دولت «تدبیر و امید»: آغاز چرخش به سوی امپریالیزم

سرمقاله میلیتانت شماره ۶۲

حسن روحانی در روز یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۲ در مراسم تحلیف گفت که: «مردم در این انتخابات به وضوح مشخص کردند که به کدام مشی و اندیشه پای می‌فشارند و آن را ادامه راستین آرمان‌های انقلاب می‌دانند»! چند روز پس از آن، با معرفی سریع کابینۀ خود، دولت «تدبیر و امید» را شکل داد. گرچه این دولت باید مهر تأیید نهایی از مجلس را کسب کند و شاید برخی از مهره ها تغییر یابند، اما در مجموع شکل کابینه، نمایانگر سیاستی است که در پیش از انتخابات کل نظام با آن توافق کرده است.

در مورد دولت «تدبیر و امید» روحانی چند نکته باید برجسته گردد:

اول، برخلاف بسیاری از گرایش های «راست» و «میانه» و «چپ»، ما بر این اعتقاد نیستیم که «پیروزی» انتخاباتی، پیروزی اصلاح طلبان و یا جریانات معتدل رژیم در برابر «اصول گرایان» بوده است. به اعتقاد ما سیاست کل نظام جمهوری اسلامی (شامل تمامی جناح های رقیب درون هیئت حاکم) نوعی عقب نشینی را در مقابل امپریالیزم و غرب در دستور کار خود قرار داده است و دنبال می کند. این سیاست مشخصاً در یک سال گذشته، پس از تأثیرات تحریم های فروش نفت و از دست دادن احتمالی دولت سوریه به مثابه تنها دولت متحد رژیم در منطقه، بسیار جدی تر از سوی هیئت حاکم و به ویژه باند خامنه ای دنبال گشت. باند خامنه ای در واقع این سناریوی انتخاباتی را با نقشۀ از پیش تعیین شده و به طور آگاهانه مهندسی کرد. برای اجرای این سناریو نیز از فردی مانند حسن روحانی استفاده شد که مورد تأیید اکثر جناح های درونی هیئت حاکم بود. حامیان و طرفداران حسن روحانی از طیف های سنتی جناح راست جمهوری اسلامی و چهره هایی چون علی اکبر ناطق نوری تا طیف های به اصطلاح «میانه رو» مانند اکبر هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلبان به رهبر محمد خاتمی شکل گرفته است. بدیهی است که در این میان، بخش نظامی و برخی از پایه های حزب الله رژیم نمی توانستند با این چرخش توافق کامل داشته باشند (و اکنون هم ندارند). در این راستا مانورهای شخص خامنه ای از جمله رد صلاحیت رفسنجانی و سخنرانی های اخیر به ظاهر «ضد آمریکایی»، زمینۀ این چرخش به سوی مماشات با غرب را تسهیل کرد. در نتیجه، این حکومت در واقع، حکومت اتحاد تمامی جناح های هیئت حاکم است.

دوم، تنها با توجه به این چرخش است که می توان ترکیب کابینۀ اخیر را ارزیابی کرد. عمده ترین بخش این کابینه برای مذاکرات با غرب مشخصا از اعضای باتجربه و قدیمی اصلاح طلبان انتخاب شده اند. افرادی مانند محمدجواد ظریف، در وزارت امور خارجه، که در دوران دولت اصلاحات مدتی معاون حقوقی و امور بین الملل وزارت خارجه بود. او همچنین بین سال‌های ۸۲ تا ۸۴ در کنار سیروس ناصری ریاست تیم مذاکره کنندۀ هسته‌ای را به‌عهده داشته است. همچنین بیژن زنگنه در وزارت نفت، نخستین وزیر جهاد سازندگی، وزیر نیرو در دولت هاشمی رفسنجانی و وزیر نفت دو دوره دولت محمد خاتمی بوده است. همچنین محمدرضا نعمت‌زاده در وزارت صنعت، معدن، تجارت. او وزیر صنایع و معادن در دو کابینۀ دولت اکبر هاشمی رفسنجانی بوده است. به علاوه در دولت محمد خاتمی نیز مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی بود. البته وزارت کشور و دفاع و ارشاد در دست جناح راست قرار گرفته است. بدیهی است که کل این کابینه بدون تأیید و توافق کامل خامنه ای نمی توانست طرح گردد.

سوم، این دولت در عین حال مورد پذیرش دول امپریالیستی برای دسترسی به توافق با رژیم مورد پذیرش قرار گرفته است. گرچه فشارهای تحریم هنوز ادامه دارد، اما دولت های کشورهای غربی با صراحت از دولت روحانی حمایت کرده اند و در حال تدارکات برای احیای پیوند با رژیم هستند. به عنوان نمونه، اواخر تیرماه سال جاری نیز شاهد بودیم که تعداد قابل توجهی از اعضای مجلس نمایندگان امریکا، طی نامه ای خطاب به باراک اوباما که به امضای 131 عضو مجلس از هر دو حزب دمکرات و جمهوری خواه رسید، از او درخواست کردند که با انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهوری، وارد مذاکره با رژیم ایران شوند.

چهارم، با برقراری فصل نوینی در ارتباطات باغرب، رژیم جمهوری اسلامی زیر لوای «دولت تدبیر و امید» وارد استثمار کارگران و زحمتکشان به شکل نوینی خواهد شد. «تدبیر» این رژیم برای جلوگیری از سرنگونی توسط امپریالیزم، از طریق سازش با دول غربی است، و «امید»ش به بهبود وضعیت سرمایه داران و حل بحران اقتصادی داخلی. این حکومت، همان طور که در طول سی و چند سال گذشته نشان داده است، بنا به ماهیت طبقاتی خود تماماً در برابر توده های وسیع کارگران و زحمتکشان است. طبقۀ کارگر و زحمتکشان از هر روزنه ای که باز شود، برای مقابله با نظام سرمایه داری استفاده خواهد کرد. به عنوان مثال اعتراضات کارگران کیان تایر (لاستیک البرز) در قالب تجمع در محوطۀ کار، آتش زدن لاستیک و بستن جاده در پیش و پس از انتخابات، تنها یک مورد از صدها اعتراضی است که روزانه در سراسر کشور رخ می دهد. ولی کانالیزه کردن تمامی این اعتراضات ضد سرمایه داری که جدا از مبارزه علیه امپریالیزم نیست و نمی تواند باشد، برای تدارک برای انقلاب کارگری در وضعیت کنونی نیاز به حزب پیشتاز کارگری دارد که به عنوان یک از وظایف اصلی طبقه کارگر و پیشروان کارگری و مارکسیست های انقلابی در دستور روز کارشان قرار دارد.

شورای دبیری گرایش مارکسیست های انقلابی ایران

پانزده مرداد ۱۳۹۲

میلیتانت

سایت گرایش مارکسیست های انقلابی ایران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *