مارکسیست های انقلابی کشتار مردم مصر را محکوم می کنند

مأموران پلیس و ارتش مصر، روز شنبه مورخ ۱۷ اوت (۲۶ مردادماه) به مسجد «فتح» در نزدیکی میدان رامسس در مرکز قاهره حمله بردند. این حملات، به دنبال تیراندازی ارتش و پلیس به سوی تظاهرات کنندگان روز پیش، تلفات بسیاری داشته است. صدها نفر در مصر طی این چند روز به دست دولت ژنرال ها به قتل رسیده اند. به گزارش شبکه‌های تلویزیونی مصر، قبل از حملۀ ماموران پلیس، از منارۀ مسجد فتح به سوی مأموران پلیس و ارتش شلیک شد. گفته می‌شود که ماموران نیز به این حمله پاسخ داده‌اند. خبرگزاری فرانسه گزارش داد که مأموران علیه تحصن‌کنندگان از گاز اشک‌آور استفاده کردند و پس از درگیری مسلحانه بسیاری از تحصن‌کننددگان موفق شدند تا از درون مسجد به بیرون فرار کنند. مارکسیست های انقلابی ایران ضمن محکوم کردن کشتار مردم به دست دولت ژنرال های مصر نکات زیر را برجسته می کند:

۱- اقدام اخیر ارتش در برکناری و خلع ید محمّد مرسی، هیچ چیز به جز یک کودتا نبوده است. ارتش مصر یک بخش مهم از بورژوازی است که منافع تجاری و دارایی های آن بالغ بر میلیاردها دلار می شود. برخی متخصصین ادعا می کنند که این ارتش، نزدیک به یک سوّم اقتصاد را تحت کنترل خود دارد! ارتش همواره برای ثبات و امنیت بلندمدت سرمایه در مصر، به ویژه منافع عواملش خودش (!)، عمل کرده است.

ارتش، حقّ برکناری مرسی را، با وجود این که او طی تنها یک سال به چنین شخصیت منفوری مبدل گردید، نداشت. صرفاً این که مرسی نمایندۀ یک بخش بسیار ارتجاعی از بورژوازی بوده است به آن معنا نیست که کارگران و توده ها باید از «ارتش» در مقابل او دفاع کنند. کارگران و فقرا نباید از ارتش انتظار هیچ گونه بهبودی در وضع خود را داشته باشند.

کودتا، از یک سو شکاف های عمیق موجود در درون طبقۀ سرمایه دار مصر را نشان می دهد و از سوی دیگر ناتوانی آن از حلّ نسبتاً مسالمت آمیز این شکاف ها را. کارگران هرگز نباید به کسانی از قماش البرادعی، شیخ الأزهر و پاپ، حزب النور و تمامی کسانی که به کودتای اخیر مشروعیت بخشیدند و تلاش کردند تا تصویر آن را به عنوان نوعی حرکت برای نجات مصر از بروز فاجعه تلطیف کنند، اعتماد داشته باشند. این کودتا بدون تردید باید محکوم. می شد. معترضینی که بابت بیانۀ السیسی به هلهله و شادی در خیابان ها پرداختند، اکنون از کوته بینی خود متأسف خواهند شد.

۲- اخوان المسلمین (و عروسک خمیه شب بازی آن، مُرسی) یک نیروی بورژوایی ارتجاعی و نمایندۀ بخش هایی از این طبقه هستند که سابقاً از قدرت حذف شده و در دورۀ استبداد نظامی حسنی مبارک، از انباشت مبالغ هنگفتی از ثروت محروم گشته بودند.

مارکسیست های انقلابی به هیچ وجه نباید به پشتیبانی از مرسی یا اخوان المسلمین درغلتند. اگر هر «مارکسیست» سردرگم و گیجی تا دیروز گمان می کرد که این افراد ارتجاعی شاید بتوانند بهبودی در زندگی روزمرۀ کارگران مصر و دیگر اقشار تحت ستم و استثمار به ارمغان بیاورند، دیگر اکنون نباید توهمی داشته باشند! مردم هم این افراد ارتجاعی را به مدت یک سال در قدرت دیده اند و هم نقشی را که آن ها از زمان سرنگونی حسنی مبارک در جامعه ایفا کرده اند.

۳- دو سال و نیم پس از آن که امپریالیزم امریکا حسنی مبارک را دور انداخت (1)، بورژوازی مصر عمیقاً بر سر چگونگی جایگزین کردن این مهره، به چندپاره تقسیم شده است. حکومت اوباما آلترناتیو قابل اعتمادی در برابر رژیم سابق مبارک ندارد (استعفای اخیر البرادعی به عنوان معاون رئیس جمهور موقت مصر در امور بین الملل را در همین راستا باید دید)؛ بنابراین درحال حاضر «بهترین گزینۀ» ایالات متحده این است که استبداد را با حذف منفورترین چهره های آن بازگرداند، اما در عین حال کمی چاشنی «دمکراتیک» هم به آن اضافه کند. این که آیا امریکا قادر به تحقق چنین سناریویی می شود یا خیر، و این که چنین چیزی احتمالاً تا چه مدت دوام خواهد داشت، به اقدام کارگران و سایر اقشار تحت ستم و استثمار بستگی دارد.

۴- بار دیگر مشاهده کردیم که نضج یافتن شرایط عینی که می تواند به انقلاب منجر شود، ممکن است تماماً برخلاف آهنگ شرایط ذهنی باشد. چرا که عامل ذهنی- یعنی حزب پیشتاز انقلابی طبقۀ کارگر- تنها می تواند از طریق مداخلۀ صبورانه و توان فرسای مارکسیست های انقلابی در درون مبارزات روزمرۀ طبقۀ کارگر و پیوند دادن این مبارزات با وظیفۀ نهایی تسخیر قدرت به دست پرولتاریا، ایجاد گردد.

راه های میانبُر، امید کاذب، اغراق کردن در مورد اهمیت شورش ها علیه مبارک یا مرسی از طریق «انقلاب» خواندن آن، و همین طور موضع فرقه های متنوع به اصطلاح «مارکسیست» در این میان، ابداً کسی را به این وظیفۀ محوریِ تسخیر قدرت نزدیک تر حتی یک قدم نکرد!

مارکسیست های انقلابی باید تنها از مبارزات مستقل طبقۀ کارگر علیه تمامی جناح های بورژوازی و گام های آن به سوی ساخت این استقلال- به لحاظ سازمانی، برنامه ای و به عنوان یک نیروی فعال در هدایت تمامی مبارزات توده های تحت ستم و استثمار در جامعه- حمایت کنند.

۵- ما در جهانی زندگی می کنیم که قدرت و رهبریِ تاکنون بلامنازعِ طبقۀ سرمایه دار، هر هفته درحال افشا شدن و به چالش کشیده شدن است! اگر به همین یک ماه گذشته نگاه کنیم، می بینیم بخش اعظم شعارها و مطالباتی که در ترکیه، برزیل و مصر مطرح می شود- به همراه شعارها و مطالباتی در باقی کشورهای عربی و اتحادیۀ اروپا شاهده بوده ایم- همگی نشان می دهند که فقدان و عدم بازسازی یک انترناسیونال مارکسیستی انقلابی به روال همیشه ریشۀ اصلی شکست و ناکامی شورش ها، طغیان ها و اعتصابات عمومی در پنج یا شش سال گذشته بوده است. سرنگونی سرمایه داری از طریق انقلاب های کارگری حتی يک بار هم طرح نشده است. به همین خاطر است که وظیفۀ احیای مارکسیزم بیش از پیش ضروری شده است.

۶- مارکسیست های انقلابی تمایزی بین توده های درگیر در فعالیت های ضدّحکومتی  و رهبری آن جنبش قایل است. ما ضمن حمایت از مردم تحت ستم مصر و محکوم کردن دولت ژنرال ها، رهبری اخوان المسلمین را به عنوان یک حزب ارتجاعی افشا می کنیم.

شورای دبیری گرایش مارکسیست های انقلابی ایران

۲۶ مرداد ۱۳۹۲

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *