبقاتی و مالکیت دارد. فرهنگ مردسالارانه سرمایه‌داری موعظه می‌کند که خشونت و خشونت‌پذیری برخاسته از غریزه و خصلت تاریخی مردان و زنان است و پنهان می‌کند که این دو مقوله تابعی از فرهنگ مسلط مردسالارانه و در انطباق با شرایط اقتصادی-اجتماعی موجود است. فرهنگ مسلط جامعه طبقاتی از یک‌سو مشوق پرخاشگری در مردان، و از سوی دیگر تعلیم فرهنگ تسلیم و تمکین در میان زنان است.
در چنین مناسباتی زنان فاقد استقلال اقتصادی هستند. آنان از کمترین حقوق اجتماعی برخوردارند و امکان دسترسی برابر به امکانات موجود جامعه را ندارند. این ویژگی‌ها در حکومت‌های مذهبی حتی‌از چهارچوب بورژوایی خود نیز خارج شده و در همه عرصه‌های حیات شخصی و اجتماعی زنان رسوخ می‌کند. در نتیجه رهایی از ستم مضاعف جمهوری اسلامی، نه‌تنها در مبارزه برای سرنگونی این رژیم، بلکه با مبارزه در راه سرنگونی سرمایه‌داری عجین شده است.
امروز ظاهرا حکومت کوتاه آمده است اما این نتیجه مبارزات زنان بوده، نه دل‌رحمی آنان، و زمانی تداوم خواهد یافت که چنین رژیمی و چنین مناسباتی بالکل از صحنه گیتی حذف شود. حذف هر حکومتی آلترناتیو مناسب خود را می‌طلبد. ما در مقابل سیستم و حکومت سرمایه‌داری بدیل دیگری به‌جز حکومت کارگران نداریم. قرار نیست حکومتی ارتجاعی و سرمایه‌دارانه برود و دیگری با ظاهری فریبنده‎تر اما در همان چهارچوب سربرآورد. ما این تجربه را یک‌بار در سال 57 کردیم و نمی‌خواهیم دوباره تکرار کنیم. آزادی واقعی زنان به آزادی همه اقشار زحمتکش و کارگر پیوند خورده است. هیچ‌یک از آنان قادر نخواهند بود که به‌تنهایی و به‌ذات خود به تغییر دست یابند. آنان تنها در اتصال و اتحاد خود می‌توانند آزادی واقعی، نه‌تنها برای خود، بلکه برای کلیه مردم را فراهم آورند.
زنان ما با حضور خود در خیابان‌ها و در صفوف اول تظاهرات، به‌ویژه در چندساله اخیر، به‌خوبی نشان دادند که دیگر فریب تمهید‌ها و وعده‌های حکومت را نمی‌خورند. آنان با شعارهای برابری‌خواهانه خود، همدوش با برادران کارگر و زحمتکش خود اعلام کردند که مشکل اصلی آنان تنها داشتن یا برداشتن روسری، این ابتدایی‌ترین حقی که به زور از آنان گرفته شده ، نیست. آنان خواهان سازوکارهای رادیکال هستند. آنان خواهان رفع فقر و بی‌سوادی، نه تنها برای زنان، بلکه همه افرادجامعه هستند. آنان خواهان برچیده شدن مناسباتی هستند که خشونت را بازسازی می‌کند. آنان می‌دانند تا هنگامی که این مناسبات به‌حیات خود ادامه دهند، هرگونه اصلاحی تنها در حالت نمادین خویش باقی می‌ماند. مبارزه برای رفع ستم بر زنان و مبارزه علیه خشونت بر زنان، با مبارزه در جهت سرنگونی نظام ستم و خشونت سرمایه‌داری پیوند خورده است. برای رفع تمامی ستم‌ها و خشونت‌ها بر زنان باید تدارک سرنگونی نظام سرمایه‌داری و استقرار حکومتی شورایی را برنامه ریزی کرد. حکومت شورایی، با اتکا به وسیع‌ترین پایه‌های اجتماعی، اکثریت کارگران و زحمتکشان، تنها حکومتی‌ست که می‌تواند برابری اقتصادی را هدف قرار داده و زمینه‌های مادی برقراری برابری و عدالت اجتماعی بین کلیه اقشار، جنسیت‌ها، ملیت‌‌ها و فرهنگ و سنن را فراهم آورد.
گرایش مارکسیست های انقلابی ایران
مارس ۱۴۰۲

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران