شوراهای کارگری

کارگر میلیتانت شماره ۷۶

برنامۀ دوازدهم، ۲۵ مهرماه ۱۳۹۳

با سلام خدمت بینندگان عزیز «صدای کارگر سوسیالیست»؛ من علیرضا بیانی هستم از گرایش مارکسیست های انقلابی ایران. در ادامۀ بحث پیشین که در رابطه با مجامع عمومی کارگری بود، به این جا رسیدیم که این مجامع به خودی خود یک تشکیلات کارگری نیستند، اما می توانند بستر ایجاد تشکلات کارگری یا شوراها باشند و به این ترتیب ما یک اتصالی برقرار می کنیم بین این مجامع عمومی و شوراهای کارگری. ولی در رابطه با مبحث شوراهای کارگری شاید باید جلسات بیشتری صورت بگیرد، چرا که این مفهوم موضوع اختلافات زیادی در بین عده ای از فعالین کارگری است. در کل می توان گفت بین همۀ فعالین و پیشروان کارگری هیچ کسی با شورا هیچ گونه مخالفتی ندارد. از این نظر که شورا یک نهاد کارگری و قابل دسترسی است و باید برای استقرار آن مارزه کرد. منتها اختلافاتی در مورد درک از مفهوم شورا وجود دارد. برخی شورا را به شکل یک تشکیلاتی تصور می کنند که می توان در کارخانه ساخت. پس می گویند به جای تشکل مستقل، شورای کارگری ساخته شود. برخی معتقد که خیر، این ظرف سراسری است و لزوماً در یک کارخانه محصور نیست، ولی این به هر حال بدیل هر نوع تشکل دیگری، یا اقلاً حزب انقلابی است؛ به هر رو کسانی که با حزب انقلابی مخالفت دارندو در مرکز آن گرایش آنارشیستی و انواع گرایش های شبه آنارشیستیمعتقدند که حزب یک تشکیلات زائد و در تقابل با جنبش کارگری و بالای سر طبقۀ کارگر است؛ در نتیجه تشکیلاتی که به عنوان بدیل معرفی می کنند، شوراهای کارگری هستند.

این بحث ها یکی سلسلسه تناقضاتی دارد که شاید بتوانیم بخشاً در این برنامه به آن ها بپردازیم. ولی دست کم تناقض از این جای شروع می شود که شوراها، تشکیلاتی نیستند که بتواننند با فراخوان کسی ساخته شوند. شوراها برایند یک دورۀ خاصی از مبارزۀ طبقاتی هستند؛ هر وقت که بخواهیم نمی توانیم شورا بسازیم. منتها یک نوع از تشکلات هم هست که ساختار درونش شورایی است. بعضاً مقصودشان از شورا همین است؛ یعنی می گویند «تشکیلات شورایی» بسازیم. ولی باز هم روشن نیست که منظورشان چیست. یعنی مثلاً آیا یک سندیکا ساخته شود که به جای سلسلۀ مراتب بوروکراتیک، یک ساختار شورایی داشته باشد؟ آیا منظور این است؟ ولی اگر منظور، شوراهایی است که نهادهای انقلاب و شکل دهندۀ حکومت کارگران در آینده هستندمثلاً شورای سن پترزبورگ یا مسکو در روسیهاین دیگر به معنای یک شورا در محلۀ کارگری یا در یک واحد کارگری و غیره نیست. بحث بر سر شوراهای سراسری به مثابۀ نهاد خودمدیریتی طبقۀ کارگر یا نهادی است که به جای دولت سرمایه داری قرار است حاکمیت پیدا کند؛ این دیگر شورایی نیست که عده ای در محیط مشخصی تشکیل می دهند و به شکل شورایی موضوعات مبارزه شان را سازماندهی می کنند. بنابراین یک اختلافاتی هست. آن هایی که طرفدار شورا هستند مشخص نمی کنند که منظورشان به وضوح از شوراهای کارگری چیست. ولی ما فرض را بر آن می گیریم که شوراهای کارگری، با مفهوم سراسری و مرتبط بودنشان با هم مدّ نظر است که در این صورت این شورا چیزی نیست که بتوان هر وقت خواستیم تشکیل بدهیم. عده ای از فعالین کارگری همین الآن می توانند بروند دور هم جمع سندیکا یا تشکل مستقل تشکیل بدهند (حتی تشکل مستقلی که در سایر شهرهای مختلف هم ساخته و با هم مرتبط بشود و سراسری گردد). ولی این شوراهای کارگری نیست. شورای کارگری در واقع یک نهادی است که در ادامۀ یک سلسله مبارزات عمومی، اعتصابات عمومی و برآیند یک محصول شرایط خاص تاریخی است. آن شرایط خاص تاریخی چیست؟ شرایطی است که توده های کارگر بیرون از محیط زیست و تولید برای تعیین تکلیف با سرمایه داری بیرون آمده اند،و این یعنی بحران انقلابی (بالایی ها نمی توانند مثل سابق حکومت کنند و پایینی ها هم نمی توانند مثل سابق زندگی کنند). شرایطی تعیین تکلیف و قدرت دوگانه است (بالایی ها برای خودشان دستور صادر می کنند، پایینی های برای خودشان در پارلمان های خیابانی قوانین و مواضعی را بی اعتنا به قوانین دولت تصویب و اجرا می کنند). در این شرایط یک ارادۀ بسیار عظیمی آزاد شده است برای به دست گرفتن سرنوشت خودشان و آن ارادۀ اکثریت جامعهیعنی طبقۀ کارگر، مزدبگیران فقیراست. این شرایط اتوماتیک یک وضعیت دمکراتیک، یک دمکراسی کارگری را ایجاد می کند که همان باعث قدرتگیری جنبش طبقۀ کارگر می شود. چرا؟ چون در این شرایط اماکن ابراز نظر و عقیده، تبادیل نظر و سازماندهی انقلابی و هر موضوعی که مربوط و معطوف به پیشبرد انقلاب باشد، به وجود می آید. یک سندیکای کارگری، تشکل مستقل یا کمیتۀ کارگری ممکن است در شرایط عادی حتی به صورت مخفی ساخته شود. ولی خصوصیت بارز شوراهای کارگری در علنی بودن آن است. یعنی به طور مخفی ممکن نیست ساخته شود. چرا که قرار است ارتباط تنگاتنگ تمام توده های کارگر در سراسر کشور باشد. چنین چیزی نمی تواند به صورت مخفی باشد. این باید و باید به شکل کاملاً علنی و آزادانه باشد. یعنی هر کسی، هر آن چه می خواهد بتواند بگوید. هیچ کسی از نگرانی دستگیری و غیره، خودسانسوی نکند، نظراتش را عقب نزند. این دوره هست که این شوراها شکل می گیرند؛ یعنی زمانی که اساساً کارخانه ها را به اشغال در آورده اند، کنترل کارگری اعمال می کنند، یعنی کارخانه ها را طی اعتصاباتی که داشته اند، به دست آورده و اشغال کرده و دارند مدیریت می کنند. این یک شرایط باز و کاملاً دمکراتیکی است که به حاکمیت تحمیل شده. حاکمیت تلاش می کند سرکوب کند، ولی توان سرکوب یک جنبش به این عظمت را که در یک حالت اعتلای انقلابی است ندارد، مفلوک مانده، عنقریب است که سرنگون شود (این بستگی دارد به پارامترهای دیگری که این شوراها قدرت را خواهند گرفت یا خیر). مانند مقطع انقلاب 57. چنین شرایطی به وجود آمده بود. رژیم توان سرکوب تمام این جنبش کارگری را در تمام نقاط ایران نداشت، ولی خودش هنوز وجود داشت، ارتش داشت، مناطقی را حفاظت می کرد و غیره. ولی فراتر از این توان کنترل نداشت، یعنی کاملاً کنترل از دستش خارج شده بود. بنابراین وضعیتی است که ارادۀ عظیمی آزاد می شود. کارگران می روند که به زودی کنترل جامعه را به دست بگیرند، نطفه های حکومت کارگری دارد در شکل این شوراهای کارگری در کارخانه ها و محلات و غیره، شکل می گیرد. این ها نطفه های دولت آتی است که درحال پی ریزی شدن است. منتها در بحث حزب به این خواهیم رسید که چرا این صورت نگرفت و چرا به عقب برگشت. ولی این شرایط اعتلای انقلابی و قدرت دوگانه است و قدرت طبقۀ کارگر، درحال اجرای قوانین خودش است. این جا شوراهای کارگری به شکل کاملآً آزادانه تصمیم گیری و اجرا می کنند. و هیچ نیرویی نمی تواند با آن مقابله کند یا اگر بکند، درهم شکسته می شود. اگر شده، در مقابل کارخانه سنگربندی می کنند، در تمام محلات کمیته های دفاع از دستاوردهای انقلاب ساخته می شود و غیره. این ها شرایطی است که آزادانه و علنی باید صورت بگیرد. بنابراین شورا محصول یک دورۀ اعتلای انقلابی است و در هر شراطی نمی تواند به وجود بیاید. یعنی نقطۀ اتصال بین دوران معمولی و رکود جنبش است با دورۀ اعتلای انقلاب تا مرحلۀ تسخیر قدرت سیاسی. پس از ساقط شدن رژیم سیاسی سرمایه داری، این شوراها اتوماتیک در تمام کارخانه ها و محلات و محل تولید و هرجایی که نیروهای شکل دهندۀ شوراها وجود دارند، شکل می گیرد. بنابراین یک دولتی از پایین به این ترتیب ساخته می شود. این نوع تشکیلات چیزی نیست که بشود فراخوان داد که به جای این نوع تشکیلات، باید آن نوع دیگر را بسازیم. این جایی است که جنبش کارگری به مرحله ای از رشد رسیده که توده های وسیعی از کارگران را دربرگرفته و توده های کارگر آمده اند برای تعیین تکلیف با نظام سرمایه داری برای ساقط کردن سیادت سرمایه داری. و این حالتی نیست که بشود همین الآن اجرا کرد. بنابراین اصرار شدید بر سر این که شورا بدیل مثلاً ساختن حزب است، در واقع امتناع کردن از آن چیزی است که الآن باید ساخته بشود. طفره رفتن یا ایجاد مانع در برابر آن چیزی است که اکنون باید ساخته شود، به بهانۀ آن چه که باید در آینده ساخته شود. این بیش از هر چیزی در خدمت رفرمیسم است. و با هر درجه از ژست رادیکالیسم، در واقع این گونه دفاع از شورا در تقابل با حزب، به معنای اخص توقف یک جنبش است. حالا می شود سؤال کرد که شورا را باید انتخاب کرد یا حزب؟ این دو اساساً موازی با هم هستند و هیچ نقطۀ تقابلی با هم ندارند. در واقع شوراها را کارگران و کسانی که درحال شکل دهی به اعصابات سراسری هستند، دارند می سازند. و این ها مگر چه کسانی هستند؟ این ها اغلب کسانی هستند که یا از اعضای یک حزب انقلابی هستند یا به طور تنگاتنگی مرتبطند با یک حزب انقلابی. این دو تا چنین انجسام فشرده ای با هم دارند. پیشروان سوسیالیست کارگری که به برنامۀ انقلابی مسلح هستند و حزب انقلابی را ساخته اند، در دخالتگری روزمره شان در جنش کارگری توانسته اند اعتصابات را به حالتی سراسری تبدیل کنند و این اعتصابات دربرگیرندۀ تعداد وسیعی از کارگران شده و در واقع از ادامۀ همین اعتصبات عمومی است که مجامع عمومی شکل گرفته، از درون این مجامع عمومی، شوراها شکل گرفته و این شوراها مرتبط با حزب انقلابی است و هیچ کسی نمی تواند مطرح کند «یا حزب یا شورا»؛ این دو مکمل با هم شکل گرفته اند. حزب حتی می تواند خیلی قبل تر از این زمانی که نیروهای سازنده اش آماده باشند، ساخته شوند. ولی شورا در این مقطع مشخص ساخته می شود. ولی عده ای می آیند می گویند که ما به این دلیل با حزب مخالفت می کنیمبه خصوص گرایش های آنارشیستیکه اساساً با سلسه مراتب (این که کسی بیاید بالای سر، کمیتۀ مرکزی درست شود و غیره) مخالفیم. درحالی که حزب یک تشکیلات مخصوص کارگران سوسیالیست طبقۀ کارگر است که توانسته یک برنامۀ سوسیالیستیانقلابی را تدوین کند و آن را به محک بزند در جنبش کارگری و به برنامۀ کل طبقۀ کارگر تبدیل کند. طبقۀ کارگر به این برنامه متقاعد شده، و بنابراین وقتی وارد انقلاب خود می شود، درست برای اجرای همین برنامه می آید؛ شوراها را می سازد تا همین برنامه را اجرا کند. می گویند شوراها برتر از حزب یا بدیل و به جای حزب هستند، چون برخلاف حزب، سلسلسه مراتب ندارند، دمکراسی در آن ها وجود دارد و غیره. یعنی تعاریفی از حزب می کنند که برخاسته از یک حزب استالینیستی است. و به جایش کل حزبی انقلابی را می کنند. این یک مغلطه هست که عناصری از انحرافات اساسی را که حزب از طریق نفوذ بوروکراسی و حاکمیت استالینیسم بر حزب به وجود آمد، برجسته می کنند و به نتیجۀ نفی کل حزب می رسند. مثل این که پزشکی نتوانسته بیماری را درمان کند و در اثر یک سری اشتباهات بیمار مرده، حالا می گویند کل پزشکی را باید کنار گذاشت. می توانیم به این اشاره کنیم که شوراهای کارگری هم یک تشکیلات نیابتی است؛ یعنی به نیابت از طبقۀ کارگر، نمایندگانی به رتق و فتق امور و کل جامعه (یعنی دربرگیرندۀ کل شهروندان؛ یعنی کسانی که منفعتی در حاکمیت شوراها دارند و علیه حکومت آینده با هر اختلاف نظر یا عقیده نخواهند جنگید؛ کسانی که دستشان از طریق سرکوب به خون آلوده نباشد) می پردازند. نمایندگانی هستند که به نیاب از کسانی که انتخاب می کنند، کار می کنند. پس شوراها هم یک ظرف نیابتی هست و به همین دلیل ساختاری است که سلسله مراتب دارد. به این می گویند یک سلسله مراتب نیابتی، ولی دمکراتیک. آن چه مورد مخالفت واقع می شود، سلسله مراتب بوروکراتیک است. شورا ظرفی یا قالبی است که هر چیزی در آن ریخته می شود، همان هم از آن بیرون می آید. وقتی در نظر بگیریم که توده های وسیع مردم که با یک زندگی دور از استثمار طبقاتی توافق دارند، می آیند در این شوراها شرکت می کنند و تمایلات خودشان را ارائه می کنند، و همین مقدار هم بیرون می آید. حزب را می شود این طور ارزیابی کرد که یک تشکیلات خاصی مربوط به کارگران سوسیالیستی است که نسبت به اعتقادات نظری و تجربیاتی که دارند برنامه ای انقلابی را در مبارزه و پراتیک اجتماعی تدوین کرده اند که قادر است به سطح رهبری کنندۀ کل جنبش تبدیل بشود. بنابراین چنین وضعیتی، اختلافی است که می شود بین حزب و شورا درنظر گرفت. اما آن چه مسلم است اینست که این شوراها هستند که حاکم می شوند و دولت کارگران را در آینده مستقر می کنند برای آغاز دوران گذرا به سوسیالیسم. به این بحث بیشتر بازخواهیم گشت. و در بحث آینده راجع به حزب و ویژگی هایش صحبت خواهیم کرد. با تشکر از توجه شما.

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران